⚘⚘تا نیمهی دهه ی ۱۳۵۰ "شاهنشاه آریامهر" به عنوان شخصیتی بینالمللی مورد احترام رهبران جهانی قرار داشت، جدای از اینکه وی را دوست داشتند یا نه. حتی مخالفانش نیز منکر کیفیات نادری نمیشدند که برای وی چنین احترامی را به ارمغان آورده بود.
هنری پرشت، از منتقدان سرسخت حکومت "شاه"
در وزارت امور خارجهی آمریکا در زمان انقلاب، مدتها پس از سقوط شاه در مصاحبهای چنین گفت: بیگمان شاه تأثیرگذارترین شخصیت جهانی بود که من تاکنون ملاقات کردهام. او میتوانست با تسلط دربارهی هر تعداد از مشکلات بینالمللی، از وضعیت"خشکسالی" در ساحل "عاج" تا چشم انداز اقتصادی آسه.
آن صحبت کند. کیسینجر [به طرزی بس اغراقآمیز] از او بهعنوان نادرترین در میان رهبران [...] که درکشان از جهان، درک ما را افزایش داد یاد میکرد.!
حال همین جناب پرشت که در دوران جیمی کارتر، رئیس دفتر امور ایران در دولت کارتر بود، نامه ای محرمانه نوشت که ممنوعیت کنش های سیاسی و
مبارزاتی خاندان پهلوی را متذکر میشد و همین یک نامه به خودی خود دست نشانده بودن ملایان را تائید میکرد.
در این نامه که درون مایه تهدید آمیزی داشت از خانواده شاه ایران و جانشینش شاهزاده رضا پهلوی خواسته شده بود از هر گونه ادعا برای بازگرداندن پادشاهی به ایران خودداری کرده و همچنین
تاکید شده ایالات متحده آمریکا هیچگونه فعالیت ضد انقلابی (ضد همان شورش ۵۷ که با دسیسه آمریکا و همدستان غربی اش و شوروی به ایران تحمیل شد) بر نمیتابد!
متن سند:
"اگر شاه ادعای خانوادگی خود را در مورد تاج و تخت پس بگیرد، در تشریح موضع ما به ایرانیها کمک بزرگی کرده است. بعید است که
او این کار را بپذیرد. لیکن میتوان در خفا و با توسل به واسطه های مورد اعتماد این نظریه را با وی در میان گذاشت تا اگر شاه نپذیرفت، بداند که نباید آمریکا را برای تغییر روش خود سرزنش کند. اگر شاه ادعای خانوادگی خود را پس نگرفت ما باید طرز فکر خود را صریحا با ایرانیان در میان بگذاریم
و باید علنا اعلام داریم که روند قانون اساسی ایران ادعای خانوادگی شاه را مردود شمرده است و در اختفا به شاه و دوستانش تفهیم کنیم که اقدامات ضد انقلابی مخالف با قانون آمریکا را و سیاست های موسوم در مورد فعالیت های سیاسی اشخاص دارای روادید موقت (منظور شاهزاده رضا پهلوی است که هنوزم
گرین کارت دارند و نه شهروندی امریکا) تحمل نخواهیم کرد."
پایان سند
این نامه محرمانه از میان اسناد سفارت آمریکا در تهران پس از بحران گروگانگیری پیدا شد و اکنون در کتاب اسناد سفارت آمریکا جلد ۱ تا ۶ رویه هشتم آن موجود است.
شادروان عبدالرحمان امیرفیض از حقوقدانان برجسته زمان پهلوی
دوم و سردبیر نشریه سنگر، در سال ۲۵۷۰ برابر با ۲۰۱۱ میلادی جستاری بنام "تز سلطنت در گروگان" را نوشت ک در آن به واکاوی چرایی و چگونگی فشار بر خاندان پهلوی در راه مبارزه با جمهوری ضد ایرانی میپردازد و اصل آن در وبلاگ ۱۴۰۰ یرز موجود است.
