Discover and read the best of Twitter Threads about #الهام_افکاری

Most recents (5)

#مهدی_افشاری نوجوان شانزده ساله اصفهانی، در بند و زندانی ست. صدای او باشید.
#آریان_هاشمی جوانِ اهل نورآباد ممسنی، در زندان است و از او خبری نیست.
صدای معترضین زندانی باشید.
#نسیم_خسروی اهل ملک شهر اصفهان در زندان است.
صدای او باشیم.
Read 183 tweets
توییت آموزشی:
بعد از لال کردن آ سد پویان در توییتر، به خاطر خانواده‌ی افکاری [عکس چشم بسته‌ی #الهام_افکاری رو به اشتراک گذاشته] تصمیم بر اینه اکانت « آدم» رو به کمک شما آدم کنیم!
آیدیش: @EbneHava
برید توی صفحه‌ش بالا سمت راست سه نقطه رو بزنید. گزینه‌ی report رو انتخاب کنید.
خیلی ساده start report رو‌انتخاب کنید و برید صفحه‌ی بعد.
#مهسا_امینی #حسین_رونقی
بعد ازتون میپرسه این ریپورت برای چه کسی است؟ گزینه‌ی همه‌ی افراد در توییتر رو انتخاب کنید و next رو بزنید.
این یعنی این یابو علفی برای همه خطر محسوب میشه #آرمیتا_عباسی
Read 11 tweets
مولانا تو دفتر پنجم داستان کوتاهی میگه از مردی که کنار خیابون نشسته، سگ مریضی رو توی بغل گرفته و زار زار گریه میکنه. یه رهگذری صحنه رو می‌بینه و با نگرانی میدوئه میاد پیش یارو و می‌پرسه چی شده؟
#مهسا_امینی
#حسین_رونقی
مرد جواب میده که سگم داره میمیره، و لابه‌لای هق‌هق گریه‌ش شروع میکنه به روضه خوندن که آی این سگ تنها دوستمه و سالهاست همدم منه و روزها همراهمه و شب‌ها پاسبونمه و اینطوری و اونطوری و فلان و بیسار...
#توماج_صالحی
رهگذر با ناراحتی می‌پرسه خب حالا چش شده؟ زخم خورده یا مریض شده؟ طرف میگه نه والا، از گرسنگی داره میمیره.
رهگذر که حسابی دلش سوخته بوده، چشمش به کیسه‌ی پُری که کنار یارو بوده میفته و می‌پرسه حالا تو این کیسه‌ت چی داری؟
#اعتصابات_سراسری
Read 15 tweets
#رشته_توییت
1/
یه روز حضرت سلیمان بر کرانه‌ی باختریِ رودِ اردن نشسته بود و داشت به همراه وزیر ترابری، آصف ابن برخیا، سایه می‌گرفت.
آصف داشت ریشه‌های قالی رو صاف می‌کرد.
سلیمان هم انگشترش رو درآورده بود داشت لای شیارهاش رو با خلال دندون تمیز می‌کرد.

#مهسا_امینی
👇
2/
یهو یه پشه‌هه اومد به سلیمان گفت: «ز!»
سلیمان گفت: «چی؟»
پشه دورِ انگشتر چرخید و گفت: «ز!»
سلیمان گفت: «آهان!»
بعد انگشترش رو گذاشت و گفت: «حالا شد. بگو یه بار دیگه!»
پشه گفت: «ززظز.»
سلیمان جواب داد: «به‌به! علیکِ ززظز. پارسال دوست، امسال آشنا. جانم؟»

#مجید_توکلی
👇
3/
پشه گفت: «ززظضز ذظزز ظز زظ‌ذ.»
سلیمان گفت: «چی شده مگه؟»
آصف گفت: «چی می‌گه؟ چی می‌گه؟»
سلیمان گفت: «صبر کن می‌گم الآن.» بعد برای پشه تکرار کرد: «چیزی شده؟»
پشه گفت: «زض ززز زضذز.»
بعد سلیمان رو کرد به پایین‌دستِ رود، لب‌هاش رو غنچه کرد و گفت: «هوووو!».

#حسین_رونقی
👇
Read 13 tweets

Related hashtags

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!