دیروز رشتو بخش اول سفرنامه استارلیا رو فرستادم. اگر نخوندین اول اونو بخونید.
/۱
زمین های بازی بچه ها اکثرا خیلی مجهز و جدید هستن. وسایل بازی استاندارد هست و اکثرا سایه بان مخصوص دارن برای آفتاب تند و تیز استرالیا. اصلا قابل مقایسه با جایی مثل ژاپن نیست. به صورت میانگین از آلمان بهتره بجز اون خورده چوب هایی که روی زمین می ریزن و بعضی می ره توی پا و دست!
/۲
عملا فکر می کنم حمل و نقل عمومی وجود نداره در مقایسه با آلمان و اروپا و ژاپن. اکثر شهرا مترو اینا نیست. اتوبوس خیلی کم می بینید مخصوصا بیرون شهرهای بزرگ. اکثر مردم ماشین شخصی استفاده می کنن.
/۳
چند مورد پیش اومد که از مسیر های ریموت و پرت رد شدیم. بعضی مواقع تا ساعت عا هیچ اثری از پمپ بنزین و خونه و پوشش موبایل اینا نبود! حتی ماشین دیگه هم نمی دیدی. یکم ریسک داره به نظرم اگر حادثه یا مشکلی پیش بیاد.
/۴
اجاره خونه و هتل خیلی راحت و سریع هست. تقریبا هیچ جا موقع check-in از ما پاسپورت یا مدارک نخواستن. ورود یا با رمز بود یا اسمت رو می پرسیدن و کلید می دادن. برعکس ژاپن مثلا که کلی اطلاعات ریز و درشت می پرسن و حتما پاسپورت های همه افراد لازمه! بیشتر بر اساس اطمینانه.
/۵
چند تا خرید آنلاین انجام دادیم و تجربه استفاده از آماوزن ضعیف بود. شاید به خاطر جزیره و دور بودن استرالیا یا جمعیت نسبتا کمش. خیلی از چیزایی که می خواستیم سفارش بدیم خود استرالیا نبود و مثلا از اروپا باید پست می شد که هزینه پست چند برابر خود جنس بود با زمان انتظار طولانی.
/۶
احساس می کنم مردمش بیشتر با طبیعت دوستن و ازش لذت می برن و بلدن استفاده کنن. کاملا حس برعکس داشتم توی ژاپن. زیاد یادم نمی یاد تو ژاپن مردم زیادی رو ساحل دیده باشم یا پیاده روی و دوچرخه سواری توی طبیعت و غیره.
/۷
بعضی فروشگاه ها یه بخش کوچیک داشت که داخلش میوه رایگان بود برای بچه ها. ایده جالب و خوبیه.
/۸
تو نگاه اول ما کلی پرنده خوشگل و متفاوت دیدیم که جاهای دیگه احتمالا فقط توی باغ وحش می شد دید! به شوخی می گفتیم اینا به جای کلاغ طوطی خوشگل دارن! البته بعضی هاشون مخصوصا شب ها صدای خیلی عجیب و بلند داشتن مثل جیغ بچه!
/۹
آفتاب استرالیا عجیب گرم و شدیده! دلیلش هم نزدیکی مدار زمین به خورشید موقع تابستون نیم کره جنوبی هست نسبت به نیم کره شمالی توی تابستون. طی روز حس می کنی یکی با ذره بین نور و می ندازه روت! برای همین هست که ۲/۳ استارالیایی ها دچار سرطان پوست می شن.
/۱۰
حسمون این بود که مردم راحتتر پول خرج می کنن برای تفریح و چیزای دیگه! برعکس آلمان و ژاپن. مثلا کلی ماشین شاسی بلند خوشگل می بینی که بیشتر برای سرگرمی و از رو عشق تیون شده و نه برای لزوما استفاده. یا مردم زیادی موقع تفریح و ورزش های آبی با وسایل خاص.
/۱۱
یه مدل مو به اسم Mullet خیلی رواج داره مخصوصا بین نوجون ها. نظر شخصیم اینه که زشته حداقل توی ۹۸ درصد مواقع! فقط چون مد شده اکثرا انجام می دن بدون اینکه بهشون بیاد.
(عکس رندم از اینترنت)
/۱۲
شبیه ژاپن ماشین برقی و جایگاه شارژ یا خونه با شارژ ماشین خیلی خیلی کمه. شهرای بزرگ تک و توک می شه تسلا دید اما اصلا قابل مقایسه با جایی مثل نروژ و هلند اینا نیست.
