این گزارش با تایید و همکاری چند نفر از هم بندی های #آرمیتا_عباسی تهیه شده که نه به خاطر ج ا بلکه از ترس خانواده او و شکایت آنها حاضر نشدند با اسم و مشخصات اطلاع رسانی کنند.
چند فرد آگاه ضمن رد کردن گزارش تحقیقی منتشر شده در شبکه سیانان در مورد شکنجه و تجاوز جنسی به👇
#آرمیتا_عباسی تاکید کردند این زندانی نه با سر تراشیده به زندان کچویی منتقل شد و نه وضعیت جسمی و روحی وخیمی داشت، تنها به دلیل خونریزی مقعدی به بیمارستان امام علی کرج منتقل و بعد از چند ساعت به زندان منتقل شد.
یکی از این افراد با اعلام این مطلب میگوید: «بحث تجاوز به آرمیتا👇
زمانی مطرح شده بوده که او در داخل قرنطینه زندان کچویی بود، همان موقع شایع شده بود موهای آرمیتا راتراشیدند که اصلا چنین موضوعی صحت ندارد، ارمیتا چند بار به هم بندیهایش گفته بود حالم بده خونریزی مقعدی دارم. چند بار به همین دلیل به او ظرف نمونه آزمایشگاهی دادند که مدفوعش را برای👇
آزمایش ببرد. در نهایت بعد از جواب آزمایشها به هم بندیهایش گفت که من خونریزی مقعدی دارم، به بیمارستان منتقل شد، دقیقا آن زمانی رفت که در قرنطینه بود و ملاقات و تلفن هم نداشت، اما نمیدانیم او چطور به مادرش خبر داده بود. در شرایطی که سایر زندانیان در قرنطینه حق تلفن و👇
ملاقات ندارند، مادرش به بیمارستان آمد، وقتی آرمیتا از بیمارستان برگشت، اخبار شکنجه و تجاوز به او پخش شد. در حالی که وقتی از بیمارستان برگشته بود حالش خوب و کاملا سرپا بود، تراشیدن موی سر در کار نبود، روحیه ش خوب بود فقط به خاطر بیماری به بیمارستان رفته بود.» 👇
یکی دیگر از این منابع آگاه با اشاره به تاریخ بازداشت آرمیتا عباسی و انتقال او به زندان در ۱۹ مهرماه ادامه میدهد:«بعد از انتقال الف ع به بازداشتگاه عظیمه به مدت یک هفته هر روز در روزهای متفاوت زنان و دختران زندانی این بازداشتگاه را برای بازجویی به اطلاعات منتقل میکردند ولی👇
#آرمیتا_عباسی را به جای دیگری میبردند وقتی به داخل بند منتقل شده بود برای هم بندیهایش تعریف کرده بود که خونریزی مقعدی داشتم و به بیمارستان منتقل شدم. او به موضوع تجاوز هیچ اشارهای نکرد و گفته بود در بیمارستان پرستارها شماره مامانم را گرفتند و به او خبر دادند که من👇
در بیمارستان هستم. در بیمارستان ماموران امنیتی به مادرش اجازه ملاقات ندادند. با این حال خود الف تاکید میکرد هیچ اتفاقی نیفتاده و تجاوزی در کار نبوده این کار دکترها بوده و او از آن بیخبر بوده. تراشیدن سر و مورد خشونت قرار گرفتن او هم هیچ کدام صحت ندارد. »👇
به گفته این منبع آگاه؛ در تمام روزهایی که کاربران مشغول هشتگ زدن «آرمیتا عباسی کجاست» در فضای مجازی بودند ما و خانواده از او باخبر بودیم، اصلًا حتی یک روز هم نبود که خانواده از او بیاطلاع باشد. او میتوانست هر روز با خانوادهاش در تماس تلفنی باشد یا ملاقاتهای حضوری داشته باشد👇
وی با بیان اینکه آرمیتا آن قهرمانی که فکر میکنید نیست اضافه میکند: «افراد زیادی هم بندی او هستند که لیاقت بیشتری داشتند که از آنها یاد شود مثلا زنی به نام فروغ یک سرپرست خانوار با دو کودک دبستانی شرایطی به مراتب سختتر از وی در زندان دارد. البته این فرد درست است حبس و دوری👇
از خانواده را تحمل کرده ولی با این دروغها ارزش حبس خود را کمرنگ کرد.»
