Discover and read the best of Twitter Threads about #عباس_آبادی
Most recents (3)
اون عزیزانی که از قدیم اکانت @Saman15216939 رو دنبال میکردن ، ی سلسله رشتوهائی رو از من خوندن با عنوان #مکاتب_آشپزی جهان که در انها در‌مورد #مکتب_آشپزی_ایران بطور مفصل ، اما نیمه تمام و ناقص نوشته‌ام .
اما ی چند وقتیه ی سری خزعبلات در پیجهای شارلاتانهای آشپز و
اما ی چند وقتیه ی سری خزعبلات در پیجهای شارلاتانهای آشپز و
۱.
اینفلوئنسرهای دزد و اطلاعاتی میبینم که هیچی نیست مگر تلاشی دهشتزا برای نابودی بزرگترین المان فرهنگی یک ملت .
البته میدونم که نمیدونید ، اما فرهنگ ملتها نه با شمشیر که ابتدا با غذا و سپس با موسیقی و رقصه که به دنیا صادر میشه و سپس دیگر نمادهای فرهنگیه که به خارج مرزها
اینفلوئنسرهای دزد و اطلاعاتی میبینم که هیچی نیست مگر تلاشی دهشتزا برای نابودی بزرگترین المان فرهنگی یک ملت .
البته میدونم که نمیدونید ، اما فرهنگ ملتها نه با شمشیر که ابتدا با غذا و سپس با موسیقی و رقصه که به دنیا صادر میشه و سپس دیگر نمادهای فرهنگیه که به خارج مرزها
۲.
میره .
حالا ، اگه یادتون باشه در اون رشتو‌ها نوشتم که دوتا از مهمترین المانهای #مکتب_آشپزی_ایران رنگ زرد و دیگری اعتداله .
ینی چی ؟
ینی اینکه اگر به اکثر غذاهای ایرانی نگاه کنید متوجه میشید که رنگ زرد در اون غالبه .
برعکس مثلاً #مکتب_آشپزی_روم که رنگ غالب در آن قهوه‌ای است
میره .
حالا ، اگه یادتون باشه در اون رشتو‌ها نوشتم که دوتا از مهمترین المانهای #مکتب_آشپزی_ایران رنگ زرد و دیگری اعتداله .
ینی چی ؟
ینی اینکه اگر به اکثر غذاهای ایرانی نگاه کنید متوجه میشید که رنگ زرد در اون غالبه .
برعکس مثلاً #مکتب_آشپزی_روم که رنگ غالب در آن قهوه‌ای است
اون عزیزانی که از قدیم اکانت @Saman15216939 رو دنبال میکردن ، ی سلسله رشتوهائی رو از من خوندن با عنوان #مکاتب_آشپزی جهان که در انها در‌مورد #مکتب_آشپزی_ایران بطور مفصل ، اما نیمه تمام و ناقص نوشته‌ام .
اما ی چند وقتیه ی سری خزعبلات در پیجهای شارلاتانهای آشپز و
اما ی چند وقتیه ی سری خزعبلات در پیجهای شارلاتانهای آشپز و
۱.
اینفلوئنسرهای دزد و اطلاعاتی میبینم که هیچی نیست مگر تلاشی دهشتزا برای نابودی بزرگترین المان فرهنگی یک ملت .
البته میدونم که نمیدونید ، اما فرهنگ ملتها نه با شمشیر که ابتدا با غذا و سپس با موسیقی و رقصه که به دنیا صادر میشه و سپس دیگر نمادهای فرهنگیه که به خارج مرزها
اینفلوئنسرهای دزد و اطلاعاتی میبینم که هیچی نیست مگر تلاشی دهشتزا برای نابودی بزرگترین المان فرهنگی یک ملت .
البته میدونم که نمیدونید ، اما فرهنگ ملتها نه با شمشیر که ابتدا با غذا و سپس با موسیقی و رقصه که به دنیا صادر میشه و سپس دیگر نمادهای فرهنگیه که به خارج مرزها
۲.
میره .
حالا ، اگه یادتون باشه در اون رشتو‌ها نوشتم که دوتا از مهمترین المانهای #مکتب_آشپزی_ایران رنگ زرد و دیگری اعتداله .
ینی چی ؟
ینی اینکه اگر به اکثر غذاهای ایرانی نگاه کنید متوجه میشید که رنگ زرد در اون غالبه .
برعکس مثلاً #مکتب_آشپزی_روم که رنگ غالب در آن قهوه‌ای است
میره .
حالا ، اگه یادتون باشه در اون رشتو‌ها نوشتم که دوتا از مهمترین المانهای #مکتب_آشپزی_ایران رنگ زرد و دیگری اعتداله .
ینی چی ؟
ینی اینکه اگر به اکثر غذاهای ایرانی نگاه کنید متوجه میشید که رنگ زرد در اون غالبه .
برعکس مثلاً #مکتب_آشپزی_روم که رنگ غالب در آن قهوه‌ای است
مقدمه :
در حدود ۳۰ سال پیش ، به این نتیجه قطعی رسیدم که هرچی در مورد تاریخ ایران نوشتن ، یا دروغه ، یا اگر هم راسته مسئله رو جوری بیان کردن که مخاطب به همون نتیجه‌ای برسه که مورد نظر نویسنده و باندشه .
برای همین تموم اون کتابهارو گذاشتم کنار و یبار دیگه از نو نشستم و
در حدود ۳۰ سال پیش ، به این نتیجه قطعی رسیدم که هرچی در مورد تاریخ ایران نوشتن ، یا دروغه ، یا اگر هم راسته مسئله رو جوری بیان کردن که مخاطب به همون نتیجه‌ای برسه که مورد نظر نویسنده و باندشه .
برای همین تموم اون کتابهارو گذاشتم کنار و یبار دیگه از نو نشستم و
۱.
شروع کردم به اختراع چرخ .
حالا ادعا ندارم که شق‌القمر کردم ، اصلاً اما این کار در تمام این سالها بهم این امکان رو داد که به تمام وقایع از یک زاویه دیگه نگاه کنم و این خودش یک موهبت بود ، در خلال این سالها با تمرین زیاد ، سعی کردم نوشته‌هام رو به سبکی بنویسم که برای
شروع کردم به اختراع چرخ .
حالا ادعا ندارم که شق‌القمر کردم ، اصلاً اما این کار در تمام این سالها بهم این امکان رو داد که به تمام وقایع از یک زاویه دیگه نگاه کنم و این خودش یک موهبت بود ، در خلال این سالها با تمرین زیاد ، سعی کردم نوشته‌هام رو به سبکی بنویسم که برای
۲.
همه قابل درک و فهم باشه و در آن از کلمات ثقیل و قلمبه سلمبه برای مردم استفاده نکنم ، زورم رو زدم جوری بنویسم که فلان شاطر نونوائی و بهمان شاگرد کبابی هم اگه ی روز این نوشته به دست افتاد حوصله‌اش از خوندنش سر نره .
بعدها فهمیدم که پر بیراه فکر نکردم ، کما اینکه همین
همه قابل درک و فهم باشه و در آن از کلمات ثقیل و قلمبه سلمبه برای مردم استفاده نکنم ، زورم رو زدم جوری بنویسم که فلان شاطر نونوائی و بهمان شاگرد کبابی هم اگه ی روز این نوشته به دست افتاد حوصله‌اش از خوندنش سر نره .
بعدها فهمیدم که پر بیراه فکر نکردم ، کما اینکه همین
