وقتی از شارلوت کوردهی (Charlotte Corday) پرسیدن که چرا #ژان_پل_مارا قهرمان بزرگ انقلاب کبیر فرانسه رو کشتی ؟
گفت : من یکنفر رو کشتم تا مانع از کشتن هزاران هزار فرانسوی ، هم میهنانم بشم .
شارلوت درست میگفت ، او عضو حزبی بود که مارا از رهبران آن بود و البته که شارلوت
۱.
مارا را به خوبی میشتاخت .
اما مارا کی بود ؟
در زمان انقلاب ژان پل مارا ی روزنامه نگار بسیار پر شور بود که قلم بسیار بسیار قدرتمند و خوبی داشت ، نوشتههای مارا بسیار بسیار حماسی ، پر از شر و شور و کاملاً آشتی ناپذیر بود .
متنی نبود که بنویسه و در آن فرمان کشتار ،
۲.
عدم سازش و قتل اشراف میداد .
اما تا قبل از شروع انقلاب کبیر مارا چکار میکرد ؟
او از یک خانواده طبقه متوسط بود ، پدرش تحصیلکرده ، اما بیکار بود و فامیل اصلیشون مارات بود .
تا پیش از شروع انقلاب ، مارا بدون داشتن مدرک دانشگاهی همه جا خودش را پزشک معرفی میکرد ، طبابت
۳.
هم میکرد ، برای همین مجبور بود که هر چندوقت یکبار فرار کنه و محل زندگیش رو عوض کنه .
در زادگاهش آلمان چرخهاش رو زد ، سپس رفت به سوئیس ، بعد فرانسه سپس فرار کرد به انگلستان و با وقوع انقلاب به پاریس بازگشت . او در جوانی فلسفه خونده بود ، دوره خطابه هم گذرانده
۴.
بود .
او در ۱۷۸۹ متنی را با عنوان پیشنهاد به ملت بطور ناشناس منتشر کرد .
خودش مدعی بود که متنش خیلی خیلی سروصدا کرده .
بعد ، در ماه سپتامبر همون سال جزوهای منتشر کرد که در آن ریاست جمهوری را برای فرانسه از سم مهلکتر اعلام کرد و خواهان یک پادشاهی مشروطه شد .
۵.
اما در کمتر از یکماه مارا دشمن سلطنت و حامی سفت و سخت جمهوری شد .
خوب حق هم داشت ، مارا با انتشار جزوه قبلیش در ماه سپتامبر و حمایتش از سلطنت فکر میکرد که سلطنت طلبان ازش حمایت مالی شدیدی خواهند کرد . اما متاسفانه انگار سلطنت طلبان و دربار اصلاً مارا رو نمیدیدند
۶.
این بود که مارا تصمیمش رو گرفت :
حالا که از طرفداری سلطنت نمیشه پول دراورد ، با فحش دادن به سلطنت حداقل میتوان محبوبیت کسب کرد .
که اتفاقاً محبوبیت هم کسب شد . درکمتر از چندماه ، مارا شد یکی از بزرگترین رهبران و سخنوران ضد سلطنت انقلاب مردم .
در عین حال به یکباره
۷.
بدهیهای وی پرداخت شد ، خانه ای مجلل گرفت با حمامی خوب و وانی بزرگ چرا که مارا بخاطر بیماری پوستیی که داشت مجبور بود بیشتر ساعات شبانه روزش رو در وان اب گرم حمام سپری کنه .
هرروز که میگذشت ، قلم مارا تندتر میشد و با صراحتی بیشتر از کشتن و قتلعام ضد انقلاب حرف میزد
۸.
و به همون میزان که شدت حملات وی به شاه و دربار تندتر میشد ، محبوبیت وی نزد مردم بیشتر و بیشتر میشد .
اکنون وی رو چشم ملت جا داشت . نمیشد بگی بالای چشم مارا ابروست ، اگه یکی میپرسید این سیل عظیم پول که به سمت وی روانه از کجا میاد ؟ مرگش حتمی بود .
