اخیرا با سفر شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل و حضور در کنار دیوار ندبه، برای خیلیها این سوال پیش اومده که این دیوار داستانش چیه که همه زعمای سیاسی از رییسجمهورها تا پادشاهان و حتی پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان یه عکس کنار این دیوار دارند؟
براتون میگم!
نگهداری لوح #ده_فرمان#موسی بود، در اونجا نگهداری میشد.
در حدود ٢۶٠٠ سال پیش (سال ۵٨٧ پیشازمیلاد) این معبد توسط #نَبوکَدنَصَر پادشاه بابل تخریب شد. نَبوکَدنَصَر اورشلیم رو فتح کرد، ٣ هزار یهودی رو به اسارت به بابل برد (که بعدها توسط #کوروش_بزرگ آزاد شدند و به اورشلیم
برگشتند) و بعد تمام شهر از جمله معبد سلیمان رو تخریب کرد. تنها چیزی که از این معبد باقی موند، همین دیواری است که به دیوار ندبه مشهوره. ندبه یعنی چی؟ یعنی گریه و زاری. یهودیها از حدود ٢٠٠٠ سال پیش، جمعهها در کنار این دیوار دخیل میبندند و بخاطر تخریب معبد، گریه و زاری میکنند.
این مکان از اونجایی که منتسب به سلیمان نبی پسر داوود نبی از پیامبران دین موسی (یهودیت) بود، و به دلیل این که عیسی مسیح دنبالهروی شریعت موسی بود (بعدها تبدیل به پیامبر مستقل شد) و در نزدیکی این منطقه در یهودیه به دنیا آمد، هم برای یهودیان و هم مسیحیان مکانی مقدس تلقی میشد.
بعد از اسلام، پیامبر اسلام نخستینبار، قبلهٔ مسلمانان را در این مکان تعیین کرد و در ماجرای معراج پیامبر اسلام به آسمان، بر پایهٔ احادیث شیعه و سنی، مَرکب خودش رو به دیوار ندبه بست و به آسمان پرواز کرد. ولی بعدها چون یهودیها مسلمانان رو مسخره میکردند که قبلهٔ شما همون
قبلهٔ مقدس ماست، پیامبر تصمیم گرفت کعبه رو جایگزین این منطقه که حالا مسجدالاقصی نامیده میشد، قرار بده و قبلهٔ مسلمین، کعبه شد.
بنابراین دلیل اختلاف دائمی بین مسلمانان و مسیحیان و یهودیان درمورد بیتالمقدس همین مسائلی است که گفتیم. یهودیان اونجا رو ساخت سلیمان یهودی میدونند،
مسیحیان اونجا رو محل تولد عیسی میدونند، و مسلمونها اونجا رو نخستین قبلهگاه اسلام و محل معراج پیامبر میدونند. (اصلا اختلاف بر سر این سرزمین قرنها بعد باعث بهوجود اومدن جنگهای صلیبی شد)
ساختمان فعلی مسجدالاقصی توسط عبدالملک بن مروان خلیفهٔ بنیامیه ساخته شد (حدود هزار و سیصد و خوردهای سال قبل). در جریان ساخت مسجد، به دیوار ندبه آسیبی نرسید و گذاشتند کنار مسجد باقی بمونه.
خلاصه از اونجایی که این مکان برای پیروان ادیان ابراهیمی (یهودیت+مسیحیت+اسلام) مکان مقدسی هست، هرکس که از اسرائیل بازدید میکنه برای ادای احترام به پیروان این سه دین که مجموعا بیشترین پیروان دینی در جهان رو دارند، به کنار این دیوار میاد و طبق سنتی قدیمی، ادای احترام میکنه.
برای نمونه رهبر مسیحیان جهان #پاپ هم از این دیوار بازدید و ادای احترام کرده 👇
و چهرههای معروف بینالمللی با هر دین و آیینی پس از ورود به اسرائیل، از این منطقه دیدن میکنند.
رونی کلمن 👇
بازیگران و خوانندگان 👇
دالایی لاما 👇
پوتین 👇
بازدید از این منطقه مربوط به امروز نیست و دستکم از صده نخست بعد از میلاد، دیوار ندبه محلی تاریخی و گردشگری برای بازدید عموم بوده و رفتن کنار این دیوار، مطلقا ربطی به صهیونیست بودن یا اظهار بندگی به دولت اسرائیل نداره👇
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ماجرای #غلامحسین_ساعدی و معشوقهاش #طاهره_کوزهگرانی
ـ #رشتو
در تبریز، غلامحسین ساعدی عاشق دختربچهای میشود که ظاهرا در یک محل زندگی میکردند. این دختر که زیر سن قانونی بود و در آن زمان مدرسه میرفت، مورد توجه ساعدی قرار داشت و ساعدی چندین نامه برای دخترک فرستاد که ما
امروز به همه این نامهها دسترسی داریم. ساعدی در این نامهها مدام به دخترک التماس میکرد و البته از آنجایی که تصور نمیکرد این نامهها روزی منتشر بشوند، خود واقعیاش را در نامهها به تصویر میکشید. اینجا دیگر او یک «روشنفکر مترقینمایی که طرفدار آزادی و حقوق زنان است»، نبود.
