Pishg00oo00 Profile picture
May 2 21 tweets 5 min read Twitter logo Read on Twitter
این سوال واقعا عالیه
بیاید وجودشناسی

اصن بزارید ایزاد کانت رو تو دل پاسخ این سوال بگم

ببینید ما تو فلسفه میگیم معطی شی نمیتونه فاقد شی باشه
این یعنی چی!؟
همونی که تو دکارتم توضیح دادم
یعنی هیچ علتی نمیتونه چیزی به معلول بده که خودش فاقد اون چیز باشه

مثلا
مثلا امکان نداره از ابر، سیب بباره زمین
چون ابر فقط میتونه چیزی رو که داره به معلول بده پس ابر فقط میتونه #علت بارون باشه یا هر چیزی که درونش هست مثل صاعقه
یا مثلا امکان نداره شما تخم سیب بکاری، بعد انتظار داشته باشی از تو خاک گوریل رشد کنه، چون اون تخم سیب؛ یا خاک و نور خورشید و... که مجموعا علت درخت سیب هستن(علت تامه میگن بهش) مجموعا درخت سیب رو بار میارن، نه چیزی بیشتر از اون چیزی که دارن
پس معطی شی(یعنی اعطا کننده یه چیز) نمیتونه خودش فاقد اون باشه

این هزاران مثال داره
اصن اینجور تو ذهنتون بزارید
شما از من پول بخوای من باید داشته باشم بدمش یا نه؟

نمیتونم فاقد پول باشم ولی به شما پول بدم
😁
خوب حالا بریم اول سر مفهوم خدا

دو حالته
۱- یا خدا چنانکه خداباورها میگن علت خودشه (به نحو ایجابی)

معنیش اینه که خدا به خودش وجود داده
ولی اگر قبلا وجود نداشته! چجور به خودش وجود داده
چون معطی شی نمیتونه فاقد شی باشه(یا واجد شی نباشه)
و اگر قبلا وجود داشته، پس چیو به خودش داده؟
چیزی که خودش داشته رو به خودش داده؟
اصلا این جمله بی معناست
پس خدا نمیتونه به نحو ایجابی«علت خود» باشه و حتی اگر بگن معنیش اینه «وجود» ذاتی خداست مشکل داره چرا؟ صبر کنید

۲- یا خدا «علت خودشه» به معنای سلبی
یعنی خدا معلول غیر نیست
نه ایکه علت خودش باشه، فقط اینکه معلول غیر نیست
اما اگر معلول غیر نیست پس چجور موجود شده؟یعنی وجود رو از کجا اورده؟
از عدم که نیاورده، چون
معطی شی نمیتونه فاقد شی باشه
و عدم،اصلا وجود نداره که بخواد به خدا یا حتی سیب، وجود بده

ولی اگر معناش اینه هرگز موجود نشده یعنی همیشه بوده بوده بوده بوده یعنی ازلیه
باز این یعنی وجود ذاتیش بوده یعنی همیشه وجود داشته

اما حتی همین هم مستلزم تناقضه چرا؟
چون اگر میگید وجود ذاتی خداست این مشکل پیش میاد

اجازه بدید یه مثال بزنم چون یه کوچولو ممکنه گیج کننده باشه

ببینید ما دو نوع قضیه داریم
نوع اول قضایای تحلیلی که محمولشون ذاتی موضوعه
نوع دوم ترکیبی که محمول ذاتی موضوع نیست

یعنی چی؟
مثلا قضیه‌ی مثلث سه ضلعیست، سه ضلعی بودن ذاتیه موضوعه(مثلثه)، یعنی سه ضلعی رو از مثلث بگیری متلاشی میشه
پس این قضیه تحلیلیه

اما قضیه سیب سرخ است
سرخی رو از سیب بگیری هیچ مشکلی واسه سیب پیش نمیاد چون محمول(سرخی) ذاتی موضوع (سیب) نیست
حالا اگر دقت کنید تو نوع اول یعنی قضایای تحلیلی

اگر محمول رو بگیری، مثلا سه ضلعی رو از مثلث بگیری، تناقض پیش میاد، طوری که مثلث متلاشی میشه

