#برنارد_آنرى_لوى
ميگويند هر جا جنگ داخلي و بوي تجزيه باشد،او هم هست،اما ميگويم هر جا او باشد،جنگ داخلي و بوي تجزيه هم هست.بیایید این توییت را از پایین شروع و روابط را مرور کنیم تا برسیم به جناب #لوی.
بنده نیز همچو سایر همفکرانم لوی را یک شخص نمیبینم،او را یک تفکر مخل صلح 👇
میبینم همچو کوه یخی که نوکش را شاهدیم و ۹۹درصد دیگرش مشهود نیست و سیاسیون و سرمایه داران و بزرگان خبر و رسانه در دسته ی زیر آب قرار دارند،بعنوان مثال یکی از آنها یک خانوم ایرانی بنام مهناز است معروف به نازی معینیان که اقای لوی نیز هر از گاهی عمدا یا سهوا اسامی را بیان میکند،حال👇
خانوم معینیان که بعنوان نمونه از او یاد کردم کیست؟
وی همسر جوزف معینیان توسعه دهنده ی املاک در نیویورک است که اتفاقا از دوستان اقای #بیل_کلینتون رییس جمهور دموکرات ایالات متحده نیز میباشد و به محافل خصوصی هم نیز تردد دارند،اما مووضع جالبتر شغل اقای لوی چیست؟
او همکار اقای جوزف 👇
میباشد و دارای 15شرکت املاک است(آنری لوی یک میلیاردر فرانسوی ست که ارث زیادی از پدر به وی رسیده و او اکنون در ملک و بازارسرمایه ی بورس فعال است)
خانوم معینیان در موسسه ای فعالیت دارد که همکارانش اذهان را میتواند شوک زده کند،آقایان محمود سریع القلم(مشاور روحانی رییس جمهور) 👇
آقای محسن سازگارا(موسس سپاه پاسداران)
کسری اعرابی و خانوم بنفشه کینوش و...
همکار است.
مترجم خانوم شیرین عبادی نیز در این جمع دیده میشود
در جریان انتخابات 2016، نازی به ستاد #انتخاباتی هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه به عنوان یکی از اعضای گروه مشاور سیاست خارجی آن در مورد #ایران👇
مشاوره داد. او قبلاً در مورد امور ایران با شورای روابط خارجی مشورت می کرد، جایی که با دیپلمات های خارجی مصاحبه می کرد و به عنوان رابط بین شخصیت های سیاسی کشور و همتایان غربی آنها عمل می کرد. در سال 2001، نازی به عنوان فرستاده سازمان ملل متحد برای سازمان های غیرانتفاعی مختلف 👇
یهودی انتخاب شد.
اما نکته ی مهم بعدی ساخت مستند از نسرین ۲۰۲۰، درباره نسرین ستوده، وکیل ایرانیست که بعنوان تنها فیلم موجود در کانال یوتیوب ایشان قابل مشاهده است.
لینک👇
نوشته های او در گاردین، دیلی بیست، تهران تایمز، هافینگتون پست، مورنینگ ساید پست، جروزالم پست، نیویورک دیلی نیوز و..منتشر شده است.او یک عضو غیر مقیم در موسسه خاورمیانه و عضو شورای شورای هنرهای ایالت نیویورک است. نازی همچنین یکی از حامیان مالی طولانی مدت اهداف، نامزدها و سازمان 👇
های #دموکرات بوده است.(سایر فعالیت هایش را بااجازه تون نام نبرم!)
مورد بعدی هم نشینی اقای کریم سجاد پور و خانوم علینژاد و سریع القلم با خانوم معینیان است(لینک کامل بالا ارایه شد)
برمیگردیم با اقای لوی
سایر افراد ایرانی که اقای لوی به آنها نزدیک شده خانوم #مسیح_علینژاد و 👇
اما اینکه تصور کنیم حضور اقای لوی نوظهور است در بین ایرانیان،یک تصور غلط است،لوی در سال ۱۳۸۸ بین المللی در اعتراض به حکم سنگسار برای سکینه محمدی آشتیانی، زنی که به اتهام زنای محصنه به مرگ محکوم شده بود راه انداخت.