خوب است بدانید ک در زمان ریاست جمهوری اوباما
به شاهزاده رسما و بطور کتبی اخطار داده شده بود تا فعالیتهای براندازه نداشته باشند...
یادتون که هست،
جنبش سبز!
"اوباما، اوباما! یا با اونا، یا با ما"
ووووو
حالام که رسما اسناد اومده که اصلاحات و جنبش سبز ووو همگی با پشتوانه مافیای جهانی پا به میدان گذاشت.. به امید ایجاد انقلابی
مخملی (رنگی) تا کشور را در ظاهر از مهره ای به مهره دیگر دست بدست کنند... اما آزاد، هرگز!!
هم میهن،
حقیقت آنست ک ما جز خودمان هیچ دوستی در غرب نداشته و نداریم!
پس با همدلی و آگاهی در کنار شاهزاده بایستیم و به کمتر از سقوط کامل این نوکرانِ اربابان جهانی (گلوبالیسم) هم راضی نشویم!
پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی "ساواک" (سازمان اطلاعات و امنیت کشور در رژیم پهلوی) در کتاب خاطراتش با عنوان "دامگه حادثه" گفته که این سازمان برای کنترل آخوندهای مخالف، مدارکی از "فساد اخلاقی" آنها در قالب گرفتن عکس و ضبط صدا و فیلم تهیه و از این مدارک
برای ترساندن و یا جلب همکاری آنها استفاده میکرده است.
او به طور مشخص به یکی از عملیات "ساواک" در سالهای ۱۳۴۶-۴۷ اشاره کرده که در آن ۵ نفر از واعظان معروف تهران به نامهای محمدتقی فلسفی، عبدالرضا حجازی، محمود قمی، جعفر شجونی و محمدصادق لواسانی طعمه ساواک شدند.
ثابتی این ۵ نفر را از جمله آخوندهایی معرفی میکند که «در بالای منبر از پاکی و طهارت و صداقت و اسلام و ایمان صحبت میکردند» و در عین حال «خود آلوده به فساد بودند».
این ویدئو، بخشی از مصاحبه شجونی با برنامه اینترنتی "دید در شب" با اجرای رضا رشیدپور است.
برنار آنری لوی، نویسنده فرانسوی و از بانیان تجزیه ایران، مسئول برگزاری جلسهای میشود که در آن مهرداد خوانساری (دیپلمات پیشین)، محسن مخملباف، رضا حسینبر (سخنگوی جبهه مردم بلوچستان ایران)، موسی شریفی از حزب همبستگی #پاینده_ایران
دموکراتیک اهواز، عبدالله مهتدی (دبیرکل حزب کومله کردستان ایران)، حسن شریفی (عضو حزب دموکرات کردستان ایران) و امیرحسین جهانشاهی (سرمایهدار ایرانی - فرانسوی) در آن شرکت داشتند.
آنری لوی و جهانشاهی سپس سردار محمدرضا مدحی، نفوذی وزارت اطلاعات و سپاه تروریستی پاسداران را به عنوان یک
«چهره» وارد اپوزسیون جمهوری اسلامی کردند.
سردار مدحی اندکی بعد و پس از انجام عملیاتش در اپوزسیون، به ایران بازگشت.
مهرانگیز کار و محمدمحسن سازگارا نتوانسته بودند در این جلسه شرکت کنند و در نتیجه پیامهای خود را به این نشست فرستاده بودند.
⚘اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رأى به زنان و حقوق برابر سیاسى با مردان
اعلیحضرت محمّدرضا شاه پهلوی در اسفند ماه ۱۳۴۱ خورشيدى پس از پیروزی رفراندوم انقلاب شاه و مردم در سخنرانی ک در گشایش کنفرانس اقتصادی تهران کردند، با تکیه بر دو اصل از قانون اساسی مشروطه و متمّم
آن به زنان ایران حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در دو مجلس سنا و مجلس شورای ملّى و حقوق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان را دادند.
