۱)ما نباید از ترس ج ا به داخل خانه ها فرار کنیم و حبس بشیم زندانی بشیم اساسا هدف انقلاب باز پس گرفتن حوزه عمومی از حکومت برای مردمه، مردم باید از مدارس خودشان حفاظت کنند مدارس و دانشگاهها سنگر های مقاومت و ازادی اند مراکز تشکل و اعتراض اند #saveiranianschoolgirls
۲)کودکان را به مدرسه نفرستادن رو تبلیغ نکنید این ایده به سود ج ا است هم کانون هاب اعتراضات رو تخلیه میکنه هم مردم رو خانه نشین و بیسواد و مدرسه های خالی رو هم میفروشه، بجاش بگین خانواده ها متشکل شن هر روز نوبتی چند دم مدرسه گشت بدن اجازه ندن غریبه وارد مدرسه بشود
۳)اگر به خانه هاتون حمله کردن چی ؟ از خونه ها هم فرار میکنید ؟ خونه رو تحویل ج ا میدین؟ اگر موقت نباشه چی ؟ اگر این برنامه قطعی و دائمی حکومت باشه که سیستم اموزشی رو تعطیل کنه و فقط بچه های خودی ها برن مدرسه چی؟ مدرسه و دانشگاه مال شماست مال بچه هاست از دارایی خودتون حفاظت کنید
۴)ببینید من با اعتصاب نمادین ۱ روزه ۲ روزه موافقم که پیامی به جامعه جهانی و حکومت بدیم اتحاد و کار گروهی کنیم ولی کلا تعطیل کردن مدارس این خطر رو داره که دیگر هرگز بازگشایی نشوند
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) چرا مردم به خیابانها نمی ایند ؟ یا بهتر بگوییم چرا خیابانها اعتراض و اعتصاب را ترک کرده اند یک پاسخ مشخص دارد تناسب میان هزینه ها و فایده ها، در این انقلاب هزینه های انقلاب قطعی و نقدی است مرگ تجاوز و کور شدن است اما منافعش مبهم و اقساطی #SaveIranianSchoolgirls
۲)انقلاب تا وقتی انقلاب زن زندگی ازادی بود لااقل منافع هم متکسر بود هم هر کسی چه چپ چه راست چه اقلیت اتنیکی چه جنسی حتی یک افغانستانی خودش را در آن منافع متکثر سهیم میدید و لذا با وجود عدم قطعیت و اقساط بودن هزینه ها توجیه پذیر و قابل پرداخت بود
۳)من مکررا هشدار میدادم به جای تلاش برای راضی کردن نیروهای داخل رژیم و یا قشر خاکستری در حفظ طبقه انقلابی انها که کف خیابانند کوشش کنید انقلاب با رادیکالهایش پیروز میشود اما اپوزوسیون خارج بجای انها ترجیح داد روی ریزش خود رژیم سرمایه گذاری کند
۱)این رویکرد به دولت ضعیف و همواره سقوط می انجامد از جهاتی که در این رشتو امده حسن است اما از جهاتی دیگر هم عیب، اساسا یکی از دلایل استقبال بسیاری از نخبگان و بخش هایی از مردم از استبداد رضاخان و شاه بعد از ۳۲، همین وضعیت دولتهای ضعیف بوده است
۲)عمر دولتهای مشروطه اغلب کمتر از ۲ سال بود در واقع از انقلاب مشروطه تا نخست وزیری رضاخان هیچکس۲ سال زمامداری نکرد و از شهریور ۱۳۲۰ هم تا کابینه اقبال در ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹ هیچ دولتی به ۲ سال نکشید این جابجایی سریع دولتها، القای نوعی بی ثباتی سیاسی و ناتوانی در سیاستگذاری بلند مدت بود
۳)از دیگر مضرات این سیستم گروگشی نمایندگان انهم در کشوریست که اغلب منفرد و غیر حزبی انتخاب شده و رای میدهند شاید چاره کار چنان که نوشتم نظامی ترکیبی نیمه ریاستی نیمه پارلمانی باشد رییس جمهوری منصوب سنا برای دوره ای ۴ ساله و نخست وزیری منصوب پارلمان تا زمانیکه اکثریت را داشته باشد