این سبک نزدیک شدن با حربه ی کمک لوی بوده و همیشه به اسم حامی 👇
پیش می آید.
حال به نفوذ اقای هانری در میان سیاستمدارن قوی دنیا میپردازم،فرانسوا میتران و نیکولاسارکوزی دو رییس جمهور قدرتمند کشور فرانسه شاید برای رساندن منظور که اقای برنارد لوی یک مهره میتواند باشد،کافیست،دوستی های نزدیک و طولانی مدت حکایت بر آن دارد که آنری لوی در سیاست 👇
امپریالیستی (امپریالیسم به نظامی گفته میشود که با هدف دسترسی اقتصادی یا سیاسی میخواهد از مرزهای خود تجاوز کند و سرزمینها و ملیتهای دیگر را زیر سلطهٔ خود درآورد)از فرانسوی ها جدی تر عمل میکند،زیرا او در یک خانواده ثروتمند سفاردی (الجزایری-یهودی) متولد شد. خانواده او چند ماه
پس از تولدش به پاریس نقل مکان کرد.
اما ایا او از ابتدا چه تفکری داشت؟👇
در جواني يك مائوييست( حزب کمونیست چین مائو تسه تونگ از مارکسیسم که جمهوری خلق چین را در سال ۱۹۴۹ با شکست دادن نیروهای چیانگ کای شک رئیسجمهور وقت چین بنیان گذاشت)بود،
اما پس از مدتي يكباره بر ضد كمونيست
شد و به عضو مكتب #فيلسوفان_نو در آمد وبه یکباره دشمن اصلی کمونیست های فرانسوی شد.
حضور آنری لوی را در ابتدا به مناطقی نسبت دادم که هرج و مرج و جنگ داخلی و تجزیه خواهی حرف اول را میزند:
بعنوان مثال:سودان،کردستان،سارایوو،عراق،یوگسلاوی،اوکراین،لیبی،بوسنی،افغانستان و...میتوان سایه👇
او را دید که برخی مواقع نیز با استفاده از پرده ی سبز سعی در فریب افراد تجزیه طلب میکند و باعث خشنودی برخی خوش باوران میشود که آنری برای استقلال کشورمان به جبهه رفته.
لازم به ذکر است که اوهمیشه موفق نبوده و جوانان فهیم برخی مناطق👇
با ابراز تنفر از او خواهان خروجش از کشورشان شده اند و همیشه با شعار «برو گمشو به کشور خودت» او را خواهان خروج بوده اند.
حال نگاهی میکنیم به تفکر وی در باب کردستان عراق:
برنارد هانری لِوی" در موضوع همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق در۲۵ سپتامبر آینده پرداخته و نوشته: در 👇
نگاه اروپائیان به رغم کشورعراق که ساخته و پرداخته دوران استعماری و آشوب های جنگ جهانی اول بوده و به عنوان یک دولت جعلی شناخته می شود، اقلیم کردستان به عنوان یک ملت-دولت واقعی اصالت دارد. کردستان، ریشه های فرهنگی عمیق دارد و به موازین دمکراسی و لائیسته، آزادی و برابری زن و مرد و👇
حقوق اقلیت ها احترام می گذارد و طی این سال ها این موازین را در نهادهای دمکراتیک خود به درستی تجربه و به مورد اجرا گذاشته است. این فیلسوف فرانسوی می گوید برای او هیچ جای تردیدی وجود ندارد که تولد دولت مستقل و آزاد کردستان می تواند سهم قاطع و تعیین کننده ای در جهت ثبات و صلح 👇
منطقه ای ایفا کند(این در حالیست که کردستان هرگز نتوانست حتی صلح و ارامش را در منطقه ی خودمختارخود برقرار کندو منتقدان وی اینموضوع را مکرر بکار میبرند)
در میانه دهه آخر قرن بیستم، لوی در بوسنی حاضر بود، سپس از افغانستان سر درآورد و با عبدالرشید دوستم و احمد شاه مسعود دیدار کرد.👇
در دوره تجزیه طلبی در جنوب سودان حاضر بود؛ در سال ۲۰۰۸ و همزمان با درگیری روسیه و گرجستان به حمایت از مهره غرب در گرجستان پرداخت؛ در سال ۲۰۱۱ و با شروع تحولات کشورهای عربی همنشین شورشیان لیبیایی در بنغازی شد.