ولی اگر موضوع رو بگیریم چی؟
هیچ تناقضی پیش نمیاد، چون اصلا موضوعی یعنی مثلثی وجود نداره که تناقض پیش بیاد
حالا ببینید مثلا میگیم خدا قادر است
خدا عالم است
خدا بزرگ است
خدا فلان است

تو اینجور قضایا اگر از خدا،م
محمولاتش مثل خالق بودن یا قادر بودن رو بگیریم تناقض پیش میاد چون ما از خدا موجودی رو اعاده کردیم که قادره یا عالمه (مثل مثلث که موجودی رو در نظر داریم که سه ضلعیه)
پس اگر از خدا قادر بودن رو بگیری تناقض پیش میاد

ولی تو گزاره خدا «وجود» دارد
اگر محمولش رو بگیریم
یعنی از خدا «وجود» رو بگیریم چی میشه؟

اینجاست که اشتباهات کسایی که میگن وجود ذاتی خداست میزنه بیرون چرا؟

چون اگر از قضیه خدا «وجود» دارد، محمول رو بگیریم یعنی وجود رو بگیریم
انگار گفتیم خدا وجود ندارد یا خدایی نیست
و این معنیش چیه
معنیش اینه انگار از این قضیه موضوع رو گرفتیم
و بالاتر گفتیم که اگر از قضایا موضوع رو بگیریم تناقضی پیش نمیاد چون موضوعی نداره که تناقض پیش بیاد

مثلا اگر از قضیه مثلث سه ضلعیست

سه ضلعی رو بگیری تناقض پیش میاد ولی
اگر خود مثلث رو بگیری بگی مثلثی نیست تناقضی پیش نمیاد چون اصن موضوعی نیست که بخواد تناقض پیش بیاد
در واقع اصطلاحا میگن وقتی موضوع رو بگیری هر محمولی سالبه به انتفا موضوعه

یعنی مثلا اگر مثلث رو بگیری دیگه همه ویژگی های مثلث حذف میشه و هیچوقت تناقضی با هیچ ویژگی دیگش هم پیش نمیاد
یا بقولی همه‌ی محمول ها با منتفی شدن موضوع، سلب میشه (=سالبه به انتفا موضوعه)

پس در هر چهار حالت اینکه وجود در خدا از کجا اومده به مشکل میخوره
اینکه بگیم خدا علت خودشه
چه به نحو ایجابی بگیم یعنی خدا خودش،به خودش وجود داده

چه به نحو سلبی بگیم یعنی خدا معلول غیر نیست
به مشکل میخوریم
اما چرا در چهار حالتم به مشکل میخوریم این یه بحث دیگست که بهتون میگم

این نکته رو هم بگم اگر کسی بگه قضیه خدا وجود دارد ترکیبیه
( مثل سیب سرخ است)
یعنی وجود، ذاتی خدا نیست که حق هم همینه، اینجا باید گفت شما که تا حالا میگفتید وجود ذاتی خداست؟
حالا چرا خدا نمیتونه خالق یا ناظم یا هر چی از این دست باشه!؟
چون خدا اگر خالق باشه باید وجود رو به جهان داده باشه مثل پدر مادر که به بچه وجود میدن

پس خدا حتی نمیتونه خالق جهان باشه
چون خدا برای خلق جهان خودش باید وجود داشته باشه
چون معطی شی نمیتونه فاقد شی باشه
پس در نهایت بحث پیش میاد این وجود رو از کجا اورده؟
که به تمام مطالب بالا برمیگردیم

یعنی هر برهانی در نهایت به این برهانهای وجودی برگشت میخوره
و در نتیجه امکان هر برهانی بر اثبات خدا منتفی میشه
حتی برهان نظم و علیت و هر چیز دیگه
یه نکته اینکه اگر بگیم خدا ازلیه یعنی بوده بوده بوده بوده.... الی اخر یعنی وجود ذاتیشه خیلی راحت میشه گفت جهان ازلیه چون ما پذیرفتیم چیزی میتونه ازلی باشه