۱)در این انقلاب زن زندگی آزادی با پدیده ای مواجه شدیم به نام سیاسی نویس های اجاره ای و قراردادی من مدتها بود که در ذهنم اینها را «فاحشه سیاسی» خطاب میکردم اما در پی آن بودم که آیا این عبارت توهین به زنان و حتی کارگران جنسی است یا نه؟
۲)اما این عبارت جنسیت ندارد فاحشه سیاسی میتواند مرد باشد و ارتباطی هم با سکس ورکر ندارد سکس ورکر تن خودش را که دارای حق مالکیت بر آن است میفروشد اما فاحشه سیاسی منافع عمومی را با نفع شخصی خودش معامله میکند اولی حق هر انسانی است ولو برای دیگران خوشایند نباشد
۳) دومی اما مصداق خیانت به خیر عموم است فریب و اغفال مردم است برای چیزی که حتی خود شخص به آن باور ندارد او صرفا به گونه ای سوفسطایی طور قلم و زبانش را میفروشد به خیر عموم به جمهور مردم به حقیقت و به دانش سیاسی خیانت میکنند
۱)طباطبایی همان خطایی را تکرار میکرد که پیش از او اسلامگرایان متجدد و حتی مشروطه خواهان کردند یعنی «بومی سازی» ....کشور یک وضعیت «جغرافیایی» است تمدن اما مجموعه ای از یک «شیوه زیست مترقی در زمانه خود» است در هر عصری فقط یک شیوه زیست مترقی وجود دارد
۲)یک تمدن است و انچه در برابر اوست تحجر و بربریت است تمدن چون ایده هگل در گردش است اما هرگز و هیچ جا در یک زمان دو تا نیست، لذا اطلاق تمدن ایرانی اسلامی روسی چینی در برابر یکدیگر خطاست
۳)تمدن روزگاری در حوزه اسیای شرقی با محوریت چین بود روزگاری در کرانه های مدیترانه (یونان روم مصر ایران) روزگاری هم هست که در اروپای غربی و امریکای شمالی بروز و ظهور یافته است و بله در اینده ممکن است مجددا تغییر کند اما در هر تاریخی صرفا یک شیوه زیست مترقی در اندیشه و عمل حاکم است
۱)این روز ها از کارهای مفیدی که میتوانید انجام دهید خواندن است علوم سیاسی فیلدهای متفاوتی داره: تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی، جامعه شناسی سیاسی، روابط بین الملل، سیاست خارجی، روش شناسی ، اندیشه و فلسفه سیاسی، حقوق سیاسی، اقتصاد سیاسی، مسایل نظامی استراتژیک مبانی علم سیاست
۲)با مبانی علم سیاست شروع کنید من به ترتیب -اموزش دانش سیاسی/بشریه -مقدمه نظریه سیاسی/هی وود -سیاست هی وود -عقل در سیاست /بشریه رو پیشنهاد میکنم
۳)در ادامه تاریخ تحولات بخونید پیشنهاد من بترتیب -تاریخ ایران مدرن/ابراهامیان -ریشه های انقلاب ایران/نیکی کدی -نتایج انقلاب ایران/نیکی کدی -مقاومت شکننده/جان فوران هست
۱)انچه در نقد لمپن پرولتاریا نوشته ام را در هر متن و مطالعه جامعه شناسی سیاسی خواهید یافت در هر مطالعه کلی یا موردی درباره توتالیتاریسم و فاشیسم پیدا خواهید کرد انچه نوشته ام را فرانکفورتی ها و هانا ارنت پیشتر نوشته اند
۲)ادعای اینکه ما فرق میکنیم وضعیت ایران متفاوت است بلا موضوع است علم از انجا که علم است جهانشمول است لمپن پرولتاریا همه جا لمپن پرولتاریا و بورژوازی همه جا بورژوازیست علم سیاست و علم جامعه شناسی سیاسی هم یکیست چنانکه ریاضیات و پزشکی ایرانی و خارجی نداریم
۳)نوشته اند که طبقه متوسط ایران رانتی است این ادعا صحت دارد اما خب سایر طبقات هم رانتی هستند از اشراف تا لمپن ها، در اقتصاد رانتی اساسا دولت مکانیسم تقسیم رانت است اما این رانت ماهیت طبقات را تغییر نمیدهد نه لمپن نالمپن میشود و نه بورژوازی غیر بورژوازی