Pishg00oo00 Profile picture
Feb 27 17 tweets 4 min read
شوپنهاور تو کتاب جهان همچون اراده و تصور (ص ۱۰۲۲، البته تا جایی که حافظه ام یاری میکنه) میگه:
این استدلال ها که ما در بهترین جهان ممکن هستیم واقعا خنده داره
ما نه تنها در #نظام_احسن یا بهترین جهان ممکن نیستیم بلکه برعکس، اتفاقا ما در بدترین جهان ممکن هستیم

چرا؟
(من نمیخام جزئیات برهانشو بنویسم
فقط میخام به زبون عامیانه بگم ببینید این بشر چقدر خوب استدلال میکنه)

شوپنهاور میگه افرادی مثل لایبنیتز و مذهبیا که این همه درد و رنج و شرور جهان رو نمیبینن و خیلی شیک میگن این بهترین جهان ممکنه، و خیلی خوشحال استدلال میکنن که اگر
اپسیلونی جهان بریزه، همه چیز نابود میشه
متوجه نیستن اتفاقا دارن برعکس، اثبات میکنن که این جهان بدترین جهانه

مثلا مذهبیا از قول دانشمندای امروزی میگن که تو جهان، ثابت‌هایی وجود داره که اگر اپسیلونی تغییر کنه، جهان نابود میشه
خوب این یعنی چی؟ یعنی این بدترین جهان ممکنه که
با اپسیلون تغییری،«معدوم» میشه و میدونیم که عدم بالاترین مرحله نقصه

یعنی اگر تقی به توقی بخوره جهان معدوم میشه، خوب این یعنی الان تو بدترین حالت ممکنیم، که بدتر از این دیگه معدوم شدن جهانه...
یا بقولی دیگه، اگر یه مرحله بدتر بشه، جهان معدوم میشه، پس الان در بدترین جهان ممکنیم
😁😁

میدونیم که فلسفه شوپنهاور، مبتنی بر هستی شناسی رنجه، بقول برایان مگی، کابوسی که شوپنهاور از جهان واست میسازه، کافیه یه بار بخونی، تا هرگز فراموش نکنی

واقعا هم همینه
من کتاب جهان همچون اراده و تصور رو چندبار خوندم ولی به جرات میگم یک سری جملاتش رو همون بار اول که میخونی
تا اخر عمرت تو ذهنت حک میشه
شوپنهاور از خوش‌بین هایی مثل هگل و لایب نیتز بدش میومد و میگفت این ادما شرورن و باید دستگیر بشن😂

تو کتابش تقریبا به همه فحش میده جز یه چند نفری مثل بودا و هوراس و اسپینوزا و برونو و کانت(تازه حتی جاهایی هم هست که کانت رو هم مورد عنایت قرار میده)
ارتور معتقد بود ذات جهان ما رنجه و واسش استدلال های زیادی میاره

برای مثال میگفت، همین که نگهبانان مخوفی دم دروازه مرگ ایستادن و اجازه خروج بهت نمیدن (منظورش اون ترس وحشتناک و عجیب از مرگ و خودکشی خودخواسته)
خود این نشون میده که جهان ما به خودی خود چه جای وحشتناکیه
و نشون میده ذات جهان ما از درد و رنج حمایت میکنه و حتی اگر لذتی هم بهت میده، این لذت ها موقتیه تا فرار نکنی، ولی رنج تقریبا یه چیز دائمیه چون ذات جهان ما یعنی «اراده»، همون قادر مطلق و تنها بازیگر جهان هستی، که بهتره بهش بگیم شیطان (تا خدا) یه نیروی کر و کور و شروره
در واقع شوپنهاور میگه اگر این نگهبانان دم مرگ نبودن، چه کسی بودن در جهان رو به خروج از جهان ترجیح میداد؟

ارتور معتقد بود همه انسانها حداقل یک بار ارزو کردن که ای کاش برای همیشه نیست بشن
یا مثلا میگه اگر برید قبرستون و روی سنگ قبرها بزنید، و ازشون بپرسید که حاضرید به این
جهان بازگردید، همه پاسخ میدن نه، دیوانه‌ایم ارامش ابدیمون رو رها کنیم؟
به همین دلیله که شوپنهاور فلسفه هندی و کتاب اوپانیشادها رو ستایش میکنه

شوپنهاور میگفت هندیا دو تا چیز بزرگ رو فهمیده بودن، یکی اینکه حجاب مایا بر چشمان ادمی زده شده (شرحش مفصله ولی بطور کلی منظورش اینه
ما تو جهان همچون تصور زندگی میکنیم و به ما اجازه داده نشده که واقعیت فی نفسه جهان رو بشناسیم، چون پرده مایا یا اصل تفرد جلوش رو گرفته)

دوم اینکه فلسفه هندی ها به بهترین نحو ممکن، طوری که هرگز مردم جلیله نمیفهمن(اشاره به یهودیا و مسیحیا) با زبان اسطوره و با بیان #تناسخ این رو
به مردم اموزش میده که ذات جهان ما رنجه و برای فرار از رنج، باید به بالاترین مرحله هستی یعنی #نیروانا قدم بگزاری و میدونیم نیروانا همون نیستی یا عدمه

شوپنهاور معتقد بود که الت تناسلی بالاترین مرحله نمایش اراده در بدن ماست و عقل دورترین حالت،
به همین دلیل شرق دور به الت پرستی رو اورده بودن، چون اینا فهمیده بودن که الت تناسلی نمایش فیزیکی اراده در بدن ماست...