خوب میتونیم بگیم ماده ازلیه

هر جا رو گیر کردید، بگید بیشتر توضیح بدم
❤❤❤
اهان راستی رفقا

از جایی که قضایای تحلیلی و ترکیبی شروع میشه تا اخر
این ایراد کانته که امکان هر گونه جواب رو میگیره

البته کاملترش تو کتاب دکارت هست
پنج شیش صفحه شرح کامل ایراد کانت
که مچ دکارت و انسلم رو میگیره

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Pishg00oo00

Pishg00oo00 Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @PISHGOOooOO

May 3
دکارت ۴

قول داده بودم اگر «دکارت ۳» رو بفهمید تو یه خط بهتون اسپینوزا رو توضیح میدم

الوعده وفا

پس بریم یه نت برداری اخری از دکارت
و عملا مقدمه به اسپینوزا و در نهایت خود اسپینوزا
دکارت در نهایت گفت دو نوع جوهر داریم

ماده: که صفت ذاتیش امتداده
نفس(یا ذهن یا روح عقل فهم یا هر چی اسمش بزارید) که صفت ذاتیش تفکره

حالا مثال بزنیم:

مثلا یه میز مادی، با #صفت ذاتی امتداد، به #حالت یه شکل (مثلا مربع) خودشو به نمایش میزاره
بچه ها صفت ذاتی میگم نگید این چیه ها
مثلا صفت ذاتیِ چشم، دیدنه
در واقع چشم به صفت دیدن، چیزها رو میبینه

ماده به صفت امتداد به حالت میز خودشو نشون میده
ماده به صفت امتداد به حالت سیب کوه دریا خورشید و... خودشو نشون میده

و در مقابل:

صفت ذاتی نفس(ذهن) اندیشه یا فکره
یعنی
Read 25 tweets
May 3
دکارت ۳ـ
دوستان اهل فلسفه

اگر میخاید معنای ماده و صورت
جوهر و عرَض و خلاصه برخی چیزا تو متافیزیک ارسطو رو یاد بگیرید

و اگر میخاید اسپینوزا رو «تو یه خط» بفهمیدکل حرفش چیه

این توییت رو بخونید
تا اینجا به این رسیدیم
من می‌اندیشم پس هستم

و خدا هم وجود داره

اگر با دکارت همدل باشیم و حرفاشو بپذیریم

تامل ششم دکارت فقط یه کار مونده انجام بده

اثبات اجسام خارج از ذهن

جالب میدونید چیه
دکارت واقعا در اثبات جهان خارج گیر میکنه اما بهرحال دلایلش اینه:
دکارت سه تا دلیل داره که واقعا خنده داره از نظر من

اول اینکه من قوه تخیل دارم پس جسم وجود داره
چرا؟

ببینید این باور ارسطوییه که دوره اسکولاستیک (فلاسفه حوزوی یا مدرسی) رواج یافت
که عقل یه چیز متمایز از بدنه مربوط به نفس

ولی قوه تخیل مربوط به جسمه
Read 25 tweets
May 2
این رقابتی که در اپوزوسیون ایجاد شده چشم انداز خوبی رو ایجاد میکنه شاید این جمیع بی‌بخارها کاری کردن

اساسا یکی از چیزهایی که لیبرالیسم رو توجیه میکنه همین بحث رقابته

مثلا یه انارکوسندیکالیست دلقک که پرچم گینه بیصاحابو دستش میگیره یه طرف
کسی ام که دغدغه مردم رو داره یه طرف
رقابت خوبیه

البته حالا کاری نداریم که کلهم الاجمعین دغدغه‌ی ما مردم ایران یه چیزه

دغدغه‌ی رهبران امروز (خامنه ای و شرکا) یه چیزه

دغدغه اپوزوسیون یه چیز دیگه

یعنی تو سه جهان متفاوتیم
ولی بهرحال شاید تقی به توقی خورد و از توی این دعواها، خط مردم با اپوزوسیون یکی
شد و نتایج خوبی به بار اومد

بطور کلی بارها گفتم و بازم میگم
به نظرم رضا پهلوی تنها شانس عبور ماست و به همین دلیل با هزار تا تبصره، همراهش بودم و هستم
گرچه بارها به بیراهه زده، ولی معتقدم این دعواها به راهی که باید اوردتش
Read 4 tweets
May 1
دکارت ۲