به جرات میتوان گفت در سالهای اخیر هرجا که آشوب و هرج و مرجی وجود 👇
داشته است؛ رد پای مردی با نام برنارد هنری لوی دیده میشود!
بسیاری از تحلیلگران او را یکی از اصلی ترین تئوریسن های “بهار عربی” در منطقه مینامند؛ و اینک حضور او در عراق و آن هم در چنین شرایطی بی دلیل نمیتواند باشد.
با نگاهی گذرا به عمق رخدادهای حساس منطقه به روشنی میتوان حضور 👇
برنارد را مشاهده کرد، از افغانستان گرفته تا سودان، از مصر گرفته تا تونس و لیبی، از بوسنی تا اوکراین و … او همه جا حضور دارد !
در اتاق شورشیان ضد معمر قذافی، در کنار احمد شاه مسعود، در کنار رهبر شورشیان سودان جنوبی و… در آخرین حضور مهم خود در منطقه در اقلیم کردستان عراق در 👇
روز همه پرسی و دیدار با خاندان بارزانی ها و حالا در کنار افراد اوپوزوسیون و نگرانی کاملا درست جامعه ی ایرانی از این بابت.
در آخر میخواهم اشاره کنم به موضوع مهم حضور چند تم از زنان ایرانی در کاخ الیزه که گفته میشود دولت فرانسه سعی کرده بود برگزار کننده وعامل برگزاری این جلسه👇
را که همان اقای برنارد لوی است،از مشاهدات پنهان نماید و اسمش را هویدا نکند که نشد!
امروزه به عنوان یک ایرانی نزدیک شدن اقای لوی را نه تنهانگران کننده بلکه یک خطر جدی میدانم و هر آنکس را که به هردلیل بخواهد بااین شخص گفتگو کند را نقد مینمایم و وارد جزییاتش میشویم و میدانیم👇
که فکر دست درازی به این خاک را هانری لوی های بسیاری در سر دارند.
#بسیار_مهم
لطفا با این اسناد و مدارک و تاریخ ها به دقت توجه فرمایید.
به بهانه ی این رفتار معصومه علینژاد و فالو کردن مجدد آقای #ترامپ و به نوعی چرخش مسیحانه! مینویسیم:
کمی روشنگری میکنم در باب اینکه چرا و بر اساس چه فاکتور و مبنایی،علینژاد درخواست ۵۰۰میلیون دلار غرامت کرده است؟
«نیز ما در دولت آتی بی شک پیگیر این غارت ملی هستیم
علینژاد:من روزانه ۱۰۰۰۰دلار بابت هر روز بازداشت برادرم میخوام!!!!
این رقم از کجا اومده؟
بخش مهم رشتو،برامده از اسنادیست که از دادگاه فدرال امریکا بدست ما رسیده.
#لایحه ی دوم خانوم @AlinejadMasih حاوی چند درصد دروغ بود؟
جواب: ۰/۱۰۰
پس از بازپسگیری لایحه ی اول بخاطر وجود چند👇
علی هریسچی(وکیل مسیح علینژاد) در لایحه نوشته: موکل من درخواست این رقم را برای هر روز بازداشت برادرش بابت خسارات روحی طلب میکند و این مبلغ جدا از خسارات اقتصادیست!!
حال سوال اینجاست که بازداشت برادر چه مشکل اقتصادی ایی برای ایشان حادث نموده؟
رشتو مستند و قابل گزارش
#پول_اصلاحات
این رشتو مشتی است نمونه ی خروار!
حتما از فعالیت ج ا و جبهه ی اصلاحات شنیده اید،اما قطعا تصوری که از آن دارید،بسیار دور از واقعیت است،اصلاحطلبان به زیر نام های متعدد قادر هستند از هر شکلی به شکل دیگر درایند و تغییر مسیر موقت دهند،
این رشتو در👇
به گوشه ای از فعالیت ها و تجارت انقلابی میپردازم.
