همین اول بگم که ما در مانوی فقط یک عیسی نداریم، بلکه چند تا عیسی داریم که هر کدوم با دیگری متفاوته
توی این رشتو میگم که هر کدوم از این عیسیها چه کارکردی داشته
رشتو کمی طولانی میشه و امیدوارم ارزش وقتی که میگذارید داشته باشه
نکته اول، در مانویت ما واژه «عیسی» نداریم و این واژه بصورت Yyšw ثبت شده که بصورت Yišō یا «ییشو» یا «عیشو» خونده میشه لذا هرجا میکم عیسی، منظورم درواقع «عیشو Yyšw» هست
عیسی در قرآن به یکی از پیامبران اولوالعزم اطلاق میشه، دقت کنید که یکی دونستن عیسی در قرآن با مسیح یا Yeshua «یشوع» از حوصله این بحث خارجه
اگر خواستید بدونید واژه عیسی از کجا اومد ویدیو رو ببینید
حالا چهارقرن از اسلام برید عقبتر، تقریبا واژه عیسی به اون شکلی که ما میشناسیم وجود نداره و خود یهودیان هم، به عیسی میگن «یشوع»
این واژه مانوی «ییشو» با این واژه «یشوع» در بعضی موارد نزدیکی و همخوانی بیشتری داره
خط ششم رو ببینید
اول بزارید ببینیم ارتباط مانی با عیسی چطور بوده
شخص مانی به سه شکل عیسی رو با شخص خودش مرتبط میکنه که هر سه این اشکال، درواقع همون عیسی مسیح هستند که ما امروزه میشناسیم
اول خودش رو با عنوان رسول عیسی مسیح Apostle of Jesus Christ معرفی میکنه که این نوشته روی مهر منسوب به مانی هم اومده (راجع به مهر مانی قبلا توضیح دادم، این توییت که کوت کردم رو بخونید)
دوم عیسی رو بعنوان ناجی خودش یا personal savior معرفی میکنه که توی کودکس مانوی کلن این متن رو داریم و اگر خواستید بیشتر بدونید، این رشتو که قبلا راجع به این کودکس نوشتم رو بخونید
مانی بعضی وقتها عیسی رو بصورت «حبیب» یا «حبیبا» خطاب میکنه و در بعضی از اسناد که ما واژه «آریامان» رو داریم، درواقع منظور همون دوست هست
انواع عیسی (ییشو) و خویشکاری هر کدوم
بویس میگه برای عیسی سه جلوه در مانویت وجود داره،
عیسی اول، عیسی رنجبر هست.
درواقع چون مانویت دین نور و ظلمت هست، پس یکی از جلوههای عیسی، عیسی رنج بر یا رنچکش یا عیسی مصلوب هست که این نشانهای از پارههای نور گرفتار ظلمت هست،
توجه کنید که در این دوره آمیختگی (که ما هنوز هم در اون قرار داریم) وظیفه اصلی انسان، رها کردن این نور گرفتار در ظلمت هست و این نور، همون عیسی رنجکش هست، درواقع بخشی از این عیسی در هر انسانی اسیر هست و در حال رنجکشیدنه
عیسی دوم همون عیسی مسیح بود
مدتی هم رسالتش رو انجام داد و برگشت به پیش پدر و اون کسی هم که بر دار کشیدن نمیتونه عیسی باشه، لذا ماهیت عیسی مانوی با عیسی کاتولیکها تفاوت داره
عیسی سوم اصلا ایزد هست که بهش میگن عیسی درخشان؛
کارش چیه؟
از قبل از خلقت زمین وجود داره و بعدا میاد حقایق عالم رو بر آدم روشن میکنه و در طول آمیختگی هر کسی او رو بطلبه بر او ظاهر میشه و در هر زمانی میاد و هدایت میکنه