به گفته این فرد آگاه؛ شرایط آرمیتا با سایر هم بندیهایش در زندان تفاوت چندانی نداشت، از سوی دیگر از او کم سن و سالتر هم در این زندان بودهاند که هم بیماری داشتند و هم سرپرست خانوار هم بودند. بیشتر آنها در👇
حال حاضر ناراحتیهای روحی و جسمی زیادی دارند حتی بعد از آزادی هم حاضر به صحبت کردن با کسی نیستند.
به گفته وی، همگی کسانی که از زندان کچویی عفو شدند، ناراحت بودند، مجبور شده بودند یک تعهدنامه را پر کنند چون همگی آنها داشتند حبس خود را میکشیدند اما آرمیتا تنها فرد خوشحال جمع👇
بود که از عفو رهبری راضی بود. هیچ کس به زبان این حرف را نزد که خوشحالیم میخواهیم تعهد بدهیم و از زندان بیرون برویم، همه خیلی ناراحت بودند.
این فرد اضافه میکند:«زمانی که هم بندیهای آرمیتا عباسی هر ۵ روز یک بار ۵ دقیقه تماس تلفنی با خانوادههایشان داشتند و به هیچ عنوان ملاقات👇
حضوری نداشتند او هر روز یا یک روز درمیان تماس تلفنی داشت، زودتر از همه ملاقات میگرفت، بعضی وقتها در یک روز دو بار ملاقات داشت، یک بار مادرش، یک بار پدرش میآمد، مرتب به او سر میزدند و هر چه میخواست برایش میآوردند، این همه در حالیست که همه زندانیان داخل بند همبند وی بدون👇
شک معتقد و متفق القول هستند که تنها مخبر داخل بند آرمیتا بوده و بابت این کار یک سری مزایا هم میگرفت.»
شبکه سیانان روز دوشنبه ۲۱ نوامبر برابر با ۳۰ آبانماه با انتشار گزارشی از خشونت و آزار جنسی و حتی تجاوز به شماری از دختران و پسرانی خبر داده که در طول هشت هفته نخست جنبش👇
انقلابی در ایران بازداشت شده بودند. یکی از موارد این گزارش تحقیقی آرمیتا عباسی بود.
سیانان نوشته بود که بر اساس مدارکی که از بیمارستان «امام علی» در کرج درز کرده است، آرمیتا عباسی روز ۲۵ مهر به همراه افسران لباس شخصی با حالی وخیم به این بیمارستان برده میشود در حالی که👇
موهایش تراشیده، سرش بسته شده و به شدت میلرزید.
کل مطالب پیج ام هست تا آزادی از آرمیتا حمایت کردم ولی الان داره سو استفاده می کنه با عادی سازی و گرفتن فالو
موقع فراخوان این رشتو رو گذاشتم به بحث در مورد آرمیتا عباسی پایان بدید
نمی خواستم بحث به اینجا بکشه ولی مسبب تمام اخبار ارمیتا این شخصه که بخاطر داغ بودن خبر ارمیتا جو داد و اینشات های خواهر الهام مدرسی که به مسعود کاظمی میگه بخاطر ارمیتا اعتصاب نکردن ولی ایشونقبول نمیکنه و میدونه نون تو خبر داغه بقیه
این روایت تجاوز جنسی دو مامور سپاه در یک خودروی ون به دو دختر ۱۸ و ۲۳ ساله شرکت کننده در اعتراضات سراسری می باشد که گروه هکری عدالت علی به تازگی در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ این اسناد را فاش کرده است
در این اسناد فاش شده که معاون دادستان در نامه خود به دادستان اشاره👇 #WalkoutIRI
کرده که دو دختر به کلانتری ۱۲۴ قلهک مراجعه کرده و شکایتی را درباره بازداشت و تجاوز ماموران به آنها در شامگاه ۱۱ مهر ماه طرح کردهاند.اما بلافاصله پس از اشاره به شکایت این دو دختر نوشته که با «هماهنگی صورت گرفته» با حفا (حفاظت اطلاعات فرماندهی انتظامی تهران بزرگ) شکایت این دو👇
دختر« ثبت «نشده است.
