در دل اعتصابات سراسری از زنان لُر
هنگامی که شما سَر سَری در حال خواندن اخبار اعتصاب کارگران بویژه در جنوب و غرب ایران هستید ، جایی که عمدتا کارگران لُر بویژه جوانان بختیاری هستند بگزارید هیرمان یک پارگراف باز کند ، زمان مطالعه کمتر از ۳ دقیقه #زن_زندگی_آزادی #اعتصابات_سراسری
از نقش تاریخی زن در جامعه لُر و بخصوص مناطق عشایری و روستایی که بگذریم که زنان مساوی با حیات خانواده و جامعه هستند . با مدرنیزه شدن و ورود صنایع به ایران و تغییر ساختار اجتماعی جایگاه زنان در مناطقی تغییر کرد . همیشه شرایط به سمت بهتر شدن نمی رود برای بسیاری از زنان در دوهه اخیر
بخصوص این شرایط وجود داشته ، از توسعه نیافتگی و سیاست های مرکزگرایانه که بگذریم به اصل مطلب می رسیم .
وقتی زن لُر تنها شد !
در دهه های اخیر وقتی روز به روز شرایط اقتصادی به سمتی رفت که خانواده عشایری و روستایی توان تامین مخارج را نداشتند بسیاری از مردها و پسران بالغ
از روستاها و خانواده ها غایب شدند و مجبور بودند به نواحی صنعتی جنوب بروند ، به صورت تمام وقت یا فصلی به عنوان کارگر همان زمان که رفته رفته همه بهترین و مهمترین کارگران فنی پالایشگاه ها و پتروشیمی ها شدند ، بهترین جوشکار بهترین نصاب سازه ها ، تنها کارگرانی که از ارتفاع نمی ترسیدند
اما غیبت مردانی که از سنین جوانانی خانواده را ترک می کردند و امروز طیف وسیعی از کارگران اعتصابی را تشکیل می دهند چه تاثیری به حال زنان داشت .
دختر بچه ها مجبور شدند به جای برادر بزرگتر و پدر کارگر ، وظیفه حراست از گوسفندان را بکشند ، مجبور بودند کودکی شان را وقف
آب آوردن کنند ، زنان و مادران این دختران در غیاب مردان مجبور بودند کار کشاورزی را علاوه بر جمع کردن هیزم و بزرگ کردن فرزند و خانه داری انجام دهند . نه درامد کارگری مردان کفاف می داد که از مزرعه و دام خانواده رها شود . نه بالعکس ، مزرعه و دام کفاف می داد . اینگونه بار سختی زندگی
بر زنان این مناطق تشدید شد ، بسیاری با یک روند آهسته شروع به مهاجرت به حاشیه شهرها کردند ، اما آنها در بسیاری از مناطق زنان مجبور بودند به کارهایی در نظیر کار در مزارعه سیب زمینی ، شلغم ، سبزی کاری باغات بادام و ... روی آوردند اگر به حاشیه شهرهای دزفول ، غرب اصفهان ،شوشتر
رجوع کنید خانوادهایی هستند که تاییدی هست بر این گفتار ، حادثه واژگوونی مینی بوس در شوشتر و کشته شدن تعداد زن و دختر تنها اتفاقاتی هست که ما از این لایه های اجتماعی با خبر می شویم .
بله کارگران بختیاری که امروز در کارگاههای مختلف دست به اعتصاب زدند ، بخش مهم از آنان هنوز متعلق
به همین روستاها و مناطق عشایری هستند ، و زنان اینگونه در غیبت آنها متحمل سخت ترین رنج ناشی از کارها و شکنجه روحی ناشی از دوری از مردان خود شدند ، گاهی صحبت از کارگران پروژه ای که می شود ، یکی از سختی های کار و موقعیت آنها دوری از خانواده است ، اما نقطه عکس آن جایی است که زنان
بویژه از این دوری متحمل چه فشاری شدند ، از نظر روحی در چه موقعیتی قرار دارند ، آیا خودسوزی و خودکشی اپیدمی وار در این استان ها تحت تاثیر این شکاف خانوادگی بوده است ؟ قتل احیاناً ناموسی چطور ؟
و سوال های بیشمار دیگری .
بحث ما اینجاست که چرا وسط این غوغا سالاری مجازی
چرا به مسائل مهم پرداخته نمی شود . چرا به زنان در همه اجتماعات پرداخته نمی شود ، چرا وقتی بحث کارگران لُر به عنوان پرجمعیت ترین قِسم کارگران پروژه ای مطرح می شود ، عده ای گارد می گیرند .
چرا نباید همه مصیبت های جامعه ما طرح شود که ستم مظاعف به مردم لُر یعنی چه ؟
چرا شهر ایذه ، دروود ، یاسوج ، خرم آباد ، مسجد سلیمان هیچ صنعت و فضای اشتغال ندارند و خانواده ها مجبور هستند کوچ کنند ، یا پسران در نوجوانی خانه را ترک کنند ، یا مردان خانواده را به پدر و مادر و خویشان خود بسپارند و راهی شهر های دور برای در آوردن هزینه های سنگین زندگی کنند
به هر حال پرداختن به زنان این مناطق وظیفه ماست ، ما که از دل این خانواده ها رشد کردیم ، می دانیم آنها که در بیشمار کارگاه به عنوان کارگر بی ثبات دست به اعتصاب زدند ، از نزدیک ترین کسان ما هستند و می دانیم در سالها غیبت آنها #زنان به عنوان نیروی کار روستایی یا در جایگاه خانوادگی
کارگری که باید در دمای ۵۰ درجه و بالاترین شرجی جغرافیای ایران ، با دود سوختن گاز و میعانات نفتی ۱۲ ساعت کار کند و شب در اتاقکی با همان مصائب از خستگی بخوابد
و آخر ماه دستمزد اش هم با اما و اگر پرداخت ، نصف و نیمه پرداخت شود . #اعتصابات_سراسری
جایی که حداقل امکانات بهداشتی برای کارگران تامین نمی شود و کارگر به بی ارزش ترین موجود در خور توجه تبدیل می شود .
بحث کارگران پروژه ای و کارگران ساختمانی و فصلی هر نقطه ایران از دیگری بد تر است اما چیزی که نقاط مثل عسلویه ، ماهشهر ، کنگان و مناطق دیگر در جنوب را برجسته می کند
روز های داغ و شب های خفه کننده است ،
کارگری که باید یک ماه دوری از خانواده را همراه فشار عصبی تحمل کند و کوچکترین مکان برای استراحت و فرار از چهره آتش و دود و لوله های نفت ندارد . خبر خودکشی و مرگ ناشی از گرما و سقوط از ارتفاع چند کارگر را خوانده ایم ؟