Thread by @MPB_Iran

#رشتو
دادخواهی از مجاهدین آری نزدیکی به مجاهدین خیر؟
چه در آخرین صحبتهایش در کانادا یا مصاحبه های قبلی @esmaeilion اشاره به دادخواهی در مورد شهدای مجاهدین میکند در حالیکه به خود سازمان مجاهدین حمله میکند.
هدف چیست؟
تلاش میکنم در حد فهم خودم پاسخ بدم. #نه_شاه_نه_شیخ

قتل عام ۶۷، به باور همگان، بزرگترین جنایت ج.ا در چهاردهه گذشته است.
بخش خیلی کوچکی از ابعاد این جنایت در جریان دادگاه حمید نوری افشا شد و شنیدن آن وجدان هرکسی که ذره ایی انسانیت دارد تحت تاثیر قرار میده
قتل عام، که اکثریت قربانیانش مجاهد بودند
برای حفظ رژیم یک ضرورت بود.

با اینکه سالیان تلاش بر سرپوش گذاشتن بر این جنایت علیه بشریت شد
تلاش های بسیار سازمان مجاهدین و اعضا و هوادارانش، همچنین خانواده قربانیان برای دادخواهی مانع پاک شدن صورت مسئله از روز میز شد.
جنبش دادخواهی با تلگرام مسعود رجوی به دبیرکل سازمان ملل در سال ۶۷ شروع شد

در سال ۹۵، خانم رجوی با اعلام مجدد کارزار جنبش دادخواهی این موضوع را یک اقدام مهم در راستای سرنگونی رژیم قتل عام و اعدام اعلام کردند.
کارزار های مجاهدین در داخل و خارج از ایران باعث:‌
- شکست خامنه ایی در انتصاب رییسی و تعمیق شکاف در رژیم
- تبدیل دادخواهی قتل عام ۶۷ به جنبشی ملی

- ایجاد یک کارزار در مورد قتل عام به عنوان یک مسئله مطرح بین المللی در مورد نقض حقوق بشر در ایران و مطرح کردن بحث بحران مصونیت که نهایتا منجر به نامه ۷ گزارشگر حقوق بشر و فراخوان به تحقیقات مستقل در رابطه با قتل عام ۶۷ و پایان مصونیت در رژیم شد.

برای آخوندها مهم بود که این برگ رو برعلیه مجاهدین برگردونند. کما اینکه رفسنجانی برای برگرداندن برگ حقوق بشر علیه مجاهدین با استخدام بریده ها و تولید گزارش سراسر دروغ دیده بان به اصطلاح حقوق بشر تلاش کرد فشار از روی خودش را بردارد و اپوزیسیون را تخریب کند.

اما قتل عام را نمیشد به هیچ وجه ماست مالی کرد. پس راه کار آخوندها به لجن کشیدنش بود.
پروژه اول سفید سازی تواب تشنه به خون و مزدور صادراتی ایرج مصداقی تحت نام زندانی سیاسی بود. برای اینکار حتی حمید نوری را هم رژیم قربانی کرد. اما با ورود مجاهدین و بعد هم انتقال دادگاه به دورس

ورق برگشت. مصداقی مفتضح شد و حتی شهادتهای گمراه کننده اش هم توسط دادستان به زیر علامت سوال برده شد.
محکومیت نوری برای رژیم یک ضربه سنگین بود.
بعد از شروع قیام و با اعتلای الترناتیو انقلابی و نیروی پیشتاز مجاهدین رژیم تلاش کرد به طرق مختلف قیام را منحرف کند.

پروژه های وکالت و علم کردن بچه شاه و..... بخشی از این موضوع بود.
وقتی یک به یک این موضوعات شکست خورد و الترناتیو دست ساز نتونست نیروی محوری مبارزه، یعنی مجاهدین رو حذف کنه،‌ گام بعدی یعنی ۸۰-۲۰ شروع شد.
بچه شاه و زینت المجالس در همه نشست ها مجاهدین را میکوبیدند که نماینده مردم

نیستند. نفی مجاهدین توسط رضا پهلوی و یاسمین یا مسیح علینژاد (بقایای شاه و ریزشی شیخ) عجیب نبود. اما زدن به مجاهدین توسط اسماعیلیون که تلاش میکرد خودش را یک دادخواه نشان بدهد فرق میکرد
دادخواهی به خون مسافران اوکراینی خلاصه نمیتوانست باشد.
انهم وقتی مجاهدین اصلی ترین قربانیان

رژیم هستند. پس راه کار چیه؟‌ هویت زدایی ولی پیچیده تر!‌
یعنی بگوییم مجاهدین (یعنی سازمان مجاهدین)‌بد است اما ما میخواهیم از شهدایشان دادخواهی کنیم!‌
مگر قربانیان ۶۷ سر کلمه مجاهد خلق و هواداری از مسعود بالای دار نرفتند؟‌
مگر اتهام و آرمان انها مجاهدین نبود؟‌

مگر اعضای کنونی مجاهدین و خیلی از هوادارانشان همین زندانیان سیاسی سابق یا خانواده های داغدار و قربانی نیستند؟‌
در ثانی مگر جنبش دادخواهی صاحب ندارد؟
وقتی سازمان مجاهدین رو نفی میکنی
صحبت از خونخواهی کسانی که به خاطر همین ارمان و سازمان رفتند مضحک و در عین حال توهین به همانهاست

چند سال قبل هم میگفتند مجاهدین در اشرف و لیبرتی خوب هستند این رهبری و کادر رهبریشان هستند که بد و مانع این بچه های خوب هستند!‌
بالاخره کدوم رو باور کنیم.

به نظرم. هویت زدایی از شهدای مجاهدین خلق
تخطئه سازمان، ارمان، اهداف و رهبری اون
نه تنها توهین به انتخاب آگاهانه کسانی است که بر هویت خودشون پا فشردند
بلکه جاده صاف کن جنایت های بعدی علیه مجاهدینه.
به نوعی تجارت خونه.
یعنی از مرده مجاهدین سود بردن.

این خون نه از گلوی خمینی و نه خامنه ایی و نه هیچ تازه به دوران رسیده ایی پایین نخواهد رفت
چون صاحب داره
و چون هستند کسانی که با همون نام عقیده و مرام
همون راه رو ادامه میدن.
#نه_شاه_نه_شیخ

یک تصحیح: نهایتا تولید گزارش دیده بان حقوق بشر. اما مبتکر استفاده از بریده مزدور ها علیه مجاهدین در داستان حقوق بشر اگر اشتباه نکنم رفسنجانی بود.
#نه_شاه_نه_شیخ