شارلاتانیسم اصلاحطلبی و نبود فهم درست از گذار به دموکراسی
شارلاتانیسم اصلاحطلبی ایرانی مسئول نشر کذبیات فراوان بوده یکی از آن اکاذیب تمرین دموکراسی با رای دادن درون نظام توتالیتر بود که امروزه دروغ رسوای نخنمایی شده است
یا زدودن سکولاریسم از دموکراسی و خلق موجود ناممکن و جعل /۱
کلامیِ«دموکراسی دینی»
اما یکی از جنبه های سفاهتبار پروفسورهای این مکتبِ ریا، سو استفاده از عنوان کتابیست که مصاحبه ایی با پوپر و مارکوزه کمونیست(مکتب فرانکفورتی)با نام اصلاح یا انقلاب!
که خوب پوپر طرفدار انقلاب نیست و مارکوزه انقلابی!
ذهن کم اطلاع اصلاحطلب ما هم حکم میدهد /۲
انقلاب هرگز اصلاحات آری!
این فهم از موضوع نشانگر بضاعت ضعیف و درک مطلب ناچیز این عزیزان در فهم ترم ها و مفاهیم سیاسی است که توتالیتاریسم چیست و فرقش با جامعه باز چیست که قرار است در آن مدام رفرم صورت گیرد؟ آیا هر سیستمی رفرم پذیر است؟ رفرم با چه مبانی تئوریکی؟به چه سمتی؟/۳
به نظر میرسد اصلاحطلبان حکومتی فهم درستی از هیچ یک از ترمها نداشته و صرفا با بلغور عنوان کتاب و سطحی نگری نتیجه ایدئولوژیک خود را از موضوع میگیرند
حال ببینیم خود پوپر به صراحت چه میگوید:
«چنین نیست که من در همه احوال و در کلیه شرایط، مخالف انقلاب خشونتبار باشم من هم مانند برخی/۴
از متفکران مسیحی قرون وسطا و دوران رنسانس که کشتن حاکمان جبار را جایز میدانستند بر این باورم که واقعا ممکن است در یک حکومت جابر و زورگو چارهای جز این نباشد و در چنین احوال، انقلاب خشونتبار را باید موجه شمرد
ولی همچنین معتقدم که یگانه هدف هر انقلابی از این قسم باید تاسیس /۵
دموکراسی باشد و غرضم از دموکراسی چیزی مبهم و دو پهلو مانند حکومت مردم یا حکومت اکثریت نیست منظورم مجموعهای از نهادها است به سخن دیگر خشونتگری فقط تحت حکومتهای جابر و زورگو موجه است که اصلاحات بدون خشونتگری را غیرممکن میسازند و یگانه هدف آن باید ایجاد شرایطی باشد که اصلاحات /۶
مسالمتآمیز در آن ممکن شود»
کارل ریموند پوپر/جامعه باز و دشمنان آن. ص ۹۵۸-۹۵۷
پس پوپر هرگز ماله کشی و عمله استبداد و ظلم بودن در اشل اصلاحطلبی را تجویز نکرده شاید بتوان خود و چند نفر را برای مدتی فریفت اما همگان را برای همیشه خیر!
دیگ #اصلاحطلبی هم با هیزم #ظریف نخواهد جوشید/۷
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
اسراییل جنگ پنهانش را با برنامه اتمی صدام حسین آغاز کرده بود در بامداد روز هفتم آوریل ۱۹۷۹ هفت کماندو ویژه موساد با لباس شخصی با نفوذ به انباری در بندر تولن فرانسه که قطعات اساسی رآکتورهایی که قرار بود سه روز بعد به عراق فرستاده شوند در آنجا /۱
نگهداری میشد کل محموله را با موفقیت منفجر کردند
اما صدام دست بردار نبود و با صرف هزینه و تدابیر شدید امنیتی قطعات ازدست رفته را دوباره تهیه کرد و به عراق آورد و کار آماده سازی مجتمع اتمی #ازیراک رو به اتمام بود عراق وسایل لازم برای تولید بمب را از کشورهای مختلف خریداری کرده بود/۲
و هر معامله را از دیگر کشورهای دخیل در پروژه مخفی نگه داشته بود اسراییلی ها با اضطراب بسیار پروژه را زیر نظر داشتند با آغاز جنگ ایران و عراق آنها امیدوار بودند که نیروهوایی ایران ازیراک را نابود و خیالشان را راحت کند روز ۲۸سپتامبر ۱۹۸۰(ششم مهر ۱۳۵۹) #ژنرال_یهوشوعا_ساگوی رییس /۳
دوره دهساله ۱۳۵۱-۱۳۴۱ مقارن با برنامههای سوم (۱۳۴۶-۱۳۴۱) و چهارم (۱۳۵۱-۱۳۴۶) را میتوان دوران طلایی اقتصاد ایران دانست
رشد اقتصادی چشمگیر و پایدار از یک سو و نرخ تورم تکرقمی از سوی دیگر مهمترین دستاوردهایی هستند که این سالها را به دهه طلایی اقتصاد در کشور بدل ساختند /۱
در این دوره، میانگین نرخ رشد اقتصادی ۱۱ درصد و میانگین نرخ تورم ۲/۴ درصد در سال بوده است چنین موفقیتی (دستیابی به رونق اقتصادی در عین حفظ ثبات قیمتها برای ده سال پیاپی) در هیچ دوره دیگری پس از آن تکرار نشده است
هر دوی این برنامهها (برنامههای سوم و چهارم) به لحاظ نتایجی که /۲
در جریان اجرا به بار آوردند فراتر از انتظار ظاهر شدند مهمترین هدف برنامه سوم دستیابی به متوسط نرخ رشد ۶ درصد در سال بود اما در عمل متوسط نرخ رشد اقتصادی در دوره اجرای برنامه به رقم خیره کننده ۱۰ درصد در سال بالغ شد
برنامه سوم علیرغم عدم توفیق نسبی در بخش کشاورزی در سایر بخشها/۳
شاهکار شاه در این نقشۀ تقسیم آبهای خلیج فارس میان کشورهای منطقه هویداست
تنب کوچک و تنب بزرگ و سیری(که در زمان #محمدرضاشاه اعاده شدند)و به خصوص ابوموسی را بنگرید که کجا قرار گرفتهاند!
