هفتم ماه می است، سه سال پیش در چنین روزی ابراهیم گوکجک، هنرمند معترض به فاشیزم اردوغان، در پی ٣٢٣ روز اعتصاب جان باخت. او سومین عضو گروه موسیقی #گروپ_یوروم بود که در پی اعتصاب جان باختند. در باب هنر؛ کامو میگوید هنرمند همراه دردهای مردم زمانه خویش است. دقت کنید به چینش واژگان
هنر-همراه-درد-مردم زمانه خویش! اگر بعد تکنیکال هنر و جنبه تجاریاش را ملاک قرار دهیم، دیگر اساسا هنر نیست! و هنرمند به یک انسان فَنان و یک بیزینسمَن حوزه کاریاش تقلیل پیدا میکند. مشابه شاحین و تتلو و .. ما! که مردم را برای کسب قدرت/ثروت و شهرت میخواهند. و پیامی به دلواپسان
اردوغان، بحث ما صرفا نقض حقوق ابتدایی کرد و .. نیست، مسئله اساس روحخواری فاشیزم است. شمایی که به نام اردوغان فعالیت میکنید، نباید به خودتان حق بدهید که با گزارههای متن ضدفاشیستی از حکومت ایران انتقاد کنید. اما میتوانید به صراحت بگویید اردوغان منافع من را نمایندگی میکند و
جماعت فاشیست طرفدار دودمان پهلوی، منافع طرفداران خودشان را و از این نقطه نظر وارد ستیز بر اساس تعارض و تضاد منافع شوید؛ اما هرگز نباید با عناوین حقوقی-انسانی از تهران انتقاد کنید؛ چراکه خود عینا چنین رویهای را دنبال میکنید که عبارت است از تمامیتخواهی مبتنی بر ارضای یک اتنیسیته
و نقض حقوق یک اتنیسیته یا مذهب و گرایش و ..! بشار اسد نیز همسان شماست، منتهی او تحت فشار یک میلیون آدم کشته، فشاری که هنور به شما وارد نشده که بدانیم نسبتا کمتر و یا بیش از او انسان میکشید!ْ و مطمئن باشید هرچه بیشتر به اردوغانیسم و علیافیسم دامن بزنید، زمینه و امکانیت پاگرفتن
جبهه همنوع مقابلتان را مهیا میکنید! جز این نتیجهای نمیگیرید
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
نفرتپراکنی علیه چپ، کوچکترین ارتباطی به سعادت عمومی ندارد. این گزاره، محصول نبرد دول غرب با شوروی سابق است. حکومت مستقر از ١٢٩٩ تحت قیومیت انگلیس بود [نشان به آن نشان که شاه مملکت را آنها گماشتند]! و بر کسی پوشیده نیست که دربار در جایگاه حکومت مستقر "ابزار تبلیغاتی" وسیعتری (١
نسبت به اپوزیسیون چپگرای وقت داشت. اینکه غرب و شرق با هدف گسترش نفوذ در بازی دو طرف راست (دربار رضاقزاق) و چپها (جریانات عمده مخالف) نقش داشتند؛ چنانچه "اتهام وابستگی" برداشت شود، دوسمت ماجرا را شامل میشود -البته با اغماض چون انگلستان شاه را منصوی کرده بود-! لذا تبلیغ
"ارتجاع سرخ و سیاه" توسط دستگاه تبلیغاتی دربار بر جامعه اثر گذاشته و این گزاره همچنان به عنوان "پیشفرض" در برخی اذهان باقی مانده! و اینکه ادعا میشود "خانواده ایرانساز" نیز، از همین درک غلط نشات میگیرد. چپ بودن در هیچ کجا جرم نیست، و اساسا از نظر اخلاقی هم ایدهای بدتر از دیگر
تحریف و جعل مفاهیم رسانههای فارسی؛ مدتیست که با اذهان مبدع کارشناس/دلالان این رسانهها عبارت سرمایه اجتماعی (social capital) در کاراکتر رضا پهلوی متمرکز شده، لازم است یادآور شویم سرمایه اجتماعی به "مناسبات و شبکههای اجتماعی" گفته میشود که خروجی آن اعتماد، همبستگی، همیاری (١
هم افزایی و دیگر نتایجی است که بین فرد فردِ جامعه/اجتماع برقرار میشود. بنابراین یک شخص در نیویورک که به واسطله زاده شدن از یک پدر و مادر سرشناس، بیشتر شناخته شده است؛ تحت هیچ شرایطی سرمایه اجتماعی محسوب نمیشود. خاصه که این شخص تمام اقداماتش در جهت پیشبرد یک ایده منتسب به یک (٢
جریان سیاسی خاص است و مهمتر اینکه "تمامیتخواه" قلمداد میشود تا جایی که رگههایی از فاشیزم در آن هویداست. فراموش نکنید حتی اگر به واسطه فرزند شاه بودن، وی را سرمایه بنامیم، این شاه پدر و پدربزرگ را نه مردم، که انگلستان بر سر کار آورده و خود این کشور به آفریقا تبعید کرده است. (٣