/۱۳
ادعا می شه که آب داخل سینگ یا وان توی نیم کره شمالی و جنوبی تو جهت های مختلفی می چرخه. در موردش بحث زیاده. به خیلی چیزا مثل شکل سینک یا حرکت اولیه آب بستگی داره. می تونید The Coriolis Effect جستجو کنید.
/۱۴
درست وسط کویر استرالیا یه مرکز جاسوسی خیلی بزرگ متعلق به CIA آمریکا هست به اسم Pine Gap که کنترل ماهواری های جاسوسی یک سوم زمین رو انجام می ده. دلیل انتخاب این محل دور بودن مرکز و سیگنال ها از کشتی های جاسوسی و کشورهای دیگه هست. ۸۰۰ نفر پرسنل داره.
/۱۵
مردم بومی استرالیا (Aboriginal) قدیمی ترین تمدن موجود بشری هستن! از حدود ۵۰ هزار سال پیش تا ۲۰۰-۳۰۰ سال قبل از نظر ژنتیکی و فرهنگی ایزوله شدن. ۲۵۰ تا زبان مختلف داشتن و ابزار شکاری مثل بومرنگ رو اختراع کردن. هرچند الان خیلی هاشون توی فقر زندگی می کنن و مشکلاتی دارن.
/۱۶
توی بعضی جاده ها احتمالا متوجه دوتا سیم موازی روی جاده می شید. اینا مربوط به دستگاه شمارش ماشین و ثبت اطلاعاتی مثل وزن تقریبی٬ سرعت و سمت حرکت و تعداد ماشین و … هست که کمک می کنه برای برنامه ریزی زیرساخت و حتی تخصیص بودجه.
/۱۷
یک مورد خیلی عجیب! پشت چراغ به ماشین آتش نشانی با آژیر روشن راه ندادن!! منتظر شد چراغ سبز بشه! بقیه موارد هم آروم و کم راه می دادن! برعکس آلمان که حتی شده می رن روی جدول و راه می دن.
تو آلمان حتی وقتی ترافیکه مردم یه مسیر باز نگه می دارن برای ماشین اورژانس.
عکسای راستی مونیخ
/۱۸
توی خیلی از جاده ها مخصوصا نزدیک طبیعت و پوشش گیاهی معمولا یه تابلو اخطار آتیش دارن که وضعیت و احتمال خطر رو نشون می ده.
/۱۹
توی جاده ها تعداد زیادی طناب و تور باریک کشیده شده تو عرض جاده برای رد شدن حیوانات از بالای درخت تا جلوی کشته شدنشون توی جاده گرفته بشه. دو سمتش تیر برق ماننده و با یه سری طناب وصل شده به درختا
متاسفانه عکس زیاد خوب نشد بگیرم چون اکثرا اتوبان بودن و بدون جای پارک نزدیک.
/۲۰
یه مسیر قطار خیلی قدیمی هست از وسط صحرای استرالیا به اسم Ghan. اسمش از اولین شتربانهای مهاجر افغانی میاید که قبل از خط قطار مسیر بیابانی خطرناک و فوق العاده سخت شمال تا جنوب استرالیا رو با شترهای هندی می رفتن و تنها روش حمل بار و مسافر بوده.
/۲۱
کلی درخت و گل و گیاه عجیب و متفاوت دیدیم که شبیه شون رو قبلا ندیده بودیم از نزدیک. درخت های انجیری بود که از شاخه ها یه چیزایی آویزون شده بود و بعدش تبدیل شده بود به ساقه و ریشه زده بود. همینطور میوه های آبی رنگ و گل های خوشگل.
/۲۲
شهرها معمولا کلی پارک و فضای سبز دارن. شبیه آلمان و کاملا برعکس جایی مثل ژاپن. نسبتا هم مجهز بودن مثلا اکثرا گریل برقی داشتن و آب و دستشویی.
/۲۳
چندین مورد فقط یک شب توی مسافرخونه های بین راهی مونیدم. برعکس انتظارمون اکثرا خیلی تمیز و خوب بودن اکثرا. بعضی محل گریل و بازی بچه اینام داشتن.
/۲۴
اما جمع بندی سفر استرالیا:
امتیاز از ۱۰ برای زندگی: ۷
امتیاز از ۱۰ برای سفر: ۷
امتیاز رانندگی: ۸
توی توییتر یا اینستاگرام فالو کنید برای سفرنامه بعدی!
خلاصه:
* مجسمه رهبر های کره شمالی
* بازدید از برج جوچه
* بازدید از یادبود تشکیل حزب
* چند مغازه و خیابون گردی
* بولینگ و بار
و ...