این عیسی شکوهمند همیشه هست و در آخرت هم در مسند قضاوت میشینه و نهایتا عدهای رو به بهشت و عدهای رو به جهنم میفرسته و داور قیامت همین عیسی هست
مقایسه کنید با آخرین قضاوت در مسیحیت
نکته جالب اینکه این عیسی درخشان پاش به داستان میوه ممنوعه هم باز میشه
درواقع خویشکاری عیسی درخشان هست که میره حقایق عالم رو به آدم میگه،
آدم اون موقع در بند و اسارت «شاهزاده تاریکی» بوده عیسی بهش میگه برو از میوه این درخت دانش بخور و وقتی میخوره و متوجه واقعیت میشه، عیسی بهش کمک میکنه از زندان شاهزاده تاریکی فرار کنه
عیسای کودک
حالا این عیسی درخشان، چون با رهایی نور در بدن (همون عیسی رنجکش) در ارتباط هست (چون قراره اون رو آزاد کنه) بعضی اوقات با عنوان عیسای کودک هم ازش یاد میشه، توی مسیحیت هم این عیسای کودک به کودکی مسیح و عموما قبل از ۱۲ سالگیش مرتبط هست
عیسای ماه
همین عیسای درخشان با «ماه» هم در ارتباط هست و درواقع یکی از محلهای قرارگیریش خود ماه هست، و تختش اونجاست.
چرا؟
چون نورهایی که رها میشن اول میان به ماه تا ماه رو کامل کنن و بعد که کامل شدن از ماه حرکت میکنن به سمت خورشید
این عیسی درخشان چون با این نورهای رها شده در ارتباط هست، پس با ماه هم در ارتباطه، یک سند سغدی هم داریم که توش نوشته شده «شب هنگام، وقتی که عیسا (ی ماه) بر میخیزد»
at night when Jesus [the moon] rose
عیسای برخواسته
از اونجا که عیسای درخشان با رهایی نور در ارتباط هست، لذا با «آخرین قضاوت» هم در ارتباطه، اعتقاد مانویان بر این هست که عیسی (درخشان) در انتهای زمان برخواهد خواست و همه رو قضاوت میکنه و پس از این قضاوت 120 سال به مردم دنیا حکومت میکنه
عیسای مسیح
این عیسی، همون شخصیت تاریخی عیسی ناصری هست که مدتی زندگی کرد و معجزاتی انجام داد و رسالتی برعهده داشت
مانویان معتقد بودند که عیسی ذاتی کاملا الوهی داره و بدن جسمانی نداشت و با اینکه رسول نور بود اما فقط بصورت ظاهر انسانی بر مردم ظاهر میشد
درد و رنجی که این عیسی تحمل کرد واقعی در نظر گرفته میشه و نه صرفا اینکه دردها جنبه ظاهری داشته و چون نور بوده نمیتونسته رنج بکشه
عیسی در چین
چینیها با عیسی آشنا نبودن، لذا وقتی این عیسیهای مختلف به چین میرسه، خودش رو با باور اون منظقه منطبق میکنه و بصورت «بودا» ظاهر میشه،
لذا ما بوداهایی داریم که علامت صلیب به دستشون دارن، به اینها عموما «عیسای بودای» گفته میشه
و با حتی خود مانی هم به شکل بودا ظاهر میشه و بعضی اوقات با نامهای دیگری مثل «بودای نور» هم شناخته میشه، لذا همه بوداها در چین، الزاما عیسی نیستن
این بودا، تصویر مانی هست و درواقع عیسی نیست
مطلب خیلی طولانی شد
صرفا چند تا لینک هم بزارم و از اونجا که مطمئنم ایرانیکا و چند تا سایت اصلی رو خودتون چک میکنید، لینکهای دیگری میکذارم که شاید جالبتر باشه
