معمولا همهی ما وقتی اسم «پنگوئن» میاد، یاد پرندههای بامزه ای میفتیم که با وجود بالهای شل و پاهای کوتاه شون، سینه ستبر میکنن و مثل لاتها راه میرن.
چیزی که میگم حقیقت خشن زندگی پنگوئنهاست که احتمالا انتظارش رو ندارین.
❌پس یادتون باشه این توییت حاوی مطالب حساسیتزاست ❌
مشاهداتی از سال 1910 در مورد پنگوئنها انجام شد که نظرتون رو راجع به این شیاطین بالدار عوض میکنه.
صد سال پیش، «جرج لویک» زیست شناس، جراح و افسر پزشک، اولین کسی بود که مجذوب رفتار عجیب پنگوئنها شد و یک فصل تولید مثل رو توی قطب جنوب پیششون موند. در یک کلام... فاجعه رو به چشم دید!
چیزهایی در مورد «پنگوئنهای آدلی» ثبت کرده که بدلیل حساسیتزا بودنشون به زبان یونانی نوشت تا فقط افراد باسواد بدور از تعصب بتونن بخونن تا وحشتی که محقق از بررسی این رفتار تجربه کرده رو درک کنن...این اسناد بخاطر مباحث اخلاقی تا این اواخر مخفی بودن و اخیرا
توی موزه تاریخ طبیعی Tring انگلستان و مجلهی Polar Record منتشر شده.
پنگوئنهای آدلی مجرد بدون جفت با هر پنگوئنی که ببینن و ازش خوششون بیاد جفتگیری میکنن و نیازی نمیبینن که باهاش لونه بسازن و خانواده تشکیل بدن.همجنسگرایی بین پنگوئنها رایج و بیاهمیته.
ولی داستان از اونجایی عجیب میشه که نرها باند تجاوز گروهی تشکیل میدن و ساکنان منطقه رو آزار میدن...
اونا از آزار جنسی و فیزیکی جوجه پنگوئنها نمیگذرن و اگه یه وقت جوجهای ببینن که والدین سهل انگاری داره سراغش میرن و معمولا هم جوجه رو میکشن یا بقدری بهش آسیب میزنن که در چند روز آینده میمیره.
این تجاوز شامل حال پنگوئنهای ماده هم میشه حتی اگه ماده خودش جفت داشته باشه هم اهمیت نداره و معمولا خشونتی که اعمال میشه باعث مرگ ماده میشه.
اگه خوش شانس باشه، نرش به کمکش میاد و دوتایی جلوی باند وامیستن در غیر اینصورت گرفتار باند میشه. یا زخمی میشه یا بخاطر تجاوز باند کشته میشه.
فساد حیرت انگیز جامعهی پنگوئنها فقط به این ختم نمیشه. بروز رفتارهای نکروفیلی اونم توی پنگوئنها آخرین چیزی هست که ممکنه به ذهن کسی برسه. اونا اگه جسد پیدا کنن باهاش جفتگیری میکنن.با پنگوئنهایی که سالها پیش مردن و چند تیکه استخوان ازشون مونده هم جفتگیری میکنن!!
ولی چیزی که دکتر«فیونا هانتر» محقق بخش جانورشناسی در دانشگاه کمبریج که پنج سال رو صرف مشاهدهی پنگوئنا کرده، مستند کرد از همه عجیب تر بود...
و اون، فاحشگی بین پنگوئنهاست. فاحشگی جزو قدیمیترین شغلهای دنیاست ولی هیچکس چنین چیزی رو تو حیوانات ندیده بود.
تو جامعهی پنگوئنهای آدلی، یه سری فاحشه هستن که با هر نری بصورت موقت،جفتگیری میکنن.
بین پنگوئنها هدیه دادن سنگ برای ابراز محبت و جفتگیری از طرف نرها به مادهها رایجه...نرها به مادهها سنگ میدن که باهاشون لونه بسازن و خانواده تشکیل بدن.
قضیه اونجایی جالب میشه که اگه نری قصد کنه با یه مادهی فاحشه لونه بسازه و خانواده تشکیل بده، ماده سنگ رو میگیره یه رفتار مفصل و پررنگ جفتگیری نشون میده که نر رو دلخوش کنه بعد تو فرصت مناسب با سنگهایی که میگیره تو منقارش فرار میکنه!!
