Discover and read the best of Twitter Threads about #آبادان

Most recents (6)

در ابتدا بابت نوشتن و انتقاد از نوشته‌ی من از شما سپاسگزارم؛ اما صحبت‌های شما بیشتر از آنکه نقدِ مارکسیستی به "قوم‌گرایی" باشد، انتقادی تمامیت‌خواهانه و رضاخانی به مبارزه‌ی درهم‌تنیده‌ فرودستان و طبقه‌ی کارگر در ایران است. شما به جای اینکه مواضعتان را علیه /۱
"قوم‌گرایی" و "ارتجاع ناسیونالیسم" پررنگ کنید به کل منکرِ ستم مضاعف می‌شوید. لنین می‌دانست که ستم ملی مانع از اتحاد طبقاتی کارگران ملل متفاوت روسیه است و ایجاد شرایط لازم برای وحدت طبقاتی به‌رسمیت‌شناختن حق تعیین سرنوشت ملی است. او همان‌گونه که دیکتاتوری پرولتاریا را شرط لازم /۲
پایان ستم طبقاتی و طبقات می‌دانست، حق تعیین سرنوشت را نیز شرط ضروری برای رفع ستم ملی می‌پنداشت. این به معنای حمایت بی چون چرا هر جنبش ارتجاعی به بهانه‌ی ستم‌ قومی نیست و همچنان به معنای نفی هر گونه جنبشی که هویت قومی و ملی را در کنار جنبش طبقاتی دنبال می‌کند به بهانه‌ی /۳
Read 20 tweets
توی راهروی پاساژ تقریبا دارم میدوم که برسم به مغازه‌م. دیرم شده باید سفارش مشتری رو زودتر می‌فرستادم. درِ شیشه‌ای مغازه رو پشت سرم میبندم. یهو صدای عجیبی توی سرم می‌پیچه. صدای هوهو میاد، دیوارها میلرزن. زلزله، لابد زلزله اومده. دستمو روی سرم میذارم. آوار میریزه روی سرم. زمین/
و زمان و سقف و دیوارها بهم میریزند.
چشمامو باز میکنم. پاهام زیر خروارها بتن و آجر گیر کردن. کمرم، سرم، دستام، تمام بدنم درد میکنه. هیچی نمی‌بینم، تاریکه. تاریکِ تاریک. خاک رفته توی دهنم، توی بینیم، توی چشمام، گوشام همه جام خاک رفته. دهنم مزه گِل میده. سرفه/
میکنم. درد توی قفسه سینه‌م می‌پیچه. دستمو به زور از لای سنگ و آجر بیرون میارم و صورتمو تا جایی که بتونم پاک میکنم. دستمو به دور و برم می‌کشم. همه‌جا سنگه و خاک. انگار یه تیرآهن بالای سرمه. پس این بوده که نذاشته بمیرم، خوبه، خوبه که زنده‌ام حتما کسی میاد کمکم.
قفسه سینه‌م/
Read 13 tweets
۱) در حال حاضر ۸ تیم آنوست با #سگ_نجات در محل ساختمان فرو ریخته #متروپل #آبادان در حال کمک به انسان‌ها هستند که تا دیروز ۴نفر را نجات داده‌اند. ۳ن دیگر هم توسط دستگاه‌های زنده‌یاب نجات داده شده‌اند.
این آمار را بگذارید در کنار ادعای نجات ۱۸ نفر توسط سگ‌های خانگی (غیر آموزش دیده) Image
۲) برخلاف تصور عمومی که قسمتی از آن بدلیل علاقه ما به حیوانات بخصوص سگ‌هاست، سگ‌های خانگی - حتا از هم‌نژادهای #سگ_نجات - نه تنها نمی‌توانند کمک چندانی به امر زنده‌یابی بکنند بلکه با خطا در شناسایی و گمراه کردن عوامل نجات و حتا بهم زدن تمرکز سگ‌های نجات باعث اخلال در نجات می‌شوند. Image
۳) در هلال احمر بیشتر از نژادهای ژرمن و لابرادور بعنوان #سگ_نجات استفاده می‌شود اما با این وجود همه‌ی سگ‌های این نژاد مناسب نجات نیستند. انتخاب یک سگ پس از انجام تست‌های مختلف انجام می‌شود. هوش، قدرت بویایی، جنسیت، خوی و سایر ویژگی‌ها در این انتخاب تعیین کننده هستند. Image
