Thread by @Ebne_noah

درود
دلايل مخالفت شخصي با منشور بيان شده را مينويسم:

ابتدا زمان ارايه ي اين منشور بود،يك چنين منشوري با ابهامات و بازي با كلماتش تاثيري بر روح جامعه ي معترض گذاشت و اين درحالي هست كه فراخوان هايي به مناسبت چهارشنبه سوري و....در راه است و ميتواند باعث دلسردي و منجر به انحراف👇

اعتراضات گردد.
نكته ي دوم شروع اين منشور است كه به محض ديدنش شما ياد نماد كمونيست ها ميوفتيد،ضمن اينكه اين لوگو بسيار شبيه به نمادOtporهاست و ياد اور مبارزات با ميلوشووئچ در يوگسلاوي و نماد انقلاب لايروبي در صربستان است و اين لوگو به عقيده ي شخصي يك كار زيركانه و جهتدار ميتواند👇

در نظر گرفته شود و لازم به ذكر است كه اعضاي Otpor پس از متهم كردن اعضاي حزب به غصب رهبري و تخلفات ديگر،خواستار برهم زدن بازي شدند كه...
( برگرفته از توميشلاوتودوروويچ)

اما بندهاي منشور را كه به خلاصه مينويسم:
در بند يك عملا راه را بر مشروطه خواهان بسته است،چرا كه تاكيد بر 👇

انتخاباتي بودن تمامي مقامات دارد و اين به منزله ي يك بايد در عرصه ي غير پادشاهي و اختيارات آن ميباشد(توجه داشته باشيم كه در اين نقد اصرار به نوع انتخاب نويسنده نيست و عدم احترام به ساير جريانات در غالب يك انتخاب اجباري!ست)👇

در بند دوم استفاده از واژه ي اتنيكي كه اشاره هم به قوميت و هم مليت است،يك كلمه با كاربرد هاي گوناگون و همانطور كه قبلا عرض كرده بودم،واژه ها در حوزه ي حقوقي داراي چنان وزني هستند كه ميوانند سرنوشت ساز باشند.
Ethnicدر معناي تحت الفظي نيز اشاره به دسته ای از مردم که معمولا در 👇

اقلیت بوده و دارای زبان و فرهنگ و تاریخ و گاهی ملیت یا نژاد مشترک می باشند.
( تصور بنده اين است كه اين بند را جناب مهتدي در كمال غرض ورزي نوشته اند يا در خوشبينانه ترين حالت براي دلخوشي ايشان اين بند اضافه گرديده)
پ ن اين بند: ايران يك ملت است با اقوام گوناگون و واژه ي مليت 👇

در كشوري همچو ايران اساساغلط و به بهانه ي واهي تجزيه طلبي و خودمختاري بكار ميرود در پهنه ي هميشه متحد #ايران.
موارد ريز ديگري در اين بند وجود دارد همچو اشاره به زبان و قوم كه باز اينروزها آنرا از زبان عده اي اقليت به بهانه هاي كذايي ميشنويم.👇

بند سوم:
از مهمترين بندهاست،
در حالي كه شروع منشور با حكمراني دموكراتيك بوده،اما تمركز زدايي از قدرت و سياستگذاري به نهادهاي مختلف استان و شهر و...نه تنها حساسيت برانگيز،بلكه رنگ و لعاب داده ي فدراليسم را ميتوان مشاهده كرد،سوال انجاست كه چقدر از تقسيم قدرت در فدرال بودن يك👇

منطقه ميدانيم؟
چگونگي اختيارات و اجرای قوانين و البته تغيير در اين نوع سيستم را بايد اشاره كرد.
با توجه به بندهاي #قبل بايد اشاره داشت كه بند سوم تكميل كننده ي يك شهوت سياسي در نهايت زيركي و رفتاري موذيانه تلقي ميشود.👇

بند چهارم:
در اين بند اشاره به نظارت بر انتخابات است كه به درستي ايراد شده و ميشد اشاره اي به چگونگي انتخاب و استقلال اين هيات نيز نيم نگاهي ميشد.👇

بند پنجم:
در اين بند و اشاره به اينچنين شفافيتي نه تنها بحث برانگيز است كه مرا ياد جمهوري اسلامي در آخرين دوره ي انتخابات رياست جمهوري مياندازد.
جايي كه شما دو تا گلابي داريد و بايد يك ميوه ي خوشمزه ي باب طبعتان انتخاب كنيد،گلابي يا گلابي؟
در بند١ شاهد هستيم كه گزينه ي پادشاهي👇

عملا و علنا حذف گرديده ولي شما ميتوانيد از بين گلابي ها در يك انتخاب شفاف و البته مشاركتي!! ميوه ي مورد نظرتان را كه بايد گلابي هم باشد،انتخاب كنيد كه در نهايت جمهوري گلابي هاست.👇

بند ششم:
اين بند نيز به دستخط دو تن يا باز دلخوشي شان نوشته شده:
اما متن اين بند اشاره به رفع تبعيض تاريخي كه احتمالا همان اقواميست كه تخيل مليت دارند،نموده است.

