این چیزی که این اخوندک سعی داره بگه... اسمش "برهان شرط بندی پاسکال" یا "برهان دفع خطر احتمالی" هست
که این اخوندک نصف برهان رو نوشته، برهان به زبون ساده و خلاصه اینجوره که:
۱/هرچند اثباتی برای خدا نداریم، اما احتمال وجود خدا و زندگی بعد از مرگ وجود داره. و این محال نیست!👇
۲/اگر زندگی بعد از مرگی نباشه، دیندار و غیردیندار، هیچکدوم ضرر نکردن
۳/ اگر زندگی بعد از مرگی باشه، فرد دیندار بازی رو برده و فرد بیدین همه هستی خودشو باخته
۴/پس بهتره دفع خطر احتمالی کنیم و احتمال وجود خدا رو بدیم!
حالا ایرادات چیه؟
اولین ایراد اینه که: در خط دوم برهان👇
فرض بر اینه که "اگر خدایی نباشه، دیندار و بی دین، هردو چیزی از دست ندادن!"
درحالیکه یک دیندار، زندگی (نقد) دنیوی خودش رو از دست داده! و کل عمر خودش رو محدود به قواعد دین خاصی کرده! از لذت ها زندگی محروم بوده و...
به همین دلیل خیام میگه این نقد بگیر و دست از ان نسیه بدار... 👇
پس اگر خدایی نباشه، دیندار ضرر کرده و فرض اشتباهه!!
اما ایراد بعدی اینه که: احتمالات دیگه در این برهان نادیده گرفته شده.
در واقع بحث ما بین وجود و عدم وجود خدا نیست، بلکه بحث #سعادت در اخرته!
اما تو هیچ دینی، شرط سعادت، فقط باور به خدا نیست! باید به خدای درست هم باور 👇
داشته باشید!
با توجه به اینکه تعداد خداها زیاده و تازه احتمالات دیگه ای هم وجود داره (مثلا خدای شروری وجود داشته باشه که اصلا همه رو عذاب میده، یا خدایی وجود داره که اتفاقا اتئیستا رو برا استفاده از عقل، به بهشت ببره و...؛ به هر حال اینا احتماله، و بحث روی احتمالاته)👇
خب اینجوری میبینیم که... احتمال اینکه دیندار، در اون دنیا سعادتمند بشه، خیلی ناچیزه!
پس درواقع تو خط سوم برهان هم باز به اشتباه فرض گرفته شده که "اگر خدایی باشه، فرد دیندار برنده شده" و به سعادت میرسه.
همونجور که بالا گفتیم، احتمال خیلی ناچیزی وجود داره که فرد دیندار 👇
خدای درستی رو بپرسته و سعادتمند بشه! و هیچ دلیلی نیست که اگر خدایی باشه، خداباوره برنده بشه(این یه پیش فرض کشکیه)
همونجور که هیچ دلیلی نیست فرد بیخدا، بازنده شه! شاید خدایی که وجود داره، طرفدار اتئیستاس! احتماله دیگه:))
پس اگر این شرطبندی رو با فرضای درستتر بنویسیم باید بگیم:👇
۱/احتمال وجود خدا غیر ممکن نیست.
۲/اگر خدایی نباشه، فرد دیندار ضرر کرده!! و تنها فرصت زندگی و لذت رو از دست داده.... اما فرد بی دین ضرری نکرده!
۳/اگر خدایی باشه، احتمال خیلیییی ناچیزی هست که فرد دیندار خدای درستی رو پرستیده باشه و سعادتمند بشه! به احتمال خیلی زیادی، 👇
خدا اشتباهی رو پرستیده و نه تنها دنیا، بلکه اخرت رو هم از دست داده! ضمن اینکه فرد بی دین یا از هر دین دیگه، همونقدر احتمال داره برنده بشه، چون بحث احتمال بماهو احتماله، نه میزان احتمال!
اما اگر خدایی باشه، فرد بی دین نه تنها از زندگی دنیوی استفاده کرده، بلکه در اخرت هم 👇
ممکنه سعادتمند بشه یا نشه. وابسته به اینکه این خدا شخص واره یا نه. یا چه ویژگی هایی داره!(دقیقا مثل فرد دیندار که ممکنه سعادتمند بشه یا نشه، وابسته به اینکه چه خدایی وجود داره)
پس حالا میبینیم این دفع خطر احتمالی نیست، بلکه خریت محضه! 👇
چون احتمال سعادتمندی در اخرت، در فرد بیدین و دیندار... دقیقا برابره!