فاحشهها ممکنه خودشون جفت هم داشته باشن ولی برای نری که جفتش بوده اهمیتی نداره که ماده داره چیکار میکنه و با نرهای دیگه سنگ رد و بدل میکنه.اون فقط میبینه که ماده سنگ به لانه میاره و سنگ برای لانه سازی پنگوئنها و دور نگه داشتن تخمها از یخزدگی قطب حیاتیه.
فاحشهها ترجیح میدن با نرها مجرد کار کنن، چون اگه پنگوئن نر، خودش جفت داشته باشه. مادهش بشدت مادهی فاحشه رو مورد خشونت قرار میده.
و یه چیز دیگه هم بگم... پینگو رو یادتون میاد؟
اون هم یه پنگوئن آدلی بوده😁
دلفینها بارها نشون دادن که درک عمیق و پیوند معنوی محکمی با ما انسانها دارن. بعضیها معتقدن دلفینها بیشتر از سگها به انسان علاقمندن فقط بخاطر آبزی بودنشون نمیتونن بهمون ثابت کنن.مثالشون هم بارها کمک دلفینها به انسان برای رهایی از شکارچیاست.
سال ۲۰۲۱ دلفینها یه اتفاق خارقالعاده
رقم زدن که هنوزم نقل محافله.
ایشون آقای «خسرو خسروانی» استاد دانشگاهه که تازه به «مارینادلری- کالیفرنیا» نقل مکان کرده.
عاشق اقیانوس و سفرهای دریاییه و بخاطر همین یه قایق بادبانی خرید و تفریحی با دریافت مجوزهای لازم،همراه ۲ همسفر که خودش بهشون آموزش میداد به اقیانوس رفت.
یه روز زیبای آفتابی همه در حال لذت بردن از سفر آبیشون بودن که یه دسته دلفین از دور نمایان شدن.
دلفینها از اونجا که دوست دارن روحیهی شاد خودشون رو به آدما نشون بدن از آب بیرون میپریدن و بازی میکردن .
شادی اونا و خدمه رو سر ذوق آورد و شروع کردن به فیلم گرفتن از دلفینها.
1991 یه بچه دلفین بهمراه مادرش برای اولین بار به خلیج «تین کن- کوییزلند- استرالیا» اومد.
مسلما همهی مردم که تو این خلیج شلوغ به تفریح مشغول بودن از حضور این مهمان کوچولو و مادرش ذوق زده شدن.
تعامل مهربانانهی مردم با بچه دلفین باعث شد اون تصمیم بگیره برای همیشه توی خلیج بمونه
و از اینکه مردم دوستش دارن لذت ببره.
مردم و کافه داران خلیج اسم این بچه دلفین رو گذاشتن:
Mystique.
اون نر آلفای دستهی ۷ تایی دلفینهای خلیجه و به حیوانات دیگه ،مخصوصا کوسهها اجازهی حضور در منطقه رو نمیده
بخاطر درگیری با یه گاوکوسهی نر بزرگ یه تکه از بالهی بالاییش کنده شده و برای مردم اینجوری قابل شناسایی شد.
کافهی «بارناکل» و مرکز تغذیهی دلفینها هر روزه تعداد زیادی بازدید کننده از مکانهای مختلف داشت که میومدن و به مستیک و دسته ش سر میزدن...
1987 نبراسکا - آمریکا
اندی یه جوجه غاز خاکستری بود که مادرزادی بدون مچ پا دنیا اومد.
اون از بدو تولد همیشه از خانوادهش عقب بود، حتی مادرش هم بعد از مدتی زیاد اون رو جدی نمیگرفت و نسبت به عقب موندنش حساسیت به خرج نمیداد.
وقتی اونا از لونه بیرون میومدن و تو مسیر دریاچه بودن،اون تازه موفق شده بود از لونه بیرون بیاد و وقتی دستهی غازها وسط دریاچه بودن اون تازه بهشون رسیده بود.