او متحجری بود که در اعماق افکارش، این دختربچه را برای خود میخواست و علاقه داشت او را در پستوی خانه مخفی کند و از ورود وی به اجتماع جلوگیری نماید. اینها را از متن نامهها که در ادامه بازنشر خواهم کرد، متوجه میشویم.
حالا که بحث #غلامحسین_ساعدی داغ است، بدون پیشداوری نگاهی به زندگینامه این نویسنده خواهیم انداخت.
غلامحسین ساعدی، پزشک و نویسنده و فعال سیاسی چپگرا بود. وی در سال ١٣١۴ زاده شد.
ساعدی از اعضای #کانون_نویسندگان بود. او از مخالفان سرسخت حکومت #پهلوی بود و به شدت برای #انقلاب_اسلامی، تبلیغات میکرد.
عکسی از اولین جلسه کانون نویسندگان پس از انقلاب اسلامی. 👇
از راست به چپ: محمد مختاری، محسن یلفانی، باقر پرهام، احمدشاملو، غلامحسین ساعدی، اسماعیل خویی
ساعدی نخستین داستانها و نوشتههایش را زمانی که در دبیرستان منصور در تبریز تحصیل میکرد، نوشت. هنوز ١٧ سالش نشده بود که به سازمان جوانان #حزب_توده پیوست و حزب نیز مسئولیت انتشار دو روزنامه فریاد و صعود را که مروّج ایدئولوژی مارکسیستی/کمونیستی بود را به ساعدی محول کرد.
آشنایی با #ابن_مقفع، بزرگترین ادیب ایرانی در صدر اسلام.
در حدود ١٣٠٠ سال قبل، در خانوادهای زرتشتی از اهالی شهر گور (فیروزآباد کنونی)، فرزندی متولد شد که نام او را #روزبه گذاشتند. پدر او دادویه نام داشت و مدتی پیشکار امویان در بصره بود.
روزبه وقتی به سن جوانی رسید، همچون دیگر مردمان آن زمان، برای رهایی از پرداخت جزیه (جزیه پول زوری بود که اعراب از غیرمسلمانان میگرفتند)، مسلمان شد و با نام عربی عبدالله بن مُقَفَّعْ شناخته شد.
جاحظ در مورد او نوشته است که وی جوانی زیبا، سوارکاری توانا، و مردی به شدت بخشنده بود.
ابنمقفع به خاطر سطح سواد بالا و نبوغ و استعداد ذاتی، در دربار خلفای بنیامیه و بعدها بنیعباس، به عنوان کاتب و نویسنده مشغول به کار شد.
بزرگی و سواد و جایگاه والای او در زمان خلافت منصور عباسی باعث شد تا اعراب که از زعامت یک ایرانی، ناخرسند بودند، بر وی کینه گرفته و برای
در متون بازمانده از مصر باستان، تهدید شده بود که هرکسی بقایای مومیاییشده خانواده سلطنتی را بر هم بزند، با خشم خدایان روبرو شده و کشته خواهد شد. اتفاقی که واقعا افتاد و هنگامی که گروهی از محققان در سال ۱۹۲۲ مقبره «توت عنخ آمون»
را باز کردند، مجموعهای از اتفاقات منجر شد تا ۲۰ نفر از آنها هر کدام به شیوهای عجیب، کشته شوند. اتفاقی که به «نفرین توت عنخآمون» معروف شد.
جان هاوارد کارتر، باستانشناسی بود که یک قرن پیش، برای نخستین بار پس از هزاران سال موفق شد مقبره فرعون را بگشاید و پا به درون مقبره شاه
بگذارد. اما کارتر کمی بعد مبتلا به سرطان شد و در سال ١٩٣٩ درگذشت. پیش از او، لرد کارناروون، سرمایهگذار بریتانیایی پروژه نیز که به آرامگاه پر از گنجینه قدم گذاشته بود، پنج ماه بعد از این کشف بر اثر مسمویت خونی مرده بود.