دکتر میرمحمدخان Profile picture
Jun 20 15 tweets 4 min read Twitter logo Read on Twitter
ثبت و کنترل سخت زنانی که جواب آزمایش حاملگی ایشان مثبت است با هر دیدگاهی و حتی به منظور افزایش جمعیت غلط و خطاست و حتی می تواند اثر معکوس بر آن تعداد تولد هایی که وزارت بهداشت تصور کرده با سقط جنین کم می شوند هم داشته باشد.
اوایل خرداد امسال وزیر بهداشت از طرحی ImageImage
خبر داد که در آن آزمایشگاه های تشخیص طبی موظف به ثبت و جمع آوری آزمایش های بارداری مثبت و تحویل آن ها به وزارت بهداشت خواهند بود.عمده هدف این طرح جلوگیری از سقط جنین به منظور افزایش جمعیت بود.قطعا هر عقل سلیمی می داند که علت کم شدن رشد جمعیتی در ایران کمتر متاثر از سقط جنین و
بیشتر تحت تاثیر کم شدن ازدواج و جلوگیری فعال از بارداری در شرایط سخت اقتصادی و فرهنگی و ... است.هر چند اندازه گیری دقیق تعداد زنانی که بارداریشان را با سقط عمدی پایان داده اند عملا ممکن نیست ولی بسیار دور از ذهن است که تعدادی باشند که تاثیری معنادار بر رشد جمعیت بگذارند.
همچنین وضعیت فرهنگی در ایران و اقوام مختلف ساکن کشور بسیار متفاوت است.مراجعین زیادی هستند که در دوره ی عقد و یا نامزدی و قبل از عروسی رابطه ی جنسی داشته اند و حالا از ترس به وجود آمدن پدیده های خشن ناموسی و یا به قول خودشان بی آبرو شدن دختر با فشار روانی بسیار زیادی به آزمایشگاه
مراجعه می کنند تا از باردار بودن یا نبودنشان اطمینان پیدا کنند.طبق تجربه ی شخصی عمده ی این موارد و بیش از 90 درصد باردار نیستند و با اینکه بعد از برقراری رابطه از قرص های پیشگیری اورژانسی استفاده کرده اند (گاهی بسیار زیاد و خطرناک) اما از ترس حامله بودن دچار تشویش ذهنی می شوند.
این تشویش گاهی به قیمت جان دختر تمام می شود و مواردی از اقدام به خودکشی متعاقب شک به حاملگی هم وجود داشته است.همچنین موارد زیادی هم از برقراری رابطه ی جنسی خارج از چهارچوب قانونی و شرعی مخصوصا در جوانان وجود دارد.متاسفانه استفاده از کاندوم با قصد رعایت بهداشت و پیشگیری از گذشته
در فرهنگ ما خوب جا نیافتاده است و شرم در خریدن آن هنوز وجود دارد و تصمیماتی مثل عدم عرضه ی وسائل پیشگیری در مراکز بهداشت و پنهان کردن از دسترس و دید در فروشگاه ها نیز بر مخفی تر شدنش موثرند.
در زمانه ای هستیم که ازدواج کردن به دلایلی که عمدتا اقتصادی است سخت تر شده
و دیگر توصیه هایی مثل پرهیزکاری تا زمان ازدواج طرفداری ندارد و کمتر جوانی هست که از قبل از برانگیختگی جنسی کاندوم به همراه داشته باشد و به همین دلیل هم مراجعه برای چک کردن بارداری متعاقب رابطه زیاد است.
اگر فقط یکبار پای صحبت های این قبیل مراجعین بشینید می شنوید که
می گویند اگر حامله باشم قطعا سقط می کنم و اگر نتوانم سقط کنم خودم را می کشم.حتی اگر فکر می کنید که چرا با شریک جنسی ازدواج نمی کنند بدانید که این قبیل حاملگی ها به ندرت می تواند دلیل به ازدواج انجامیدن شوند.حال در دسترس بودن دارو های سقط جنین را هم در نظر بگیرید.
پیدا کردن داروهای سقط جنین از پیدا کردن خیلی از دارو های ساده مثل آنتی بیوتیک ها راحت تر است.کافیست گشتی در عطاری ها و خیابان های نزدیک داروخانه های بزرگ بزنید و یا در اینترنت به دنبالش باشید.قیمت آنچنان بالایی هم ندارند.دارو و دمنوش زعفران که در خانه ی هر ایرانی پیدا می شود هم
اگر نبود مراجعه به کسانی که به نحوی با سقط آشنا هستند صورت می گیرد.محیط هایی مثل بعضی آرایشگاه های زنانه پر است از آموزش دهندگان و خبرگان سقط جنین!
مراکز زیر زمینی که بسیار کثیف و آلوده هستند و تقریبا هیچوقت توسط بازرسین وزارت بهداشت پیدا نمی شوند کار نهایی را انجام می دهند.
البته هنوز به جای ترسناکش نرسیده ایم.