چرا "تروریسم دولتی" در ایران اساس دولت-ملت مدرن است؟ شما در فاز استبداد درباری به دولت مدرن، نیاز به تجلی اراده عمومی و نقشآفرینی مردم برای تشکیل نمایندگی سیاسی دارید. در ١٢٩٩ مردم هیچ نقشی در روی کار آمدن رضاخان نداشتند و حتی تا سالها که عکسش در ژاندارمریها آویزان شد، بسیاری
نمیداستند، نفر نخست مملکت کیست! پس این شخص حقوقی را که برگزید؟ مشخص است انگلستان! حال سوال اینجاست آیا انگلستان به خواست مردم رجوع میکند، تا شاهی برایشان منصوب کند؟ خیر. بنابراین، قیامها از همان ١٣٠١ با پیشدستی لرستان آغاز شد و ارتشی که در وظیفهاش حفظ مردم داخل از تعرض دیگران
بود، در دولت تروریستی ایران، به ابزار پیشبرد شاه و به تبع آن، بازوی پراکتیزه کردن منافع ملی انگلیس در حفظ ثبات چاههای نفت، مبدل شد. [اگر به یاد داشته باشید در منشور موسوم به مهسا وظیفه ارتش رو به داخل تعریف شده بود]! این مسئله تاکنون نیز، ادامه دارد و نگرانی امیر طاهری، از بابت
ترمینولوژی (فرهنگ واژگان سیاسی) جمهوری اسلامی متحول شده و در متن این دگردیسی، کدواژه سرکوب "ضدانقلاب" به "تجزیه" تغییر پیدا کرده است. این تحول "هوشیارانه" و نتیجه جنبش اخیر است. چرایی این تحول گفتمانی؛ جمهوری اسلامی تسلط هژمونیک بر پیرامون را از دست داده و تنها ابزار سرکوب در (١
دستش مانده است. جلب نظرملیتها/اتنیکها/ملتها/اقوام تقریبا با فساد بروکراتیک، تبعیض، افشای فاشیزم دولت-ملت مدرن ایرانی و تبعاتش، غیرممکن شده و لذا، تنها "سبد سرمایه سیاسی" برجای مانده، فاشیزم است. تایید یکی پس از دیگری اعدام و شکنجه مخالفان در پیرامون ایران توسط عناصر رادیکال در (٢
داخل و خارج (از علی علیزاده، مهاجرانی تا سلطنتطبان) یک ظرفیت مناسب برای بازسازی فروکش ایدئولوژی و تسلط قدرت است. حمایت تمامقد امیرطاهری و دوروبریهای او از "سپاه پاسداران ایران آریایی" نشان می دهد، طرف "به ظاهر درستیز ایدئولوژیک" حکومت هم، به این نتیجه رسیده که به جای جذب و (٣
تقسیم قدرت را "تجزیه جغرافیا" تعبیر میکنند تا به واسطه "امنیتی کردن" عرصه سیاسی، راه را بر فعالیت کنشمندانه مسدود کنند. شهروندانی که حق دارند، بخورند و بیاشامند "اما زیاد حرف نزنند"! در فرآیند "شیءسازی" هیچکسی نباید از خود، شخصیت داشته باشد. حامیان اعدام اسیود، شما ممکن است (١
با توسل به مفاهیم "امنیتی-وارداتی" دوره مدرن (امنیت ملی-تجزیه-و..) ایران را نگه دارید، اما خودتان هم میدانید گرایش ملیتهای تحت ستم را از "تامین حقوق" به سمت "جدایی حقوق" سوق میدهید و البته بخشی از این راه را پیمودهاید. همین قضیه آذربایجان باید درس خوبی باشد تا متوجه شوید (٢
این شما هستید که پای الهام علیاف و اردوغان را به معادلات داخلی باز کردید. شما بودید که برای حفظ قدرت تمامیتخواه این ملیتها را هشت سال درگیر جنگی عبث کردید. شما بودید که از ١٢٩٩ با فرمان انگلیس میرزا کوچک جنگلی را سر بریدید و با توپخانه انگلیس بلوچها را قلع و قمع کردید. شما (٣
یه توئیت [خودمونی]؛ مناسبات اصلاحطلب و سلطنتطلب، مثل بازیکنای استقلال و پیروزیه، بعد ریزش و رفتن به تیم رقیب، نمیگن -پولش کم بود، مربی بهم بازی نداد، افت کردم! میگن از بچگی عاشق اینجا بودم که تازه اومدم، شبها خواب میدیدم ش٩ پوشیدم! افرادی داریم تا زمانی که بهشون بازی رسید (١
رانت موسوی و کروبی رو نوش جان کردن، روزنامه زدن، مدعی "وجود رقابت" در درون ج.اسلامی شدن، سر مردم رو کلاه گذاشتن و به استادیوم بردن! اما وقتی پروژه اصلاحطلبی کنار گذاشته شد، مستقیم رفتن نیویورک! اونجاهم افراطیترین، فحاشترین، نازلترین سلطنتطلب شدن بلکه ثابت کنند از بچگی عاشق (٢
تیم تازهشون بودن و مسئله "اعتقادی" بوده نه "مالی/موقعیتی"! ما میدانیم ممکن نصف نفرات ترکیب تیم قرمز یک فصل دیگه دقیقا نصف بازیکنهای تیم آبی رو تشکیل بدن! قطعا هم به خاطر این نرفتن که رنگ آبی از قرمز قشنگتره و بالعکس! به این کار "فوتبال حرفهای" میگن، اما برای کسایی که فعال (٣