برای دیدن عکس ها با کیفیت بالا روش نگه دارید و گزینه لود با کیفیت بالا رو بزنید.
/۱
صبح خیلی زود بیدار می شم. نمای پنجره هتل بی نظیره! طلوع با یه مه عجیب و هتل معروف پیونگ یانگ!
خیلی سریع می رم پایین. بعضی از بچه ها دارن ورزش می کنن. حیاط هتل رو دور می زنم. شنیده بودم اجازه نمی دن کسی از هتل دور شه اما حیاط چند تا در داره و بازن. کسی هم نیست! چند تا از بچه ها رفتن بیرون و کمی اطراف دوییدن!
/۲
اولین نفر می رم صبونه. غذا خوبه باز. بدون استثنا حس بدی دارم موقع خوردن هر غذایی! بیرون هتل خیلی ها شاید تو عمرشون همچین غذایی نخوردن!
براشون سیر کردن مهمون مهمه توی فرهنگشون. حسش شبیه زمانی هست که می رفتیم یه ده کوچیک. حتی اگر شرایط مالی مناسب نداشتن، هرچی در توان داشتن انجام می دادن.
یا حس عید وقتی یه بسته شیرینی یا آجیل می گرفتن قدیما و روش پلاستیک می کشیدن مخصوص مهمون! بچه ها حق خوردن نداشتن تا بعد عید و همه مهمون ها!
/۳
خلاصه:
* پرواز از پکن به پیونگ یانگ
* فرودگاه و ورود
* اولین دید از شهر
* هتل و شام
/۱
یه توضیح مهم:
من یه جهانگردم. هدف مهمم دیدن همه کشورهای دنیاست. متاسفانه فقط بخش کوچیکی از این کشورها شرایط سیاسی و اقتصادی مناسبی دارن. کره شمالی احتمالا اخر لیست از نظر سیاسی و شرایط زندگی هست.
هدف من تحلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی داخل کره شمالی نیست! سوادش رو هم ندارم. همینطور قطعا با توجه به محدودیت های موجود، توان پوشش همه واقعیت ها یا گوشه کنار کشور رو ندارم.
همونطور که از اسمش مشخصه، این یک "سفرنامه" هست. هدفم از نوشتن و انتشار:
۱. اگر فرد مشابهی همچین سفری بره چه چیزی قرار هست ببینه
۲. افراد کنجکاو و علاقمند دیدی هرچند محدود و کنترل شده، به داخل این کشور اسرارآمیز داشته باشن
نکته مهم آخر اینکه، اگر عکسی از ساختمون یا خیابون نسبتا مدرن منشر می شه، این کل واقعیت نیست. اکثریت کشور (شاید ۹۵٪) تو فقر و خفقان مطلق هستن و احتمالا به پایه ای ترین حقوق و آزادی و رفاه دسترسی ندارن. اما به عنوان توریست شما اکثر وقت رو داخل پیونگیانگ هستید و شاید نصف جاهایی که می بینید همین اندک ساختمون ها و ماشین های نسبتا مدرن و ترو تمیز باشه.
پس تاکید می کنم این کل واقعیت نیست. فقط روایت صادقانه و بدون تفسیر یک تجربه توریستی هست.
/۲
محل قرار ساعت ۱۱ توی ترمینال شماره ۲ فرودگاه اصلی پکن هست. کمی زودتر تاکسی می گیرم و خودم رو می رسونم. هیچ اسمی از کره شمالی جایی نمی بینم! با دیدن یکی از تورلیدر ها، محل چک این رو پیدا می کنم. درست روبروی کانتر های کره جنوبی! عمدی بوده؟!
هیچ اسمی از مقصد نوشته نشده! نزدیک های پرواز فقط اسم شرکت هواپیمایی نوشته می شه!
تعداد زیادی توریست چینی می بینم. همینطور یه گروه ورزشکار و شهروند کره ای که دارن برمی گردن خونه. اندک افرادی که اجازه سفر خارجی دارن!
/۳
سفر به کره شمالی از مدت ها تو لیستم بود. سفری خاص برای من هست. یه جورایی سفر به گذشته و آینده! فریز شده در زمان اما شایعه و ترس از تبدیل شدن احتمالی ایران به کره شمالی! شاید یه جورایی آینده ترسناک ایران! دوست داشتم همیشه خودم از نزدیک ببینم. احتمالا جزو معدود دیکتاتوری های کمونیستی با جامعه به شدت بسته و مرموز برای چندین دهه!