فقط یه تفاوت وجود داره! فرد بیدین، از زندگی در دنیا هم استفاده کرده و سود بیشتری کرده!!
این برهان ایرادات دیگه هم داره که... همین کافیه
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
هروقت میخواید گفتمان درباره یک موضوع رو با بهانه اتحاد یا هربهانه ای خفه کنید، یاد فیلم "12Angry Men" میوفتم! #اسپویل
یه قتل اتفاق افتاده، همه چیز واضحه و همه مدارک بر علیه یک نفره! حتی یه شاهد لحظه قتل رو دیده!
۱۲مرد، اعضا هیئت منصفه هستن. اگر تمام ۱۲نفر، یه حکم رو بدن، فرد👇
یا ازاد یا اعدام میشه!
۱۲نفر میرن داخل اتاق تا درباره حکم تصمیم بگیرن! ۱۱نفر همون ثانیه اول، حکم به گناهکاری میدن!
اما یک نفر، حکم به بی گناهی میده!
میگن چرا؟ بدیهیه گناهکاره!
این یک نفر میگه شاید متهم ۱ درصد بیگناه باشه، حداقل راجع بهش گفتگو کنیم!
اول همه جبهه میگیرن. یه عده👇
تا اخرین لحظه، با تعصب فریاد میزنن و رو حکم گناهکاریی که اول داده بودن پافشاری میکنن.
حتی خود اون یک نفر هم به حرفش و بیگناهی متهم اطمینانی نداره. فقط اصرار میکنه که جای شک بزارید و ضرری نداره درباره اش حرف بزنیم و گفتگو کنیم!!
احتمالا با این حرف، شوپنهاور رو بکنید تو کون من!! ولی خب نکته جالبیه برا همین میگم:))
شوپنهاور درمورد "آبرو جنسی زنان" میاد بررسی میکنه که چرا اگر زنی قبل از ازدواج سکس کنه، آبروش میره و همچین چیزی رو جامعه توافق کرده؟
بعد به همین "همدستی و توافق بین زن ها" میرسه!
چطور؟!👇
شوپنهاور آبرو رو "عقیده و نظر دیگران، درباره ارزش های من" تعریف میکنه. و میگه بخاطر اینکه ما تو جامعه به دیگران نیاز داریم، سعی داریم نظرشونو جلب کنیم و برا همین از عقیده و نظرشون درباره خودمون، ترس داریم!
حالا آبرو جنسی زن،(تو اون زمان) این بود که زن تا قبل از ازدواج، خودش 👇
رو تسلیم مردی نکرده باشه و بعد هم به شوهرش وفادار باشه
حالا شوپنهاور میگه این از کجا میاد؟ از اونجا که... زن از مرد همه چیز میخواد و انتظار داره همه ارزوها و نیازهاش رو براورده کنه... اما این وسط مرد از زن فقط سکس میخواد!
برا همین باید توافقی این وسط میشد که مرد همه چیز رو👇
دیدید ادما تو هرچیز عقده و کمبود داشته باشن، تو همون مورد هم ادعاشون بیشتره و دربارش بیشتر حرف میزنن؟
میخوام طبق معمول، یه لگد به چپا بزنم... اقا چپا هم همینن:))) وعده هاشون رو بجای عملی کردن،تبدیل به اسم حکومت میکنن!!
مثلا کره شمالی... شما اسم حکومت رو👇
ببین اخه "جمهوری دموکراتیک خلق کره"
حالا تو کشورش خلق که کامل بگا رفته. دموکراتیک که اصلا بی معنیه، شما بگی "کشورمون دموکراتیکه" به جرم کنایه به رهبر و فعالیت سیاسی اعدام میشی
جمهوری هم که کشکه. حتی برای کاندید زیباترین مرد کره هم حق رای ندارن👇
کلا این کمونیستا همشون یدونه کلمه "دموکراتیک" و "جمهوری" و... به کون اسم حکومتشون چسبوندن!