کسی که شک به بارداری دارد احتمال هم میدهد که جواب تست بارداری اش هم مثبت باشد.مثبت بودن آزمایش هم منجر به ثبت و کنترل وزارت بهداشت بر فرد می شود.چنین فردی حتی اگر یک درصد هم احتمال بارداری بدهد اصلا به آزمایشگاه مراجعه نمی کند.
و به جایش با استرس فراوان هر روز از کیت های خانگی چک حاملگی استفاده می کند.حتی در همین مدت کوتاه موردی را دیده ام که از ترس حاملگی و ثبت،بدون مراجعه به آزمایشگاه شروع به خوردن داروهای سقط کرده بود.عوارض دارویی را به خودش تحمیل کرده بود ولی حتی حاضر نبود آزمایش بدهد.
با اجرای این قانون کلید بهشت به دلالان داروهای سقط غیرمجاز و موسسات زیرزمینی غیربهداشتی که گاهی بلایی بر سر بدن زن می آورند که دیگر نتواند تا آخر زندگی اش باردار شود و آزمایشگاه هایی که به شکل غیرقانونی تست حاملگی میگیرند داده شد.
حال بر فرض که زن باردار را پایش کردید.با چه مکانیسمی می خواهید علت سقط جنین را بررسی کنید.پروستاگلندین های داخل خون را می خواهید شمارش کنید یا با بازجویی زنانه انجام دهید؟محال است شدنی باشد.
با اجرای این قانون مراجعه به آزمایشگاه کم می شود نه سقط جنین.
#سقط_جنین

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with دکتر میرمحمدخان

دکتر میرمحمدخان Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @smmirkhani

Jun 21
اعتماد به گفته ی بیمار ، بارداری ، جامعه ای پر از گرگ

چند سال پیش در شیفت شبی شلوغ خانمی حدودا 35 ساله با فرزند خردسالش مراجعه کرد.از کمی دل درد و احساس دلپیچه شکایت داشت.قبل از شروع معاینه پرسیدم باردار هستید؟گفت معلومه که نه! دختر بچه ای که همراهش بود را نشان داد و پرسید
این توله سگ رو ببین؛همین یکدونه برای هَفت پُشتم بسه.
فشارش را گرفتم.فشار خونش کمی پایین بود.در معاینات سرپایی هم مشکلی نداشت.
اصرار به تجویز سرم داشت.سرم خالی با یک آمپول هیوسین را در دفترچه ی بیمه اش نوشتم و طبق عادت گفتم وقتی دارو را گرفتی قبل از تزریق به من نشان بده
زیاد پیش آمده بود که دارو توسط نسخه پیچ داروخانه ی کنار درمانگاه آن زمان و یا بچه های تزریقات در شلوغی اشتباه شود و برای این همیشه دارو را خودم چک می کردم.رفت و دیگر ندیدمش.
دو ساعت بعد دیدم صدای داد و بیداد مردی می آید که بچم رو کشتند.
مرد آمد داخل اتاق
پرسید دکتر زن من تویی؟
Read 12 tweets
Jun 20
آدمیزاد خطرناک است
در بین پرسنل درمانگاهی که شب ها شیفت می دادم شهره به این بودم که هر وقت شیفت باشم انواع اقسام درگیری ها،قمه و چاقوکشی ها،مسمومیت های فراوان و عجیب ترین و بی سابقه ترین مواردی ک در اون درمانگاه پیش آمده برای من خواهد بود.
راست هم می گفتند
انگار شیفت های شب من با گذشتن قمر از فلکی خاص همزمان می شد و همیشه شلوغی و هیجان جزیی جدا ناشدنی از کشیک من بود.
شیفت شب 8 شروع می شد ولی باید نیم ساعت زودتر می رفتم تا شیفت را تحویل بگیرم و معمولا تا 11-11.30 شب یک ضرب مریض می دیدم و بعدش هم کمی خلوت تر میشد و بین مریض ها
چند دقیقه ای فرصت استراحت کردن داشتم.شام خوب خوردن برای ما در شیفت شب تبدیل به یک آرزو شده بود چون وقتی که درمانگاه خلوت تر می شد برابر بود با زمانی که همه جا تعطیل بود.قوت ما در لیالی کاری تخم مرغ و تن ماهی با نان بسته ای بود که اگر شانس می آوردیم از مغازه ی کنار درمانگاه قبل از
Read 23 tweets
Jun 19
مذلت نوشتن گواهی فوت
چند سال پیش در یکی از درمانگاه های اطراف تهران شیفت می دادم.چون تازه کار بودم بدترین شیفت ها آن هم فقط شب ها با کم ترین دستمزد برای من بود.جایی که بودم حاشیه ی حاشیه ی تهران بود.روز اولی که برای معرفی شدن رفته بودم چندین ساعت
دنبال آدرس می گشتم.منطقه ای خاص بود.می گفتند این منطقه
به قدری عجیب و غریب بوده که شب ها گرگ در آنجا دیده می شده است و به گفته ی یکی از اهالی آنجا اسم منطقه تا چند سال پیش خوودداغی یا قوودداغی به معنای گرگ آباد یا جایی که گرگ دارد بوده است.شیفت اول شروع شد.