شاهنشاه فرمود:"قانون اساسی ما صحبت از آزادی افراد میکرد، صحبت از مساوی بودن در مقابل قانون میکرد، و خیلی مواد دیگر. ولی در عمل وضع چه بود؟ در عمل هفتاد
و پنج درصد جمعیت ما که از زارعین یا رعایای آن موقع تشکیل میشد از آزادی حقیقی برخوردار نبودند..
قانون اساسی را برایتان میخوانم كه در مقدمهاش میگوید: "امر به تأسیس شورای ملّى فرمودیم و نظر بدان اصل اصیل که هر یک از افراد اهالی مملکت در تصویب و نظارت امور عموم محق و سهیم اند"
پس از ۴دهه از سقوط حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و قدرت گرفتن آیت الله های رادیکال در ایران، هنوز سوالات بسیاری در مورد عملکرد محمدرضا شاه پهلوی، عواملی ک به سقوط حکومت او منجر شد و همچنین ماهیت مخالفان او در اذهان مردم وجود دارد #ننگ_بر_فتنه_۵۷
در این نوشته سعی بر آن شده تا با توجه به مستندات و اظهارات افرادی که در جریان این اتفاقات بوده اند، به این سوالات پاسخ داده شود.
گردآوری:
"هیچنز"
(دوست قدیمی توئیتری که مدتهاست دیگر در توئیتر نیست.)
...................................................
(بخش اول) 👇🏻👇🏻
جمشید آموزگار رهبر روشنفکران مترقی و هوشنگ انصاری رهبر روشنفکران، سازنده حزب رستاخیز شدند و گروه سوم گروه اندیشمندان بودند به رهبری هوشنگ نهاوندی که بعدا به حزب رستاخیز پیوستند.
علت تشکیل حزب رستاخیز در ایران سازماندهی یک حزب متحد بود که از لحاظ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بتوان
ساواک سازمان نگهبان ایران بود برای همین تمام دشمنان ایران از بیبیسی گرفته تا سازمان مجاهدین و جبهه ملی شبانه روز ب آن دشنام میدادند.
روایت ماموریت کوزیچکین، جاسوس KGB در تهران:
"ساواک توانایی شگفتی در گرفتن جاسوسان روس داشت و وقتی آنها را گرفتار میکرد آنها مهره ایران #ساواک
میشدند."
تیمسار اردشیر تاج بخش:
"سازمانهای مجاهدین و جبهه ملی و توده و ... از جاسوسان انگلیسی و روسی پست تر هستند چون هیچگاه حقیقت را نگفته و نخواهند گفت پرسنل ساواک با اینکه توسط بختیار خلع و توسط مردم کشته میشدند همچنان سر پست های خود حاضر میشدند و مراقب جاسوسان بودند."
"جنگ هنوز تمام نشده"
خطاب افسر ساواک به جاسوس شوروی در بهمن ۵۷
سازمان مجاهدین و تمام سازمان های دیگر که اسامی زهرماری دارند برای همه کار میکنند از لیبی، سوریه، عراق و روسیه و فرانسه بگیرید الی آخر. اینها سوگند خوردند ایران را از پا بیاندازند. ساواک سرافکندگی بسیاری به شوروی
در حالیکه پهلوی پول ما را بی ارزش نکرد! فرهنگ ما را لگدمال نکرد! زنان مان را به غل و زنجیر نکشید! فقر و فلاکت را گسترش نداد! (که هر چه بود، یادگار بجا مانده از دوران قجرها بود و پهلویها همواره تلاششان بر سازندگی و محو روزگار قجری بود...) و در یک کلام، کشورمان را ویران نکردند...
بلکه این کشور را کسانی ویرانه کردند که در یک خیانت آشکار، خمینی را آوردند و گفتند ایشان امام و رهبر ماست!
و در آخر هم بخوانید تا بدانید چقدر ملایان و قجرها در امتداد هم و پشت به پشت هم بوده و هستند...