حالا طبق معمول میخوام از چپا گریزی بزنم به مثلا اپوزوسیون چپی خودمون و لگد بعدی رو به اینا بزنم:)))
طبق همین شیوه و روش چپ جماعت... من از الان چمدونامو بستم تا اگر یک درصد، اسم👇
بیاید براتون از عشق بگم و عشق رو از دید فلسفی براتون شرح بدم (از دید پدیدارشناسی عشق توی فلسفه ژان پل سارتر)
سارتر میگفت وقتی دو نفر عاشق هم میشن، یک جنگ آغاز میشه. و البته عشق همیشه هم محکوم به شکسته!
چطور؟
بهتون میگم! 👇
قبلش یه مقدمه بگم: سارتر میگفت انسان وجود لنفسه یا خلاصه کنم همون "اگاهیه"
اگاهی هم در معنای واقعیش یعنی اِمکانها یا ازادی
پس اگاهی همون ازادیه (هرجا نوشتم ازادی، با اگاهی یکی درنظر بگیرید)
این اگاهی، تلاش داره تا ازادی خودش رو بسط بده، یعنی هی ازادی های بیشتری بدست بیاره👇
برا همینم سعی میکنه تا مثل یه جارو برقی، همه چیز رو درون خودش بکشه (که شرحش زیاده)
با این مقدمه... حالا تو عشق چه اتفاقی میفته؟
اگاهی من، تلاش میکنه تا اگاهی دیگری رو مال خودش کنه!
اما این سعی و تلاش محکوم به شکسته
چرا؟
چون فقط من(یا اگاهی من) که نیستم، طرف مقابلم هم هست، 👇
یه فیلمی بود که یه قتل اتفاق افتاده، جنازه یجور از پشتبوم آویزونه که در معرض تماشا همه شهر باشه
تو یکی از سکانس ها، یه نفر میاد خیلی منطقی تحلیل میکنه که اکثر قتل ها برای ۳چیز اتفاق میوفتن... پول، عشق، انتقام
و اینجا چون جنازه عامدانه جوری گذاشته شده تا کل شهر ببینن، پس👇
بحث انتقامه. و باید دنبال کسی گشت که انگیزه انتقام داشته!
خلاصه در انتهای فیلم معلوم میشه که قاتل، یه کم توان ذهنیه... چون دختره بهش فحش داده، گرفته زدتش و بعد که دیده دختره خونریزی داره، جنازه رو گذاشته اونجا تا مردم ببیننش و کمکش کنن!
این مورد خیلی جالب بود. که حتی 👇
منطق و عقل، در چهارچوب اشتباه کاربرد نداره! نمیتونی رفتار و انگیزه یه دیوونه رو با منطق و عقل خودت بررسی کنی!
اون دیدگاهِ عقلانی و درست، تو چهارچوب ِ دنیای یه ادم دیوونه، کاملا اشتباه و کجه! چون بیس و دنیا و اصولش متفاوته! از اصولِ ذهنی تو پیروی نمیکنه
یکی اومده واسم نوشته "تو نمیتونی برا دفاع از دیکتاتوری، از اصل پوپر استفاده کنی، چون پوپر طرفدار دیکتاتوری نبود"
حالا من فقط از شخص شاهزاده نوشتم، نه دیکتاتوری
اما بررفررررض من از دیکتاتوری دفاع کردم، چرا نباید اصل کارل پوپر رو درموردش بکار ببرم؟:)))
این منطقه کصخل! منطق!👇
مثل اینه به کسی که زمین رو کروی میدونه، بگی حق نداری از "قیاس منطق ارسطویی" استفاده کنی، چون ارسطو زمین رو تخت میدونست:))))
اقا فقط زمین تخت گراها حق دارن از منطق استفاده کنن! و کلا هیچکس حق استفاده از منطق نداره، چون بنیان گذار منطق، زمین تخت گرا بوده:)))
کلا هر اختلاف نظری 👇
با ارسطو دارید، حق ندارید از منطق ارسطویی استفاده کنید. ارسطو باهاتون قهره:)))
عزیزان منطق یه چهارچوب و ابزاره که باعث میشه درست اندیشه و استدلال کنیم، ربطی به اندیشه ها یه فیلسوف نداره. و همه جا هم کاربرد داره. همه جا
اینجور نیست که چون خشونت یا دیکتاتوری اخ و پیفه، پس👇