Thread by @Amiryalom

#رشتو #آگاهی
۱/در دهه ۴۰و۵۰ خورشیدی دورانی که همه مزدوران و وطن فروشانی که در جهت نابودی ایران و تاریخ شاهنشاهی قدم گذاشته بودن در بین نهضت آزادی،تروریستهای مذهبی،فداییان اسلام و ملی مذهبی ها،هیئتی ها و بازاری ها که قبای دین به تن کرده بودند، موج جدیدی نیز از جریان روشنفکری دینی

۲/ پای به میدان نهاد که دین گرایی و بازگشت به خویش و فرار از تهاجم غرب را با اقتباس از مکتب هانری کربن

(هانری کربن به علامه طباطبایی گفته بود که در مناجاتهاى خود «صحیفه مهدویه» را مىخواند؛ علامه می‌گفت:کربن کراراً «صحیفه سجادیه» را میخواند و گریه مىکرد.)و هایدگر را تبلیغ می کرد.

۳/ این نوع دین گرایی را کسانی نمایندگی میکردند که تازه از فرنگ برگشته و ظاهری اتو کشیده،کراواتی و شیک پوش داشتند و به شدت بوی غرب میدادند،ولی در یک تضاد آشکار بر طبل اسلام و مخالفت با غرب و مدرنیسم میکوبیدند و به جای استفاده از منبر،از تریبونهای دانشگاهی و مجامع علمی بهره میبردند

۴/این گروه با نفوذ در حوزه دربار و دانشگاه و اعلام سرسپردگی به حکومت، از امنیت کامل برخوردار بوده و ساز بازگشت به سنت و مذهب را بیخ گوش حکومت نیز کوک کرده بودند.
یکی از این روشنفکران دینی تازه به دوران رسیده که جریان بالا را رهبری می کرد فردی بود به نام دکتر
حسین نصر.

۵/پدر حسین نصر،سید ولی الله نصر پزشک، پژوهشگر،نماینده مجلس و سپس وزیر فرهنگ و فراماسون و مادرش نواده شیخ فضل الله نوری روحانی ضدمشروطیت بود.
نصر درمصاحبه‌ای با مجله«مهرنامه» شماره۳۰عضویت پدرش رادر لژ‌های ماسونی تأیید کرده است پدرش حائز رتبه۳۳(بالاترین رتبه در تشکیلات ماسونی) بود

۶/حسین نصردر نیمه راه دبیرستان بار سفر به سوی آمریکا بست و در سال۱۳۳۷ پس از ۲۵سال دوری از وطن و در شرایطی که دوران فرم گیری شخصیتیش را در خارج گذرانیده بود به ایران بازگشت وبلافاصله به سمت دانشیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به کار مشغول و مدارج ترقی را با سرعت ولی بی سر و صدا

۷/طی کردتا درسال۵۱ به ریاست دانشگاه آریامهر(شریف)انتخاب شد. حسین نصر سالهاست از لزوم بازگشت به خویشتن و احیای سنت میگوید و در زندگی سیاسی و فکری خود همواره ضد تجدد و مدرنیته عمل کرده و قلم زده است.اما زیست شخصی او سودیافته از آثار مدرنیته است افکارش تاب چندانی در برابر نقد ندارد

۸/ظاهرا عاشق سنت های دینی و بیزار از تجدد بود.از منظر نصر، مظاهر تکنولوژی و تمدن جدید شیطانی و باطل‌اند. او در خاطراتش می‌گوید یکی از افتخاراتش این است که از کامپیوتر استفاده نمی‌کند و تا می‌تواند از مظاهر تکنولوژی دوری می‌کند.

۹/نکته عجیب، اما این است که نصر با چنین پشتوانه نظری رییس دانشگاه صنعتی شریف می‌شود! دکتر نصر هیچ گاه نسبت به مخالفانش گشاده نظر نبوده و همواره چه در نظر و چه زمانی که متصدی امور عملی بود از سرکوب دگراندیشان و مخالفانش استقبال کرده است.

۱۰/در نهایت این انتصاب نشان از حرکت خزنده روشنفکران دینی با لباس مصلحین دلسوز به راس هرم قدرت و نزدیکی آنان به دربار داشت.
حضور حسین نصر در سطوح بالای سیاسی و فرهنگی کشور سبب آماده سازی اذهان برای ورود شریعتی ها در حسینیه ارشاد و توسعه گرایشات مذهبی در محافل روشنفکری گردد.

۱۱/نصر توانست به ریاست دفتر شهبانو فرح راه یابد و بی مقداری ارزشهای غرب و اعتبار فلسفی اسلامی را در گوش مقامات بالای کشور و حتی بانوی اول ایران زمزمه کند و به اشاعه اندیشه ای بپردازد که نهایتا به انقلاب اسلامی ختم شد!کسی که نوشته“صدای انقلاب شما را شنیدم”با نطق شاه فقید از اوست!

۱۲/سمتهای نصر قبل از انقلاب عبارت بودند از: سفیر سیار ایران در امور فرهنگی، رییس دفتر شهبانوی ایران، عضو شورای فرهنگی ملی ایران، عضو فرهنگستان علوم ایران، عضو شورای ملی آموزش عالی ایران، و نخستین دبیر کل انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران.

۱۳/نصر با این همه مشاغل عالی فرهنگی و سیاسی دلش برای حاکمیت دینی کباب بود و در روزهایی که فریاد پیروزمندانه شاگردان نصر به آسمان ایران رسید مسرورانه و سرفرازانه ایران را ترک به دیار یار همان جا که تعفن مدرنیسم را تبلیغ میکرد سفر کرد و بر کرسی استادی دانشگاه جرج واشنگتن جلوس نموده

۱۴/و ملت شهید پرور را برای شهادت در راه دشمنان دین تنها گذارد و هرگز علاقه ای برای حضور در این مدینه فاضله خود ساخته و فضای معنوی ابراز نداشت و هم اکنون نیز در سرزمین سکولاریست ها و لیبرال ها بر فلسفه اسلامی خود پای می فشارد تا اسلام در خاورمیانه استوار گردد!
ادامه دارد...