مورد: زنی بنام فاطمه حقیقت جو!
@haghighatjoo نماینده ی بسیار محجبه ی مجلس ششم اسلامی که حالا ساکن مقر شیطان بزرگ است که حتی در زندگی شخصی خود دچار تحول شده و پس از جدایی رو به ازدواج سفید اورده،اما اینها فرعیات داستان است.👇
فاطمه را به نوعی هم مادر خرج و هم مادر ترزای جبهه ی اصلاحات میتوان نامید که در دوران شروع کار در ینگه دنیا،هم شور و هم شورای شهریار آهی و دوستان بود و آنچنان نقشی را در حال ایفا بود که حتی از این نشستن ها،بعنوان پیشرفت نام میبرد👇
#نفت_نایاک_غرامت_تکنولوژی
چرا سیامک نمازی وارد بازی غرامت،این تاراج ایران سوز شد؟
#بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند:
از دروغگویی بپرهیز زیرا دروغ باعث روسیاهی است. متاسفانه در روزهای اخیر شاهد اشاعه ی خبری سراسر دروغ از جانب برخی سایت ها و کانال ها در فضای مجازی بر علیه شرکت آتیه داده پرداز بوده ایم. راویان این خبر کذب, بدون داشتن کمترین اطلاعاتی در مورد شرکت،سهامداران و مدیریت آن ،مالکیت آن را به دروغ به اشخاصی بخشیده اند که تا بحال هیچگونه سهام ، مسئولیت و اعتبار و ارتباطی در این شرکت نداشته اند.
با احترام:هیأت مدیره ی شرکت آتیه پردازان!!
در ابتدا از حساسیت و نفوذ این شرکت بگویم که:بیش از ۳۰ بانک بزرگ کشور، خدمات ارسال پیام کوتاه به مشتریان خود را به شرکت آتیه داده پرداز واگذار کردهاند.
اما شرکت مذکور چیست و چه اعضایی دارد؟
اما هیات مدیره ی شرکت فوق، در حالی این ادعا را مطرح کرد که سیامک و باقر نمازی(پدر و پسر و البته عمو و پسر عموی همسر مدیرعامل شرکت)در ایران به جرم جاسوسی دستگیر شده بودند(درگیری های میان حزبی و سازمانی امنیتی های درگیر تجارت نفت که سیامک نمازی در حین گفتگوهای ۱+۵ خود را به تهران رساند تا مقدمات حضور شرکت های بزرگ نفتی را هماهنگ کرده به زعم اینکه برجام امضاء،تحریم ها برداشته و تجارت نفت رونق میابد،در واقع نمازی را تفسیر میکنند که از هول حلیم در دیگ افتاد و دستگیر نهادهای امنیتی رژیم شد)👇
که در ادامه می افزاید👇
براساس اعلام روزنامه رسمی، موسس شرکت "آتیه بهار" سیامک نمازی به همراه دختر عمویش پری نمازی و همسرش بیژن خواجهپور هستند.
یکی از این شرکتهای زیر مجموعه، "آتیه داده پرداز" با فعالیت سرویس دهی خدمات پیام کوتاه و ارزش افزوده هست. "آتیه داده پرداز" حوزه کاریاش را، مهیاکننده بستر ارسال پیام کوتاه (انجام کلیه فعالیتهای سختافزاری و نرمافزاری مرتبط به امور ارتباطات سیار اینترنتی) معرفی کرد.👇
و #مهم تر اینکه:
بیش از 30 بانک بزرگ کشور اعم از خصوصی و دولتی، خدمات ارسال پیام کوتاه به مشتریان خود را به آتیه داده پرداز واگذار کرده اند. نکته اصلی اینجاست که بواسطه این واگذاری، اطلاعات شخصی و مالی میلیونها نفر از مشتریان بانکها به راحتی در اختیار کسانی قرار خواهد گرفت که مناسبات بشدت مشکوکی با خارج از کشور و سرویسها و نهادهای امنیتی غرب دارند.