از کتاب «Jesus in the Manichaean Writings» شروع کنیم که Majella Franzmann و من هنوز نخوندم و البته هنوز به مرحله قبل از خوندن هم نرسیدم، یعنی حتی کتاب رو ندارم، لذا اگر این کتاب رو پیدا کردید برای من هم بفرستید
برای عیسای مانوی در چین این مقاله گولاچی که به زبان چینی هست رو ببینید، تصاویر خوبی رو هم جمعآوری کرده، این مقاله تقریبا در کتاب «تصاویر مانی» بصورت انگلیسی هم اومده
موسسه باستانشناسی چین (همون سازمان میراث فرهنگیشون) یک مقاله جالب داره (که من نصفیش رو خوندم و مطالب خوبی داره) صفحه رو باید از چینی به انگلیسی ترجمه کنید ولی مطالب جالبی داره
چون همجنسگرایی نتیجه مطلوب پیشبرد زندگی را ایجاد نمیکرده و درعوض موجب به پایان رساندن نسل بشر میشده همجنسگرایی به عنوان قربانی کردن برای دیوان در نظر گرفته میشده است
دادستان دینیگ پرسش 71-76
همانطور که زنها با همکاری با دیوان عملا به دیو تبدیل میشدن همجنسگرایی هم همینطور بوده
همجنسگرای مفعول، بعنوان همخواب دیو و فاعل، بعنوان دیوسوار توصیف شدهاند
وندیداد 31-32 / 8
دیو کیست؟
چه کسی برای دیوان قربانی میکند
چه کسی از دیوان سواره میگیرد؟
چه کسی آوند دیوان است؟
چه کسی همخواب دیوان است؟
چه کسی همقدر یک دیو است؟
...
پس اهورامزدا گفت
ای زردشت سپیتمان، آن مردی که مورد لواط قرار مییگیرد، آن مردی که لواط میکند، همانا او دیو است، او برای دیوان قربانی میکند، او سوار بر دیوان میشود، او آوند دیوان است. او همخواب دیوان است
امروز میخوام راجع به #بودیسم و گسترش اون در چین بنویسم، اگر به ادیان علاقه دارید توصیه میکنم این رشتو رو بخونید، احتمالا وقتی بفهمید بودیسم چجوری در چین فراگیر شد تعجب میکنید
حالا چرا ممکنه تعجب کنید؟
چون بودیسم رو 安世高 یا Ān Shìgāo در چین فراگیر کرد
خب که چی؟ مگه کیه؟
دو تا روایت خاص راجع به آنشیگائو، هست که هر دو تا رو میگم، اما هر دو روایت در یک موضع کاملا با هم توافق دارند
آنشیگائو، ایرانی بود
ها؟ ایرانی بود؟
بله، آنشیگائو یک ایرانی پارتی بود که در قرن دو میلادی زندگی میکرد
سال 101 میلادی به دنیا اومد
سال 148 رفت چین
وو 168 مرد
و همینجاست که دو تا روایت داریم
بعضی میگن، یک نجیبزاده و شاهزاده ایرانی بود که بعنوان یک مهمان (اجباری) به چین فرستاده شد
مثل اینها که یک نفر از خاندان سلطنتی رو میفرستن دربار رقیب که اگر اشتباهی کردن جون اون عضو خاندان سلطنتی رو بگیرن
اما در دوره edo درواقع دوره بورژاوزی ژاپنی هست که به گروههای زیر تقسیم میشه
Samurai
Peasants
Artisans
Merchants
گروههای مردومی اون دوره رو شکل میدن
نکته جالب اینه که تاجرها، در پایینترین جایگاه اجتماعی هستند، چون چیزی رو با قیمت پایین میخرن و اون رو در ازای سود میفروشند
توی چین گروه الیت (فرهنگی) در قدرت هستند، در ژاپن اما اینها معادلی ندارن لذا ساموراییها که قدرت رو دارن اون جایگاه رو میگیرن
یکی از شاخصههای دوره بورژوازی رونق کارهای فرهنگی مثل موسیقی و تئاتر هست