تازه وارد بودم و تزریقاتچی و صندوقدار آن شب مرتب من را از لحاظ تحمل محیط و سر و کله زدن با دردسر های تازه وارد بودن محک می زدند.در همان شب مردی مراجعه کرد و گفت مادر بزرگ زنش فوت کرده و نیاز دارد تا یک دکتری بیاید و گواهی فوت بنویسد.صندوقدار گفت دکتر میری بنویسی؟
Read 19 tweets
Jun 18
چند سال قبل در درمانگاهی کوچک و دور در یکی از شهرستان های تهران شیفت بودم.حوالی ساعت 5 بعد از ظهر خانمی حدودا 50 ساله با دو مرد که احتمالا پسر یا برادرانش بودند مراجعه کرد.فشارش را گرفتم 23 بود.با هر ضربانی که قلبش می زد جیوه ی فشار سنج تکان های شدیدی می خورد.در نزدیکی
درمانگاه بسیار نزدیک به بیمارستانی دولتی و مجهز بود.گفتم سریع بروید بیمارستان.یک مرد دیگر هم وارد شد.برادر بزگ خانم بود.گفت دکتر جان خودت یک کاریش بکن بیمارستان نریم.یک ثانیه هم مکث نکردم و گفتم باید برود بیمارستان.
مرد پشت سر خانم ایستاد و سرش را به طرف شانه اش کمی خم کرد.
دستش را به چانه اش کشید و گفت این تن بمیره یه سرم بزنی درست میشه.گفتم آقا اگر جانش برایت مهم است باید بروید بیمارستان و اینجا هیچ چیزی نیست.(امکانات تشخیصی نداشتم)
از پشت میز بلند شدم و به سمت درب خروج اومدم و با دست بیمارستان رو نشون دادم.گفتم با ماشین 2 دقیقه ای میرسی
Read 6 tweets
Jun 9
ما بیشتر از اون چیزی که فکرش رو هم بکنیم خطرناکیم.
چند سال پیش در یک نمایشگاه که نیروی انتظامی برگزار کرده بود و به دعوت یکی از دوستان که شرکت فروش دوربین های مداربسته داشت و محصولاتش را در نمایشگاه معرفی می کرد حاضر شدم.
در سالن های نمایشگاه انواع و اقسام تجهیزات مورد استفاده ی
پلیس آن زمان نمایش داده شده بود.از دوربین های دید در شب تا تجهیزات اختصاصی خنثی سازی بمب و ...
بیشتر حاضرین نمایشگاه را علاقه مندان به مسائل انتظامی و خانواده های پرسنل شاغل تشکیل می دادند البته حضور جوانانی که از دیدن تجهیزات نظامی هیجان زده می شدند هم قابل مشاهده بود.
در چند قسمت از فضای بیرونی نمایشگاه جمعیتی برای تماشای حرکات نمایشی نیروهای ویژه و در جای دیگر نمایش سگ های آموزش دیده و مربی سگ ها به جریان داشت.در قسمتی دیگر هم نمایشی به جریان داشت که با چوب به تن مردی تنومند می زدند و چوب ها می شکستند و مردم هم تشویق می کردند.
Read 14 tweets
Mar 13
سه سال پیش این موقع بیمارستان بودم،نه به عنوان پزشک بلکه بیمار.
با تنگی نفس رفتم بیمارستانی که نزدیکم بود.گفتم احتمالا کروناست،ترسیدند و با تنگی نفس از اورژانس بیرونم کردند و گفتند اینجا نیا
بیمارستان ها پر بودند.حالی نداشتم به دوستانم هم زنگ بزنم.انقدر بدحال بودم که حتی نفهمیدم
منو بردن بیمارستان نظامی!با سختی پذیرشم کردند.توی اورژانس برام اکسیژن گذاشتند نفسم باز شد.اورژانس مثل فیلم های آخر الزمانی پر از آدم و ناله و مرگ بود.اون زمان داروی اختصاصی برای کرونا نبود و فقط اُسلتامیویر بود اون هم خیلی کم و با فرض اینکه کرونا هم مثل آنفلانزا درمانش همینه.
روی تخت اورژانس افتاده بودم،یک حاج آقای آخوندی اومد بالای سرم.داشتند از بالای تخت ها اومدنش فیلم میگرفتند.چند ثانیه نگاهم کرد و گفت انشالله شفا پیدا میکنید و رفت تخت کناری رو دعا کنه.حال نداشتم به بگم از من فیلم نگیرید.اومدند نمونه ی خون ازم گرفتند آن هم خیلی هم خشن و عصبانی.
Read 79 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(