اتفاقی که در زندان مرکزی اصفهان افتاد و خبردار هم بودیم از نزدیک بودن اتفاق، اما نتوانستیم از واکنش نشون دادن لحظهای خارج شیم. نتوانستیم سازماندهی شیم و اعتراضی سراسری و روزانه #یکصدا_علیه_اعدام تشکیل دهیم.
این روند جاری ۸ ماه گذشته هنوز درمورد ابرشهر نتونسته کاری کنه.
⬇️
منطقی نیست انتظار داشته باشیم توانایی انجام دادن کاری در زاهدان و میناب و آبادان و ... را داشته باشند.
منظورم از روند جاری فرد خاصی نیست. جریان کلی است که به سمت و سوی تمامیتطلبی می رود و پول هم خرج می کند.
⬇️
تضعیف نهادهای مدنی و سرکوب روحیه جمعی مردم بنفع تمام جریانهای تمامیتخواه است. اینجاست که جریانهای شاه و شیخ و خلق باهم همسو می شن، یکی می گیره، یکی پرونده می سازه، یکی حمله می کنه حواس پرت می کنه، یکی می کشه. مردم فقط سرکوب و ضعیف می شن. فاصله می افته. تفرقه می افته.
⬇️
زندانیان و مبارزان آزادی رو دسته بندی می کنند. چه حرکت غیرانسانی و زشتی.
مردم رو از حمایت همدیگه ناامید می کنند با ایستاده نگه داشتن مردم. با دعوا راه انداختن و خط و حدود مباره تعریف کردن.
با کشتن جوونامون و دعوا سر استخونهاشون. جوونا رو از آینده می ترسونند.
⬇️
کل ۴۴ سال گذشته رو فشرده نشون مردم می دن و برشون می گردونن تو خونه.
خیلی احمقانه و عجیب و متناقض نماست که از سویی در جامعه مبارزهای پیشرو چون تمرین آزادی در جریان است و از سوی دیگر این انرژی و پتانسیل ۸ ماه است خودآگاه نشده و در لایههای ناخودآگاه جمعی سیر می کند.
⬇️
انگار جامعه ایران هنوز از خواب بیدار نشده. هنوز زارش زیر نیامده که ببیند در چه شرایط بحرانی قرار دارد. که ناهوشیار است که مسخ شده که واقعیت را نمی بیند. که حرکت منطقی و برنامه ریزی از نمودهای بیداری و هوشیاری است.
باید جامعه سازی کنیم.
⬇️
پتانسیل تغییر را جوانان با خونشان اثبات کردند، مطالبه تغییر را تمام زنان ایران با ژن ژیان ئازادی فریاد زدند. خون دادند و هنوز پیش می روند.
این پتانسیل عظیم اجتماعی نیاز به کارکردهای تخصصی و عقلانی دارد.
منابع ایران و موقعیت ایران جوری نیست که ما را بهحال خودمان رها کنند.
⬇️
تاریخ بارها نشان داده که این چینه جغرافیایی نیاز به مراقبت دایم و فعال دارد. اگر غفلت کنیم همانند بخش زیادی از تاریخ، قدرت و استعمار و فساد بخشی از این مرز و بوم را با خود می برند. از دریا و ماهی و میگو و مرجان گرفته تا پلنگ و میش و روباه و سنجاب تا فلامینگو و شاهین و ...
⬇️
از سنگ و خاک و آب و گاز و نفت این مرز و بوم را استعمار می کنند. با ایجاد وضعیتهای مافیایی که کارکرد خود را انقدر گسترده کردند که نمونهاش را در ماجرای مطبی در مشهد دیدیم. ما را بهحال خودمان رها نخواهند کرد باید خودمان فعال و اکتیو شویم.
⬇️
برای آزادی در این مرز و بوم به انسانهای فعال آزادیخواهی نیاز داریم که از آزادی مراقبت کنند. که آزادیخواهی را تعلیم دهند. ما فراموش کردیم چگونه باهم باشیم. فضای بی اعتمادی و خفقان و جاسوس بازی و آدمفروشی این بیاخلاقی و زوال اخلاقیات. بسیار برای آزادی هشداردهنده است.
⬇️
باید این مسایل ریشه یابی شود. با کارکرد دورهمی گونه نمیتوانیم این مسایل نظری را پیش ببریم. در بیشتر جنبشهای مردمی که تا حدی در دستیابی به اهدافشان موفق بودند. کارکردهای اجتماعی و گفت و گو و مراکز گردهمآیی جامعه نقشهای بسیار مهمی ایفا کردند.
⬇️
ما هنوز در ایجاد چنین پلتفرمی ناتوان هستیم. این روند جاری به نفع سرمایه و قدرت است. برای کويیر روستایی حاشیهای نه آب می شود نه نان و نه هوای سالم. هوشیار و آگاه شیم.
بزنگاه باشیم. #ژن_ژیان_ئازادی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
قبل اینکه خودم رو بشناسم و بعد کاماوت کنم، آدم معاشرتی بودم، دوست داشتم تو روستا و کوه و جزیره با مردم صحبت کنم، به نسبت موفق هم بودم قبلا.
اما از وقتی که دیگه ظاهرم رو هم بر اساس آنچه هستم دارم تغییر میدم این روند عوض شده.
دیگه همهی مردم عادی مثل قبل پذیرا نیستند.
⬇️
دیگه خیلی کمتر به یه چایی باهم بخوریم دعوت میشم.
البته این بین همیشه استثنا هست، مثل اون مرد کشاورز ۶۰ ساله کوهنشین، یا اون پیرزن ساحلنشین. یا اون بقال روستایی.
ولی روند کلی عوض شده، دیگه حضورم خیلی جاها محترم شمرده نمیشه.
تازه من هنوز ۱۰ درصد هم ظاهرم رو عوض نکردم.
به این دلیل برام عجیب بود که نمی تونستم از لایه تحجر افراد رد شم و با انسانیتشون ارتباط برقرار کنم.
تلخ بود مواجهه دوباره با این واقعیت که هنجار و مذهب غلط انسانیت افراد را در ارتباط باهم از بین میبرد.
که چشمها رو کور می کنه و قلبها رو سیاه.
ما میدانیم که در این نظام و این قانون اساسی مطالباتمان به جایی نمیرسد.
میدانیم که به نظارت انتخاباتی این رژیم اعتماد نداریم.
باید بیابیم مطالباتمان چه هستند و در چه ظرفی امکان وقوع دارند.
باید از خرد و ریز جامعه شروع کنیم.
جامعه بسیار تغییر کرده نیاز به شناختهشدن دارد.⬇️
ساختارهای جاری در شناخت مردم و جامعه و مطالباتشان عاجز بودند. مثال ۸ ماه گذشته که هیچ ارادهای برای هماهنگ شدن و همراه شدن با مردم ندیدیم، اکثرا سعی در بازنمایی ذهنیت خودشان بر جامعه داشتند، تفسیر جامعه از دیدگاه سوژگی دانای خودشان، که البته در تاریخ منجمد شده.
⬇️
اصلا مطالبات مردمی جمعآوری شد؟
اصلا در مورد اینکه مطالبات مردم چیست و در چه ظرفی ممکن میشود حرف زده شده؟
در کدامیک از اعتراضات درمورد معیشت بازنشستگان صحبت شد؟
در کدامیک از کنفرانسها و مناظرات درمورد وضعیت کارگران و معلمان صحبت شد؟⬇️