این سند از طرف محمد شهریاری، معاون دادستان و سرپرست دادسرای عمومی تهران خطاب به علی صالحی، دادستان عمومی و انقلاب تهران نوشته شده و تاریخ ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۱ روی آن درج شده است.این اسناد، جزییاتی از نحوه بازداشت و سپس تجاوز جنسی به دو دختر معترض را از سوی👇
«گل و شیرینی آوردند و گفتند؛ بچههای شما قبل از اعدام با برادرهای پاسدار ازدواج کردهاند»
خبر اعدام (#میترا_مجاوریان) به همراه ۶ نفر دیگر که ۴ نفر آنها زن بودهاند، در روزنامه خراسان ۱ دی ۱۳۶۰ و خبر اعدام (#ماندانا_مجاوریان) به همراه ۸ نفر دیگر که ۶ نفر آنها 👇 #WalkoutIRI
زن بودهاند در روزنامه خراسان ۲ دی منتشر شده است.
مهشید مجاوریان وقایع پس از اعدام میترا و ماندانا مجاوریان را چنین روایت میکند:
« روزی که گل و شیرینی آوردند دم در خانه، بین روزهای اول و هفتم میترا و ماندانا بود. در خانه عزاداری بود، رفت و آمد بود و خیلی شلوغ بود. در واقع چون👇
خیلیها را اعدام کرده بودند، خانوادههای این زندانیان در خانه ما با هم مراسم مشترک داشتند. خلاصه یک ماشین از سپاه آمده، در باز بوده، یکی از اقوام نزدیک ما دم در بوده. بهش گفتهاند این گل و شیرینی است، چون بچههای شما قبل از اعدام با برادرهای پاسدار ازدواج کردهاند. این خانم👇
🔺️واقعه تکان دهنده که به نظر میرسد تجاوز و توهین جنسی یک امر عادی برای سپاه تروریستی تبدیل شده
“ما را اول انداختند داخل ون سیاه رنگ و با چشم بند، چشمها را بستند و دستها را با یک سیم بستند و پس از آن ما را بردند جایی که نمیدانم کجا بود. بعد موبایل و کیف و همه👇 #IRGCterrorists
وسایل، حتی لوازم آرایشی داخل کیف را هم تحویل گرفتند و در حین انتقال و داخل بازداشتگاه بدون اینکه حرفی بپرسند به ما سیلی و لگد میزدند.”
به راحتی به ما و سایر بازداشتیها، تعرض و توهین جنسی میکردند و به نظر میرسید که این پدیده یک امر عادی برای پرسنل بازداشتگاه اطلاعات سپاه هست👇
.“جای حساس بدن را با لگد، فشار زیادی میدادند و ما را سگ های ماده …! میگفتند؛ الفاظ رکیک استفاده میکردند که چند بار با …! رابطه جنسی داشتید”
ما به همراه تعداد دیگری از زنان معترض بازداشت شده، در روز اول بازداشت به صورت گروهی در یک سلول نگهداری می شدیم و بعد از آن ماموران👇
به #ترانه_موسوی چ گذشت؟ با این دختر معصوم حرومزاده های ج.ا چه کردند؟
در جریان وقایع سال ۱۳۸۸ منابع خبری از درگذشت دختری به نام «ترانه موسوی» خبر دادند که در نزدیکی مسجد قبای تهران ربوده شد و ماموران در خودرو به او تجاوز کردند و سپس به دلیل پارگی دستگاه تناسلی و مقعد او را به👇
بیمارستان بردند اما ترانه جان باخت و ماموران جنازهاش را در بیرون از بیمارستان آتش زدند.