ابوموسی عملا از وسط هم آنسوتر است و پایگاه نظامی ایران در ابوموسی قادر است در مسیر بینالمللی/۱
کشتیرانی در آبهای بینالمللی مداخله کند تنب کوچک و بزرگ(دو جزیره شمال شرق ابوموسی در نقشه)و سیری و البته اروند اگر پس گرفته نمیشدند و به امارات و عراق تعلق میگرفتند الان وضعیت ما درخلیج فارس اصلا چیزی نبود که لازم باشد دربارۀ خطر ایران اینقدر صحبت کنند
سایر جزایر و بندرهای مهم/۲
(از جمله قشم) نیز در دورۀ #رضاشاه اعاده شد #خلیج_فارس را #پهلوی خلیج فارس کرد
آنگاه اخلافِ قاجاریه که یک سوم ایران را برباد دادند با چسباندن یک لقب دکتور به خود و با حمایت حکومت پشت سر هم کتاب مینویسند و از تجزیۀ ایران در دوره پهلوی مهمل میبافند /۳
تفکر نو، عنوانی بود که رهبر شوروی میخائیل گورباچف به راه تازه خود درمورد سیاست خارجی شوروی داد که به ویژه در نطقی که در دسامبر ۱۹۸۸ در سازمان ملل ایراد کرد آشکار شد درهمین نطق بود که عقب کشیدن یک جانبه نیروهای شوروی از اروپای شرقی را اعلام کرد گورباچف متوجه وخامت اوضاع شده بود/۱
می دانست که اگر زود نجنبد کشور دچار قحطی و فلاکت برگشت ناپذیر خواهد شد از اینرو چاره ای نداشت جز اینکه تز برژنف را برای همیشه کنار بگذارد تز برژنف برای توجیه حمله به چکسلواکی مطرح شد تز وی این بود که حفظ یکپارچگی اردوگاه سوسیالیست از حاکمیت ملی مهم تر است و بنابراین کشورهای /۲
سوسیالیست حق دارند که درکار متحدان خود دخالت کنند اما گورباچف پای حرف خود ایستاد و حق هرکشور اروپای شرقی را درمورد تعیین سرنوشت خویش به رسمیت شناخت گورباچف نه تنها جلو جنبش های اصلاح طلبانه درکشورهایی مانند لهستان، مجارستان و چکسلواکی را نگرفت بلکه پروستریکا و گلاسنوست خود را /۳
تصویر زیر، نامه غلامحسین ساعدی به دختری است که عاشقش بوده تصویری تکاندهنده و گویا از چهره واقعی به اصطلاح روشنفکران متعهد و انقلابی۵۷ و فرهنگ و نظام ارزشی آنها.
اینها تازه بخش غیر مذهبی و مثلا مترقیترین لایهی آن جماعت بودند امروز هم پسماندههای درجه سه و پامنبریهای آنها /۱
میخواهند به ما بگویند که مشکل از انقلاب ۵۷ نبود فقط نمیدانیم چرا ملاها یک دفعه پیدایشان شد و آن را دزدیدند!
بخش مهمی از پیشرانهی انگیزههای انقلابی۵۷ نزد شبه روشنفکران حاصل از ترومای رخ داده از مینیژوپهای عصر پهلوی بود اگر تحقیقی آکادمیک با متدی فرویدی صورت گیرد به خوبی /۲
نشان خواهد داد که تاثیر تکاندهنده و ناخودآگاه ترس روشنفکران انقلابی۵۷ از عریان شدن پاهای مادران و خواهرانشان که در مواردی هم در دنیای واقع مثلا در باشگاه افسران، مهمانی استانداری یا جاهای مشابه رخ میداد چه تاثیر شگرفی بر خیزش انقلابی آنان داشته است/۳
«ما در دفاع از خودمان و کارمان کوتاهی کردیم» این جملهایست که «فرخ غفاری(هنرمند و هنرشناس برجسته ایرانی) در سالهای پس از انقلاب اسلامی درباره جشن هنر شیراز بر زبان میراند
این جشن از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ به مدت ۱۱ دوره برگزار شد و هر تابستان، به مدت نزدیک به دو هفته/۱
ایران را تبدیل به یک مرکز هنری بزرگ میکرد شهبانو فرح پهلوی کلید آغاز آن را زد و رضا قطبی( رییس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران) و فرخ غفاری( معاون فرهنگی رضا قطبی) از جمله کسانی بودند که از همان آغاز طرح جشن هنر شیراز، در برگزاری آن مدخلیت داشتند
فرخ غفاری که مدیریت هنری جشن /۲
را برعهده داشت بودجه برگزاری این جشن را اصلا «هنگفت» نمیداند و تاکید میکند بودجه سال اول این جشن هشتصد هزار تومان بود و در سال آخر (یعنی ۱۳۵۶)به سه میلیون و یکصد هزار تومان رسید. به گفته او: «این ارقام را وقتی بعدها به دست اندرکاران جشنوارههای جهانی گفتم هیچکس باور نمیکرد /۳