۵ سالی هست به خاطر کرونا مرز ها بسته هست. اخیرا دارن آزمایشی باز می کنن. یک مورد یه شهر کوچیک و یک مورد امکان شرکت مجدد توی ماراتون پیونگ یانگ.
توضیح اینکه ماراتون لزوما ورزش تخصصی نیست و هر فردی با سن و شرایط جسمی می تونه توش شرکت کنه.
صنعت توریسم بزرگ نیست اما سالهات که وجود داره و هر سال چند صد هزار نفر توریست عادی سفر توریستی می کنن به کره شمالی. هر فردی هم می تونه سفر کنه بجز ۳ کشور آمریکا، کره جنوبی و مالزی.
/۲
مدت ها تو لیست انتظار بودم. ایملی گرفتم که برای ماراتون می شه رفت. خود شرکت تور انتظار نداره که تور کامل پر بشه اما بسته بودن ۵ ساله مرز ها باعث می شه تقریبا طی ۲ هفته کل تور فروش بره.
از چند روز قبلش اومدم پکن. بلیط پکن با شرکت تور نیست و خودم گرفتم.
محل جلسه اجباری توجیهی توی یه هتل مرکز شهر هست.
نکته جالب اینکه حتی تو چین و داخل هتل، اشاره ای به اسم کره شمالی نشده!
/۳
طبیعت نروژ خیلی خاص و بکر و متفاوت هست از کل اروپا! مخصوصا فیورد (Fjord) هاش! جاهایی که دریا وارد دره های عمیق می شه و عظمت و زیبایش قابل وصف نیست!
به نظرم قشنگ ترین جاهای نروژ سمت غرب و شمالش هست وگرنه خود اسلو و شهرهای بزرگش شاید خیلی جذابیت خاصی نداشته باشه.
مثلا: Lofoten
/۲
یکی از چیزایی که جذاب تر می کنه نروژ رو خلوتی نسبیش هست نسبتا به کشورهای شلوغ و پر از توریست دیگه اروپا مثل سوئیس و ایتالیا. مخصوصا هرچقدر شمال تر برید کلی دهکده ماهیگیری کوچیک و بکر هست با طبیعت بی نهایت زیبا. آرامش و تمیزیش رو بعیده جای دیگه ای پیدا کردن تو اروپا.
/۳
تصویر۲: می بینید که هزینه خیلی زیاده! تقریبا ۱۴ هزار یورو!
تصویر۳: دلیلش مسیر طولانی هست که خودکار انتخاب شده. تهران - فرانکفورت - لندن - لوس آنجلس - تاهیتی - بورا بورا!
تقریبا هم ۲ روز طول می کشه رفت و ۲ روزم برگشت.
/۲
قدم بعدی کمی تحقیقه. از سایت استفاده می کنم.
این سایت مسیر مستقیم پروازی رو نشون می ده.
بورا بورا رو بگردید. می بینید چند تا پرواز داخلی داره. دایره آبی یعنی فرودگاه با پرواز بیشتر. داره آبی که بزرگترین فرودگاه نزدیک هست تاهیتیه. جزیره اصلی.
۳/ flightconnections.com
#سفرنامه زیباترین جای دنیا، #بورابورا ی افسانه ای!
بورا بورا سومین جزیره ای هست که تو اقیانوس آرام بهش رسیدیم. یه جزیره آتشفشانی سرسبز و استوایی با کلی ساحل شنی سفید و رویایی. درخت های نارگیل و آب های فوق العاده خوشرنگ.
یکی از معروف ترین و احتمالا لوکس ترین مقاصد سفر دنیا!
/۱
بورا بورا سومین جزیره ای هست که توی سفر به جزایر اقیانوس آرام بهش می رسیم. از سالها پیش رویا پردازی می کردیم و یکی از آرزوهامون بود دیدنش. همیشه دست نیافتی و دور به نظر می رسید. به خاطر همین خیلی هیجان خاصی داشتیم.
پرواز تقریبا ۱ ساعت از جزیره موئورئا به قیمت تقریبا ۴۰۰ یورو.
/۲
مدتی هست که این جزیره های وسط اقیانوس آرام هستیم و دورترین جا از بقیه خشکی ها اما باز هربار نقشه رو می بینم برامون جذاب و هیجان انگیزه!
جزیره دوتا کوه آتشفشانی هست که بلندترینش ۷۲۷ متر هست! مثل یه دیوار بلند! اطراف کلی جزیره کوچیک عموما غیرمسکونی هست.
/۳