با انتشار این خبر، تلویزیون دولتی ایران مدعی شد که تنها سه ترانه موسوی در کشور وجود دارند و هر سه نفر سالماند. بااینحال منابع خبری عکسهایی از قربانی منتشر کردند. ضمن اینکه روایتهای👇
زندانیان زن اثبات میکرد، آزار جنسی زنان زندانی در ایران در فرایندی سیستماتیک ادامه دارد. خانواده او نشانی از ترانه نیافتند و چند روز بعد جنازه سوخته ی او در بین کرج و قزوین یافته شد.
سازمان دیده بان حقوق بشر هم در آبان ماه سال ۸۸ موارد تجاوز جنسی در زندانهای رژیم ایران که پس👇
#سعید_یعقوبی ۳۷ ساله اهل اصفهان، فرزند آخر خانواده و از مادر۸۱ ساله و پدر ۸۵ ساله اش مراقبت میکرد. در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۱ بازداشت وقضاییه ایران او را به اعدام محکوم کرده است.
اتهام؛
در شامگاه ۲۵ آبان در اعتراضات اصفهان، دو شبهنظامی بسیجی و یک مأمور نیروی انتظامی که برای سرکوب👇
معترضان در «میدان نگهبانی محله خانه اصفهان» حضور داشتند، به ضرب گلوله کشته شدند. قضاییه ایران مدعی شده که معترضان بازداشت شده در این پرونده، سه مامور امنیتی به نامهای محسن چراغی، محسن حمیدی و محمد كریمی را «با شلیک گلوله کشتهاند». سعید یعقوبی متهم ردیف سوم این پرونده می باشد👇
حکم دادگاه #سعید_یعقوبی متهم ردیف سوم پرونده به اتهام محاربه از طریق اقدام به کشیدن اسلحه و استفاده از کلت کمری به اعدام محکوم شد.
قوه قضاییه در عین حال اعلام کرده است که احکام صادرشده علیه متهمان «احکام اولیه بوده و در دیوان عالی کشور قابل فرجامخواهی است.»
صدور احکام اعدام👇
#مجید_کاظمی ۳۰ ساله اهل اصفهان که روز ۳۰ آبان در شهر اصفهان بازداشت و دادگاه او را به محاربه و اعدام محکوم کرده است.
مجید در یک پیامِ صوتی از زندان میگوید که او را شکنجه کردهاند تا به دروغ اعتراف کند و تاکید میکند: «نه اسلحه داشتم نه کاری کردم. آنقدر زدند تا قبول کردم.»👇
اتهام؛
شامگاه ۲۵ آبان ۱۴۰۱، یک حمله مسلحانه در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان، واقع شد و ۳ بسیجی به نامهای محسن چراغی، محسن حمیدی و محمد کریمی کشته و مقامات حکومتی مدعی هستند که #مجید_کاظمی در این حمله دست داشته و او را به اتهام تیراندازی به سه مامور امنیتی دستگیر کرده اند👇
حکم دادگاه؛
پس از دستگیری متهمان به حمله مسلحانه، دادگاه رسیدگی به اتهامات ۶ نفر از متهمان این پرونده در ۴ جلسه طی تاریخهای ۷ و ۸ و ۱۰ دی ماه در دادگستری استان اصفهان برگزار شد و #مجید_کاظمی متهم ردیف دوم پرونده به اتهام محاربه از طریق كشیدن سلاح کلاشینکف به اعدام محکوم شد👇