به همین دلیل شوپنهاور میگه اکثر مردم ابلهند، چون ذات ما، که همون اراده اس، با هوش یا عقل رابطه خوبی نداره، واسه همینه که
وقتی شهوتی میشی، بسرعت عقل و هوشت رو از دست میدی، چون ذات جهان در بالاترین مرحله خودش فعال شده

شوپنهاور معتقد بود جهان ما بی‌هدف و پوچه، هیچ دلیل و علت غایی پشت پرده نیست
همه مون میایم، یک چند بازی میکنیم و در اخر به عدم میریم

همونطور که خیام فکر میکرد و میگفت:
از جمله‌ی رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید راز
یک چند در این بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
پ. ن:
این متن رو الان خیلی سریع تایپ کردم، چون داشتم به این چیزا فکر میکردم گفتم به اشتراک بزارم
ولی یک سری مقالات سال ۸۴ نوشته بودم و اندیشه های خیام و شوپنهاور رو روبروی هم قرار دادم، میگردم پیدا میکنم، اینجا هم میزارم

امشب یه کم از خیام و اندیشه هاش مینویسم
فردا میزارم اینجا

خیام فیلسوفی دهریه، یعنی ماتریالیسته
پوچ گرا یا نیهیلیسته
دترمینیسم یا جبرگرایی رو قبول داره
و...

خیام خیلی بهتر از امثال حروفیه و نقطویه و پسیخانیان و احسائیون و باب و بها و وجودگراهایی مثل ملاصدرا و... می‌اندیشه

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Pishg00oo00

Pishg00oo00 Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @PISHGOOooOO

Mar 1
#خیام (قسمت اول)

دستور، فیلسوف و حجه‌الحق
[به تعبیر بیهقی]

وقتی میخوایم از خیام حرف بزنیم باید بسیار محتاط باشیم، چون با شاعری سر و کار داریم که در موردش انقدر اقوال متفاوت و متناقض هست که گاها جمع کردن تفکرات خیام رو در یک دستگاه دشوار میکنه.
خیام فردی بود که در قرن ۵ و ۶ هجری(۱۱ و ۱۲م.) در جامعه‌ی اسلام‌زده‌ی شافعی عصر سلجوقی زیست و [احتمالا] ۵۱۸ هجری (یعنی اواسط قرن ۱۲ م.) درگذشت.

خیام هم‌عصر حسن صباح بود، اعجوبه‌ای که به‌عنوان رهبر و تئوریسین اسماعیلیان، قصد ساختن یک نظام دینی-سیاسی و شورش بر حکومت سلجوقی رو داشت
ولی خیام بعنوان یک فیلسوف قصد شورش بر اساس نظام افرینش رو داشت.

در وهله‌ی اول خیام از اندیشه‌های اسلام و غایت‌شناسی این دین بیزار بود و تفکرات این دین و علما و فضلای احمق این دین رو بقدری مسخره میدید که گاه به حالت پرسش، و گاه با تمسخر، همه رو زیر سوال میبرد
Read 26 tweets
Feb 22
زاهدا، من که خراباتی و مستم به تو چه!

حسین دودی شاعر درویش مسلک، رند بی‌پروای اهل اصفهان تو دوره قاجاریه بود که با اقا نجفی قاضی شرع داستان‌ها داشت

حسین، دوره گردی «ملبس به لباس طلاب» بود که عاشق مشروبات الکلی بود، زندگی رو به تریاک مالی و تریاک فروشی میگذروند و
از اونجا که خیلی شوخ، حاضر جواب و خوش مشرب بود، معمولا به شب‌نشین‌ی‌های دوستان دعوت میشد

دودی از کسی ترس نداشت، نه از حرف مردم و نه از اسلام و قاضی شرع.
شب ها رو معمولا مست میکرد، و جام می همیشه تو دستش بود
ولی گویا هر چقدر نترس بود، همونقدر هم بدشناس بود
دائم گرفتار گزمه ها و دین مبین اسلام میشد، و دستور اجرای حد که توسط اقانجفی داده میشد

معروفه که شبی گزمه ها، حسین دودی رو مست گرفتند و بردند پیش اقانجفی.