تا اینجا به این رسیدیم که دکارت گفت
من می‌اندیشم پس هستم
یقینی‌ترین جمله‌ایه که احدالناسی نمیتونه ردش کنه

اما دکارت در تامل سوم میخاد خدا رو اثبات کنه چرا؟
کلا اینو به یاد داشته باشید
دکارت تو تامل اول به خدا، اجسام خارج از ذهن و همه چی با چند تا دلیل شک میکنه
و در ادامه میخواد اون مسیر رو برگرده
پس باید یکی یکی دلایلی که اورده رو منقضی کنه

پس تو وهله اول،گفتیم شاید یه خدای فریبکار یا شیطان فریبکاری ما رو فریب داده و الان دکارت میخاد بگه من خدا رو اثبات میکنم و نشون میدم فریبکار نیست

ولی دکارت که تو این مرحله به وجود همه چیز شک داره
پس با چی میخاد خدا رو اثبات کنه؟

دکارت میگه اینجورا هم که میگید نیست
من وقتی تو خودم میچرخم
میبینم من دنیایی از مفاهیم دارم
که یه گروهشون #فطریات یا ذاتیاته

و گروه دیگه #خارجیات یا موهوماته

فطریات مثل قضیه کل از جز بزرگتر است
ولی خارجیات مثل مفهوم خورشید یا پری دریایی
Read 25 tweets
Apr 30
فلسفه #دکارت قسمت اول

دکارت با خودش فکر میکرد جریان چیه که ریاضیات و هندسه بشکل فوق العاده دقیقی میان جلو و هیچکس نمیتونه به نتایجشون خدشه ای وارد کنه، ولی تو فلسفه هیچ رایی نیست که یه مخالف پیدا نشه بگه این من رای رو قبول ندارم
به نظر دکارت دلیلش جز این نیست که ریاضیات از
بدیهیات و امور یقینی و محکم شروع میکنه و بعدش پله پله «روشمند» میره جلو اما هیچوقت کسی با فلسفه این کارو نکرده

واسه همین نشست فکر کرد گفت بزارید ببینیم اصن میشه چنین کاری کرد، و برای شروع باید چی کار کرد؟

تاملات ششگانه‌ی معروف از اینجا شروع میشه
دکارت در تامل اول میگه اقا بیاید ببینیم به چیا میشه شک کرد؟

ایا به جهان خارج میشه شک کرد؟
نتیجه اینه بله
چرا؟ چون من خورشید رو اندازه یه سکه میبینم ولی واقعیتش اینه ۱۶۰ برابر زمینه

اما ممکنه یه سریا بگن، اقا قبول که ما تو تجربه حسی خطا داریم، ولی
Read 24 tweets
Mar 1
#خیام (قسمت اول)

دستور، فیلسوف و حجه‌الحق
[به تعبیر بیهقی]

وقتی میخوایم از خیام حرف بزنیم باید بسیار محتاط باشیم، چون با شاعری سر و کار داریم که در موردش انقدر اقوال متفاوت و متناقض هست که گاها جمع کردن تفکرات خیام رو در یک دستگاه دشوار میکنه.
خیام فردی بود که در قرن ۵ و ۶ هجری(۱۱ و ۱۲م.) در جامعه‌ی اسلام‌زده‌ی شافعی عصر سلجوقی زیست و [احتمالا] ۵۱۸ هجری (یعنی اواسط قرن ۱۲ م.) درگذشت.

خیام هم‌عصر حسن صباح بود، اعجوبه‌ای که به‌عنوان رهبر و تئوریسین اسماعیلیان، قصد ساختن یک نظام دینی-سیاسی و شورش بر حکومت سلجوقی رو داشت
ولی خیام بعنوان یک فیلسوف قصد شورش بر اساس نظام افرینش رو داشت.

در وهله‌ی اول خیام از اندیشه‌های اسلام و غایت‌شناسی این دین بیزار بود و تفکرات این دین و علما و فضلای احمق این دین رو بقدری مسخره میدید که گاه به حالت پرسش، و گاه با تمسخر، همه رو زیر سوال میبرد
Read 26 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(