Read 6 tweets
رشته توییت دلایل ریزش #متروپل -تبانی و فساد- ۱
طبق دو نامه زیر (چهار صفحه) که از طریق رادیو گوشه کنار دریافت شده و در گزارش امروزم در ایندیپندنت فارسی منتشر شده سال ۹۹ سازمان نظام مهندسی #آبادان طی نامه به هلدینگ عبدالباقی ۱۴ ابهام فنی طرح کرد که هر کدام عامل ریزش برج هستند.
رشته توییت دلایل ریزش #متروپل، تبانی و فساد - ۲
همزمان نامه به سرپرست شهرداری زده شده و صراحتا به احتمال ریزیش ساختمان و مرگ مردم اشاره شد. نامه‌ها بدون پاسخ ماندند. رونوشت نامه برای فرماندار ویژه #آبادان، امام جمعه و مسئولین دیگر ارسال شد و از آن‌ها هم پاسخی نگرفت.
رشته توییت دلایل ریزش #متروپل،تبانی و فساد - ۳
باتلاش دادستان آبادان مرانی‌پور حکم به تبرئه شکایت از ساختمان #متروپل صادر شد استاندار شریعتی هم از سال ۹۸ مسئولین را ملزم به همکاری با عبدالباقی کرد. دو دستگاه لنکروز و ۲۰ وام ۱۰۰ میلیونی اهدایی بابت تبرئه #متروپل به دادگستری است.
Read 4 tweets
به این دختر توسط یک مدیر در آبادان تجاوز شده و باردار شده، وقتی رفته منزل آن شخص و اعتراص کرده و صدایش را بلند کرده خانواده آن فرد با کمک کارمندان حراست پالایشگاه آبادان این بلا را بر سر دخترآورده اند.
وجدان های خاموش و جامعه ای که به جای متجاوز قربانی را تنبیه می کند.
الان دختر را بازداشت کرده اند و هزار اتهام به او بسته اند و دختر یتیم است و بامادر بزرگش زندگی می کرده که پارسال فوت کرده اما طرف های دیگر آزاد هستند.
آقای احمد جان نژادیان هیچ قاضی با وجدانی در آبادان در این پرونده بدون در نظر گرفتن واقعیت دختر کتک خورده و آسیب دیده را متهم نمی کند، واسطه فرستادن بی فایده است، قانون باید حقیقت ماجرا را ببیند.
Read 23 tweets
یک #داستان
تازه ، یکی دوماهی بود که اومده بودن #آبادان ، تبریزی بودن و با لهجه غلیظ ترکی‌فارسی حرف میزدن . شوهر سرهنگ ارتش بود و تازه منتقل شده بود آبادان و همسرش که همه محسور زیبائیش شده بودند ، پوست خیلی سفید و چشمای میشی و قد بلند ، در بین زنای عموماً سبزه آبادان ، حسابی
۱.
تو چشم میخورد .
تو کوچه حموم جَرمَن خونه گرفته بودن و شوهر صبح ها میرفت سر کار و غروبها میمود خونه ، حالا دیگه یاد گرفته بودن که مثل همه آبادانیها ، جاشون رو می آوردن رو پشت بوم و مینداختن و پسر خوشگلشون که کمک پدر و مادرش میکرد ، در آوردن تشک و بالشت و رختخوابها
۲.
اون روزها در تمام جنوب ایران ، همه مردم روی پشت بومها میخوابیدن و بچه های تُخس محل ، که زور میزدن ببینن میتونن بلکه ی گوشه دامن بالا رفته زن رو ببینند ؟
چند ماهی از اقامتشون نگذشته بود که ملک خانم ، زن جناب سرهنگ دیگه حسابی با زنهای محله آشتا شده بود ، بهشون پختن
Read 24 tweets

Related hashtags

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!