اقانجفی هم حد رو اجرا کرد، ولی برای دلجویی از حسین، بهش یه عبا هدیه میده تا لباس نو داشته باشه
Read 10 tweets
Feb 21
پیرمرد و دریا، ارنست همینگوی
#براندازی

کتاب «پیرمرد و دریا» ی همینگوی رو اگر نخوندید، داستانش اینه که یه پیرمرد به اسم سانتیاگو با شاگرد جوونش به اسم مالونین میرن دریا، ولی هر روز ناامید برمیگردن چرا که نتونستن ماهی ای بگیرن
مسئله تا جایی پیش میره که والدین پسرک ازش میخوان جای دیگه ای کار کنه چرا که تصور میکنن، پیرمرد توانایی این کار رو نداره

۸۴ روز از زمانیکه طعمه ای به دام پیرمرد نیفتاده میگذره
جایی پیرمرد به مالونین میگه عدد ۸۵ عدد شانسمه و مطمئنم ۸۵مین روز ماهی میگیرم

القصه تنها میزنه به دریا و از قضا یه نیزه‌ماهی عظیم الچثه گیرش میفته
ماهی انقدر بزرگه که خود پیرمرد رو به شگفتی میندازه که چه طعمه بزرگی نصیبش شده
Read 18 tweets
Feb 19
شب #قدر یا میلاد مسیح در قران!

من قبلا اینجا در مورد خوانش سُریانی ارامی قران بصورت مبسوط نوشتم
الان میخام در مورد سوره قدر و ترجمه لوگزنبرگ بنویسم

لوگزنبرگ معتقده که شب قدر در واقع شب میلاد مسیحه
در واقع کل این سوره در جشن تولد سرور عالم (یعنی عیسی) یا همون جشن کریسمس اومده
تو این سوره اولین چیزی که خودنمایی میکنه معنای کلمه «قدر»ــه
با توجه به خود قران (انعام ۹۱، حج۷۴ یا زمر ۶۷) واژه #قدر در معناهای اندازه گیری و تخمین و براورد به کار رفته
لوگزنبرگ میگه #قدر در سریانی به معنای تقدیر و سرنوشت هم بکار رفته، ولی در معناهای دیگه به معنای «حلقه» و «لحظه تولد»، «میلاد»، «ستاره‌ای تو اسمون که سرنوشت تازه متولد شده را تعیین میکنه»، و یا «شب میلاد» اورده شده
Read 24 tweets
Feb 18
دیروز که دو سه تا فیلم معرفی کردم، امروزم یه فیلم فلسفی-روانشناختی معرفی کنم
که البته فیلم معروفیه

یکی از بهترین فیلمایه روانشناختی فلسفی که ده بار دیدمش
فیلم «امریکن سایکو» عه

مساله ارزش ها
اخلاقیات
طبقات و نگاه طبقاتی
اخلاق و ارزش در جهانبینی طبقاتی
تقابل ذهن و عین
و همچنین
تقابل انسان و جهان
روانگسیختگی عینی
انتخاب و امکان ها
تقابل فردیت و میان مایگی
معنامندی جهان در تقابل با مفهوم #دیگری (یا دیگران)
ازادی و اختیار
و... و... و...

یعنی خلاصه از تمام این زوایا فیلم رو باید بررسی کرد
خیلی خوبه... خیلی...
یکی از سکانس هایی که هرگز فراموش نمیکنم، سکانس کارت ویزیت تو این فیلمه

کسایی که دیدن میدونن چی میگم
و کسایی که ندیدن به اون سکانس کارت ویزیت و مساله ارزش ها دقت کنید

اصلا شاهکار نویسنده و کارگردان تو اون سکانسه
بعد مقایسه کنیدش با دغدغه‌مندی‌ها (خصوصا تو امروز ایران) و...
Read 4 tweets
Feb 17
پسابراندازی، اقتصاد ما خیلی ساده رو غلطک میفته

ج.ا زخم‌هایی زده که فی‌نفسه زمان خیلی زیادی نیاز داره تا درمان بشه
خصوصا تو امور فرهنگی (یا مثلامحیط زیست)

فیلم #لابستر رو ببینید، در مورد زخم‌های فرهنگی در حکومت های دیکتاتوریه

اینکه چطور «فردیت» رو ازت میگیرن، حتی وقتی
میخوای خودت دست به انتخاب بزنی، وقتی میخوای به کل دنیا بگی که هیچکس جز انتخاب #من واسم مهم نیست، در اخر میبینی که تو همون چارچوبی که واست ساختن، ناخوداگاه گیر کردی

درواقع میبینید که به هر طرفی میچرخی یه دیکتاتوری جدی میبینی و وقتی که از همه رو برمیگردونی، در فردیت خودت
باز هم اسیر همون باورهای قدیم هستی که بهت زوری چپوندن
Read 7 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(