جالبتر اینکه 43 نهاد حاکمیتی از جمله مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور، ستاد اجرایی فرمان امام،سازمان ثبت احوال کشور، سازمان بازرسی کل کشور، نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارت، وزارت کار، وزارت فرهنگ، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، مرکز آمار ایران، سازمان هواپیمایی کشور، شرکت خدمات انفورماتیک ایران و... نیز با این شرکت قرارداد همکاری دارند!!!
همچنین علاوه براینها 14 رسانه رسمی کشور و 38 موسسه و شرکت خصوصی نیز خدمات سرویسدهی به مشتریان و مشترکان خود را به آتیه داده پرداز سپرده اند.👇
این بازداشتگاه تا میانه تابستان ۱۳۸۸ ناشناخته بود اما در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری شهرت جهانی پیدا کرد.
در فاصله ۱۸ تیر تا اوایل مردادماه ۱۳۸۸، محسن روحالامینی، محمد کامرانی، امیر جوادیفر، رامین قهرمانی و احمد نجاتی کارگر بر اثر جراحات وارده در اثر شکنجه در این بازداشتگاه جان باختند. . این زندانیان همگی در تظاهرات ۱۸ تیر۱۳۸۸ بازداشت شده بودند.
پانزده سال پیش در چنین ساعاتی، امیرجوادی فر از شدت شکنجه،در حالی که یکی از چشمانش از حدقه بیرون زده بود،دست و فک و دنده هایش شکسته شده بود،در اتوبوس زندان،جان داد.
امروز در پانزدهمین سالگرد #کهریزک پنج روز مرگ افرین را منتشر میکنیم:
کهریزک،جهنم تهران:👇
روز ۱۹ تیر بود بازپرس حیدری فر در حیاط پلیس پیشگیری به ما گفته بود اگر تا آخر تابستان زنده از بازداشتگاه کهریزک بیرون آمدید تازه بگویید کهریزک کجاست!!! همه در استرس بودیم که کهریزک کجاست که قرار است تا اخر تابستان از آنجا زنده بیرون نیاییم!!!
وارد بیابانهای کهریزک شدیم. همه در شک بودیم و نگران، آیا تا آخر تابستان زنده از کهریزک بیرون میآیم!!! حدود یک ساعتی پشت درب بازداشتگاه کهریزک بودیم…
مسئولین بازداشتگاه کهریزک بخاطر کمبود جا ما را پذیرش نمیکردند.. سعید مرتضوی به فرماندهی نیروی انتظامی فشار میآورد که بازداشتیها را باید پذیرش کنید… بعد از یک ساعت پذیرش شدیم… وارد بازداشتگاه کهریزک شدیم… همه ماها حس بدی داشیم… از درو دیوارهای بازداشتگاه صدای زجه ادمها به گوش میرسید… از بچه ۱۷ ساله تا پیر مرد ۶۰ ساله را برهنه کردند… فقط بخاطر اینکه شپش لای درز لباسهای ما نرود و با خود وسیلهای به داخل قرنطنیه یک نبریم… حدود ۳ الی چهار ساعت طول کشید تا همه دوستانمان برهنه شوند… همه از اینکه در جلوی یکدیگر برهنه میشدیم شرمگین و ناراحت بودیم… عینک افراد عینکی را به زور گرفتند از جمله (محمد کامرانی، محسن روح الامینی) و هر چی التماس کردند عینکها را پس ندادند… از داخل قرنطینه یک و دو صدای مجرمان خطرناک میامد و همه ما ترسیده بودیم که اینجا کجاست؟؟؟ وقتی یکی از دوستانمان از افسر نگهبان پرسید اینجا کجاست؟ گفت اینجا اخر دنیا است… اینجا خدا هم انتن نمیدهد… تازه فهمیدم وارد چه جهنمی شدیم… امیر جوادی فر از روز اول حال خوبی نداشت… بدنش زخمی بود و دندههایش و فکش شکسته بود…. از ساعت ۴ بعداظهر تا شب ساعت ۱۰ در حیاط نشستیم… هوا خیلی گرم بود و همه تشنه بودیم ولی خبری از آب نبود… در همان روز چند نفر از دوستانمان بخاطر اعتراض به وضعیت بازداشتگاه کتک خوردند… همه از ترس داشتیم سکته میکردیم… و همه در شوک بودیم… وارد قرنطینه یک شدیم که حدود ۱۳۶ نفر بودیم… مساحت قرنطینه خیلی کوچک بود که حدود ۶۰ متر مکعب بود… قرنطینه یک فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بود…
حدود یک ساعت گذشت ۳۰ الی ۳۵ نفر از مجرمان خطرناک را از قرنطینه ۲ وارد قرنطینه ما کردند… با این حال که حتی جا برای نشستن خودمان هم نبود… تصورش هم سخت است که حدود ۱۷۰ نفر در مساحت ۶۰ متری باشیم… نشستن که سهل است، حتی جا برای نفس کشیدن هم نبود…. خواب به چشمهایمان نمیامد ولی خوب جایی هم برای خواب نبود… استرس زنده بیرون امدن از کهریزک یک لحظه از ما غافل نمیشد… همه به فکر این بودیم که بر خانوادههای ما چه میگذرد… چون کسی از خانوادهها از ما خبری نداشت… که ایا زندهایم!!! این افکار تا صبح گریبان گیر ما بود….