بااين بند ياد شريعتي بيمار افتادم كه به زعم ايشان تماااااام تاريخ به جز ستم و ظلم هيچ نداشته و تصور داشت كه بشريت👇

هيچگونه پيشرفتي در زمينه ي حقوق بشر به دست مياورده و خود را در كنار برادرتخيلي اش ميبنيد كه۵۰۰۰سال قبل در مصرزندگی میکرده و هر دو ایستاده در نقطه ی صفر هستند.
تبعیض تاریخی در این بند و بلافاصله اشاره به زبان مادری و چسباندن دو کلمه ی نخ نماشده ی کنوانسیون بین المللی ما را به👇

یاد فلاکت های الیورتوییست می اندازد که #چارلزدیکنز هر ازگاهی بدون هیچ بهانه ای دوسیلی در نوشته هایش نثار الیور نگون بخت میکرد تا خواننده بغضی کند و بیش از پیش غصه بخورد بحال پسرک یتیم که از بدو تولدستم دیده و گویی قرار است تاابد زیر یوغ ستمکاران در لندن زندگی کند تا بمیرد.👇

بندهفت نیز یک بند معمول و اشاره به قوانین حقوق بشری ست که حضرات لطف نمودندپس از بند قبلی افزوده اند.

اما بندهشتم:
این بند را با احتیاط مینویسم:
یک نوع اجازه به رژیم و عواملش تا در این روزهای باقی مانده،هرانچه که دوس دارندانجام دهند،بیش از پیش تجاوز،اعدام،کشتار،شکنجه و...کنند👇

چرا که این منشور تعیین کرده هیچ مجازاتی بجز زندان گرم و نرم در انتظارشان نیست،زندانی که احتمالا بااین منشور ختم به جزایر خوش اب و هوای کاراییب یا قناری شود.
یعنی قرار بر این است که نیکا و #مهسا_امينى ها و حدیث ها و محمدحسینی و نوید و ستار و ..در خیابان و زندان کشته شوندو مادران👇

بیشتری داغدار و گلهای کشور پرپر شوند و بااین منشور به عاملین و آمرین جنایات قول داده میشود که نه تنها اعدام و مجازات بدنی نمیشوند،بلکه اگر کسی به انها دست درازی کند احتمالا مرتکب جنایت شده و شاید در منشور بعدی اعدام گردد!!
این بند به صورت تماما گستاخانه و👇

لازم به ذکر است که

غرض ورزانه دست جنایتکاران را باز گذاشته و این یعنی فاجعه.
نظربنده این است که چه لزومی داشت این بند بیان شود؟
چه کسی اصرار به نوشتن این چنین خزعبلی کرده انهم در حالی که رژیم مستقر در حال راه اندازی تقابل شدیدتر با محالفینش است؟
این بند یک خیانت واضح به خونهای ریخته شده است.
پ ن👇

قطعا بنده حامی اعدام و شکنجه نیستم چرا که خود یک شکنجه دیده ام،اما بیان این بند،یک اشتباه عمدی ست که اگر هم سهوی باشد،عذر بالاتر از گناه است.

بند ۹ را نظری ندارم(یاد شکنجه و زندان که میوفتم،خسته وبی رمق میشم)👇

بند آخری که به آن اشاره میکنم بند دهم است که قبلتر در نوشته هایم گفته ام:

حقوق کارگر،خلق،نهاد کارگری،توده ی کارگران،توده ی مردم و...هرکجا دیدید،بدانیدقرار است جیبتان را بزنند و شما را به بیگاری بگیرند.در سراسر تاریخ سیستم کمونیستی در تمام شاخه هایش با اعلام حمایت از قشر👇

کارگر در یک سبک پوپولیستی ورود کردند وسپس بدترین جنایات را انجام دادند.
این منشور همین یک واژه را کم داشت که ملغمه ای از ایرادات با جهت های به شدت عرض ورزانه داشته باشد تا بند آخر از در یک پارادوکس عجیب به کرامت انسانی(سرتیتر) وصل کند به مشت آهنین اقای #ولادیمیرایلیچ_ایلیانوف 👇

در نهایت این رشتو برداشت های شخصی #پسرعاقل_نوح از منشوریست که قراربود #همبستگی به ارمغان آورد و مطابق با سلیقه ی سیاسی اش نوشته شده است.

ایرادمهم این منشور،استفاده از واژه هاییست با وزن زیاد که در عین حال دو یا چندپهلو تعبیر و معنی میشوندو به شدت خطرناکند.
درود بر #شاهزاده

بند دوم:

*غرض ورزانه