Thread by @SamanBanksy

‌#گلوبالیسم در یک رشتو
در ۱۸۳۰ یک جنبش ملی در انگلستان به راه افتاد برای ملغی کردن قانون «حمایت از تهیدستان شهری»
حالا این قانون چی بود ؟
این قانونی بود که از حدود سالهای ۱۷۶۵ تا ۱۷۷۰ در انگلستان به تصویب رسیده بود و حکومت رو مجبور میکرد که به کارگران و پیشه‌ورانی که

۱.
نمیتونستند کار پیدا بکنند حقوق ماهیانه پرداخت کند .
حال استدلال مخالفان این بود که با این کار دولت دست به گداپروری زده و کاری نکرده ، مگر تولید ی قشر مفتخور .
ملت و نمایندگان پارلمان و دربار و .... هم یکصدا به دنبال لغو این قانون بودند .
فقط بحث‌ سر این‌

۲.
بود که این‌ کمکها را به یکباره قطع کنند ، یا نه و به تدریج این کار رو انجام بدهند ، سئوال بعدی هم این بود که دولت به این کمکها به اقشار خاص ادامه بده یا نه ؟
مثلاً زنان سرپرست خانوار .
یا خانواده‌هائی که بدسرپرست هستند .
خلاصه که در ۱۸۳۰ به یکباره این قانون

۳.
گداپرور لغو شد و از همین نقطه و از همین تاریخ #گلوبالیسم شروع شد .
درسته که ابتدا استدلال مخالفان این قانون بسیار منطقی و درست به نظر میرسید ، اما به مرور زمان معلوم شد که لغو این قانون اولین زنجیری بود که گلوبالیستها به گردن بشر انداختند .
(پیش از اینکه داستان

۴.
گلوبالیسم رو ادامه بدم لازم میدونم که ی موضوع رو براتون روشن کنم .
حدود ۲ سال پیش ۱ رشتو نوشتم که‌ابتداش با نبرد واترلو و خرید سهام و چگونگی پولدار شدن #روچیلد بزرگ شروع میشد ، بعدش ی عده از روی همون رشته توئیتها فیلم ساختن و از فرداش صدها متخصص #گلوبالیسم شناسی

۵.
یکشبه خلق شد ، اما اون داستان هیچ ارتباطی به #گلوبالیسم نداشت ، بلکه اون داستان درمورد یکی از نقاط عطف شروع سرمایه‌داری با انباشت سرمایه بود ) .
القصه
قانون لغو شد و در کمتر از دو دهه وضع اقتصادی مردم انگلستان فاجعه شد ، وضعیت سیاه جامعه ان روز انگلستان رو میتوانید در

۶.
کتابهای چارلز دیکنز ببینید .
حالا چرا لغو این قانون ملت انگلستان رو به‌بدبختی و ادبار و‌ کثافت کشید ؟
داستان این بود که تا زمانی که‌ قانون حمایت از تهیدستان شهری اجرا میشد ، قشری که از این خدمات استفاده میکردند ، پیشه‌وران و کارگران ماهر بودند . این افراد اگر کار

۷.
با دستمزد مناسب پیدا نمیکردند مطمئن بودند که حمایت دولت رو با خود دارند . پس درنتیجه سطح حقوقها ، همیشه در حدی بود که یک خانواده انگلیسی به راحتی زندگی میکرد ‌.
اما با لغو این قانون ، لشکر بیکاران جویای کار روانه بازار کار شدند ، اکنون سرمایه‌داران و صاحبان صنایع

۸.
با دست باز ، تا میتوانستند حقوقهارو کاهش دادند ، کار چنان شد که در یک خانواده انگلیسی ، پدر‌ و مادر و ۲ یا ۳ فرزند همزمان کار میکردند اما به زور و با بدبختی میتوانستند خود را سیر کنند و اجاره خانه خود را بدهند .
درواقع از این زمان بود که کار و نیروی کار تبدیل به

۹.
به کالا شد .
حالا یک کارفرما میتوانستند برای هر حرفه‌ای که‌ نیاز داره صدها داوطلب کار پیدا کنه که حاضر بودند برای اینکه فقط کاری داشته‌ باشند ، با هر مبلغی کار کنند .
به زودی این داستان در دیگر کشورهای اروپائی هم اتفاق افتاد در فرانسه این وضعیت به مراتب بدتر از

۱۰.
انگلستان شد ، وضعیت سیاه و اسفبار و‌ نکبت بار جامعه کارگری فرانسه رو #امیل_زولا در کتاب #ژرمینال به‌ خوبی توضیح داده و تشریح نموده است .
تقریباً تمام قرن ۱۹م اروپابه همین شکل گذشت و در سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۰ اروپا دستخوش انقلابات خونینی شد،اما باز هم ملت به سرمایه‌داری

۱۱.
در‌مقابل ملتها ، سرمایه‌داریئی که روز به روز بر قدرت و ثروتش افزوده میشد ، نظامیانی را به قدرت میرساند که حافظ منافع روزافزون سرمایه‌داران باشد . ۳ نهاد ارتش ، بورژوازی و کلیسا در همکاری تنگاتنگ با یکدیگر روز‌به‌روز مردم رو به درون غرقاب نکبت و بدبختی و ادبار

۱۲.
فرو میبردند و در این بین ، سیل سرمایه بود که‌ به سوی بانکداران غربی سرازیر بود .
اما در درون همین نکبت و ادبار ملتها بود که جنبشهای بزرگ اجتماعی و فمینیستی و مبارزه با برده‌داری شروع شد ‌‌.