اون با همین وضع بزرگ شد...یه روز سرنوشت ساز، در سال ۱۹۸۸ آقای «جین فلمینگ» برای دیدن از خانوادهی شوهر خواهرش پیششون رفت.
اون با دیدن وضعیت اندی و دیدن غازهایی که با عجله در حال گذر از جاده هستن و غازی که نمیتونه دنبالشون بره ،از خواهرش پرسید جریان این غاز چیه؟
خواهرش گفت که بخاطر نقص مادرزادی به این روز افتاده.
جین که دلش خیلی پیش اندی مونده بود موقع برگشت، اندی رو ازشون میگیره و به خونه خودش میاره
شاید باور نکنین ولی یه جمعیتی از شیرهای تلف شده در طبیعت بخاطر این میمیرن که سرشون زیر پوست شکار و معمولا هم تو باسن شکار گیر میکنه و نمیتونن خودشون رو ازش خلاص کنن!
علتش هم اینه که تو تعقیب و گریز، معمولا به پشت شکار حمله میکنن و زیر دم ناحیهی مناسبی برای دریدن هست ،پوست این ناحیه هم ظریفتر و خیلی آسیب پذیرتر از لگن و شانه و بقیهی قسمتهاست که با خز و پشم پوشیده شده.
از این گذشته بعضی وقتا که لاشه هم تو طبیعت پیدا میکنن ترجیح میدم قسمتهایی رو بخورن که بافت نرم تری داره و معمولا قسمتهای زیر دم بعلت اینکه سریعتر تجزیه میشه بیشتر توجهشون رو جلب میکنه.همین باعث میشه یه درصدی از لاشهخوارها مثل کفتارها هم به این قسمت توجه خاص نشون بدن.
2014
یه گروه محقق دانشگاه مک گیل دست به یه حرکت خارقالعاده زدن.اونا سعی کردن فرگشت رو با مثال زنده توضیح بدن!!!
ماهیای که توی تصویر میبینین یه ماهی آکواریومی رایج بنام «پولی پتروسه» که تو ایران هم قابل خرید هست.
دانشمندان با دقت به وضعیت شنا کردنش و تواناییهاش برای تنفس...
تونستن ماهیهایی بوجود بیارن که بیرون از آب راه برن و زنده هم بمونن، احتمالا اگه زمان بهشون کمک کنه میتونن با تکثیر بیرون از آب رسما یه گونهی جدید باشن و زندگی کنن!
«امیلی استاندن» نویسنده و محقق بیومکانیک تکاملی دانشگاه اوتاوا گفت:
پروژهی من اینجوری شروع شد که به حرکت بالهها و راه رفتن پولی پتروس توی آکواریم نگاه کردم. بنظرم خیلی جالب و پیچیده بود.پس فکر کردم فرگشت چجوری میتونه کمک کنه یه ماهی از بالههاش برای راه رفتن در خشکی استفاده کرده؟
کله از تناسب بزرگتر ،چند سالک در صورت، لواطکار و زنا کار... کثافت لباس و بدن به حدّی که در تابستان نمیتوان نزدیکش ایستاد!
اعتمادالسلطنه مینویسه:
«غلامعلی» یه بچه زشت و بیتربیت بود که کسی بهش توجه نداشت.یه گربهی راه راه داشت که بهش میگفت ببری خان.
اعتمادالسلطنه روایات جالبی در مورد این بچه داره...مینویسه:
«غلامعلی» یه بچه زشت و بیتربیت بود که کسی بهش توجه نداشت.یه گربهی راه راه داشت که بهش میگفت ببری خان.
توی دربار ناصرالدین شاه پیش عمهش «امین اقدس» که صیغه ناصرالدین شاه بود، میپلکید.
چون هیچ موجود مذکری حق ورود به حرمسرا رو نداشت و امین اقدس هم از بچهدار شدن ناامید شده بود ،یواشکی غلامعلی رو آورده بود پیش خودش.یه روز ناصرالدین شاه مریض شد و تو خونهی امین اقدس داشت استراحت میکرد.
غلامعلی ۴ یا ۵ ساله بود که داشت ببریخان رو دنبال میکرد و وارد اتاق شد.