صبح روز ۲۰ تیر بود همه از شدت غم و اندوه در بازداشتگاه کهریزک شب را نخوابیده بودیم… حتی یک کف دست نان و یک پنجم سیب زمینی را هم شب قبل برای غذا به ما نداده بودند… از شدت ناراحتی یادمان رفته بود که شب قبل به ما شام نداده بودند و گرسنه هستیم… ساعت ۱۰ صبح بود مجرمان خطرناک همه از شدت گرما برهنه بودند و در دست شویی به یک پیرمرد مجرمی به نام بابا علی تجاوز میکردند و این عمل مجرمان برای ما وحشت آور و ناراحت کننده بود… بیشتر دوستان دست شویی داشتند ولی شرم و حیا اجازه نمیداد تا به دستشویی بروند… هوا داشت گرمتر میشد و همه ما بیتابتر میشدیم. حدود ساعت ۱۱ صبح بود که چند نفر از مجرمان خطرناک پشت درب قرنطینه یک با لولههای پی بیسی ایستاده بودند و به ما گفتند تا ۳ شماره میشماریم باید به حیاط برویم… وقتی از درب قرنطینه خارج میشدیم با لوله پی بیسی بر سر و صورت ما میزدند. وارد حیاط بازداتشگاه کهریزک شدیم و همگی پا برهنه بر کف اسفالت داغ سوزان برای آمارگیری نشستیم… تمام پاهایمان از شدت گرمای آسفالت میسوخت ولی نمیتوانسیم اعتراض کنیم… هر کسی اعتراض میکرد به بیرون از صف برده میشد و به شدت با لوله پی وی سی کتک میخورد… حدود ۱۵ دقیقه از آمار گیری گذشت و شکنجهها بیشتر میشد. افسر نگهبان محمدیان دستور داد در آفتاب سوزان بر کف حیاط کهریزک چهار دست پا راه برویم… باورش برایمان خیلی سخت بود که به کدامین گناه باید شکنجه شویم… ولی مجبور بودیم تن به شکنجه دهیم… همه چهار دست پا میرفتیم از بچه ۱۷ ساله تا پیر مرد ۶۰ ساله… کف دستهایمان و زانوهایمان از شدت گرمای آسفالت سوخته بود و آن زخمها بیشتر و بیشتر میشد… من چون از قبل پایم شکسته بود نتوانستم چهار دست پا راه بروم و استوار محمدیان گفت کسانی که نمیتوانند چهار دست پا راه بروند باید حدود ۵ ضربه 👇
(تصویر علی اکبر حیدری)
بر کفت دستهایشان لوله پی بیسی بزنم. من و چند نفر که چهار دست پا نمیتوانستیم برویم حدود ۵ ضربه بر کف دستهایمان زد… آنقدر محکم زد از دست کفهایمان خون آمد.. استوار محمدیان از نظر من یک بیمار روانی بود و هیج رحمی نداشت… همه گرسنه و بیجان در داخل حیاط در آن افتاب سوزان شکنجه شدیم… دیگر هیچ طاقتی نداشتیم ولی مجبور بودیم طاقت بیاوریم. افسر نگهابان در سر صف یک شعار میداد که باید با صدای بلند آن را فریاد میزدیم… اینجا کجاست؟؟ کهریزک… کهریزک کجاست؟؟؟ اخر دنیا… از غذا راضی هستید؟؟ بله قربان؟؟؟ ادم شدید؟؟؟ بله قربان… باید انقدر این جملهها را فریاد میزدیم تا دیوارهای کهریزک به لرزه بیوفتد.
بعد از شکنجه همه بیجان بودیم و باز با کتک وارد قرنطینه یک شدیم… حدود یک ساعتی گذشت… همه از درد داشتیم ناله میکردیم… امیر جوادیفر حالش داشت بر اثر جراحتهایش بدتر میشد… بعد از ۲۴ ساعت گرسنگی ناهار اوردند… ناهار یک عدد کف دست نان و یک پنجم سیب زمینی بود که مجرمان خطر ناک با دستهای آلوده بین ما تقسیم میکردند… برای اینکه زنده بمانیم مجبور بودیم آن غذای کم را بخوریم… خیلیها نخوردند… مجرمان خطرناک از شدت گرسنگی همان یک کف دست نان و سیب زمینی هم از ما میگرفتند و میخوردند. از شدت گرما مرتب باید از آب چاه میخوردیم آبی که تصفیه نشده بود و بوی لجن میداد… در بازدشتگاه کهریزک سه عدد شیشه نوشابه خالی وجود داشت و باید در درون آنها اب میخوردیم… ظرف آبها خیلی کثیف بود و از دست شویی آورده بودند… ولی برای زنده ماندن مجبور بودیم دست به هر کاری بزنیم تا زنده بمایم… هوا در قرنطینه داشت گرمتر از قبل میشد و زخمهایمان بر اثر کثیفی داشت عفونت میکرد… از شدت گرما نفس کشیدن برایمان داشت سختتر میشد و هوای آزاد برایمان آرزو شده بود. هر یک ساعت برایمان روزها میگذشت… پیش خود فکر میکردم در کهریزک ساعت ایستاده است… شب شد و همه بیتاب و همه به فکر اینکه ایا زنده از اینحا بیرون میرویم… شبهای کهریزک خیلی دلگیر بود و هر شب برایمان سالها میگذشت… افسر نگهبان دستور داد تا دود موتور خانه را که برق بازادشتگاه کهریزک را تامین میکرد را از دریچهای به داخل بازداشتکاه بفرستند… و این کار توسط سربازها انجام شد… دیگر نفس کشیدن برایمان خیلی سخت شده بود… دود داخل بازداشتگاه را گرفته بود و چشمهایمان از شدت دود میسوخت… خدایا اینجا واقعن آخر دنیا است… گویی اینجا نفس کشیدن هم جرم است…👇
تاریخ جنایت
فردا روز تجمع در مقابل سفارت است و به همین مناسبت میخواهیم مروری بر منتقدان خود بیندازیم،انانکه ما را در شبکه های مختلف نقد و بر انچه که ازادی بیان است،ایراد میگیرند.
عومل جمهوری اسلامی در سالهای منتهی به۱۳۵۷ چه کردند؟
سفارتهای بسیاری را تسخیر،ترور و ...
#بخوانید:👇
در ابتدا نگاهی به کارنامه ی یکی از عجیبترین افراد در اپوزوسیون میندازیم،ایشان نماینده ی شخص شاهنشاه را در پاریس مورد هدف گلوله ی اسلحه ای قرار داد که سابقه ی قتل و ترور با همان اسلحه نیز وجود داشت.
همایون کیکاووسی را نادر اسکویی ترور کرد و بعدها همنشین مجاهدین شد+علیرضانادر!!👇
اشغال سفارت ایران در برلین توسط نسرین بصیری و رفقا و مصاحبه با رادیو و تلویزیون های سراسر دنیا و دروغهای عجیب درباره ی حکومت شاهنشاهی👇