همونطور که کسی
۹.
جرعت نداشت که از دانتون یا روبسپیر بپرسه که این پولها از کجا میاد ؟
مردم فقط ی چیز میخواستن و ان اینکه شاه نباشه .
هرچند که میرابو قبلاً به شاه ودربار نشان داده بود که با پرداخت مقرری اندکی میشه خطیب بزرگ انقلاب رو به طرفدار سلطنت تبدیل کرد .
اما دیگه دوران ادبار
۱۰.
سلطنت رسیده بود و دیگر در کنار شاه کسی نبود که چنین توصیههائی به وی بکنه .
تصویری هم که از این رهبران ساخته شده بود ، تصویر لومپنهای خورده بورژای دله دزد سابق نبود ، دیگه کسی جرعت نداشت به روبسپیر بگه تو تا ۲ سال پیش برای نوشتن ی دادخوست التماس میکردی که با پولش گشنه
۱۱.
نمونی ، حالا روبسپیر مرد سازش ناپذیر انقلاب و پاکدست ترین رهبر انقلاب بود .
همونطور که با وجود زندگی اشرافیی که مارا طی تنها ۲ سال پیدا کرده بود و همه میدیدن هنوز پاکدستترین و سازشناپذیرترین دشمن شاه بود .
در خلال ۴ سال ، ینی از ۱۷۸۸ تا ۱۷۹۳ وی ۳ بار حزبش رو عوض
۱۲.
کرد .
ابتدا ژاکوبن بود
سپس به کلوپ کوردلیون پیوست
و در اخر به عضویت مونتانیارها درامد .
شارلوت کوردی هم همین رو گفت ، او گفت این انقلابی نبود ، ی شارلاتان ابن الوقت کلاهبردار بود که داشت از نمد انقلاب برای خودش کلاههای حسابی میدوخت و البته که به هیچ اصولی پایبند
۱۳.
نبود ، او فهمیده بود که انقلاب جائیست که محل رادیکالیسم و تشویق ملت به خونریزی است و در حالی که ملت برای وی از جان و دل مایه میگذاشتند ، مشغول دزدی و ساختن کاخ ارزوهای خودش بود .
در یک کلام ، او فهمیده بود که این روزها ، در خون ملت پول زیادی هست .
شارلوت در نهایت
۱۴.
مارا رو در همون وانی که مخصوص وی ساخته بودند با کارد کشت .
مارا هرگز از نکبت مرضی که داشت خلاص نشد ، اما حرص عجیبش به اندوختن پول و ارضاء شهوت شهرتش رو با تشویق ملت به کشتار بیشتر و بیشتر بیگناه و باگناه ارضاع میکرد .
مارا بخاطر عارضه پوستیی که داشت اهل روابط جنسی
۱۵.
نبود ، اما همیشه از مردان اراسته که میتوانستند زنان را اغوا کنند متنفر بود و انقلاب این فرصت را به وی داد که به وسیله مردم عوام انتقامش رو از هزاران هزار مرد و زن سالم که نمیشناخت و نمیشناختنش بگیره و درنهایت در سیلاب خونی که به راه انداخت خودش هم غرق شد و ناکام
۱۶.
در استفاده از مواهبی که جمع کرده بود به دیار باقی شتافت ، مردی که تنها طی ۳ سال لقب کبیر #دوست_ملت را از مردم پاریس گرفته بود . حال انکه تا ۱۷۹۱ توانائی چاپ مجله خود را هم نداشت .
مرگ مارا بزرگترین ضایعه ملی تاریخ انقلاب شد ، همه میگفتن اخه ی دختر احمق ۲۴ ساله چی
۱۷.
میدونه که مردی به بزرگی مارا رو کشته .
البته شارلوت هم اشتباه میکرد ، چرا که درحالی که همگان قتلعام عظیم سپتامبر ۱۷۹۳ رو کار مارا میدونستند و درست هم میگفتند ، اما شارلوت نفهمید که مارا تنها شارلاتان ان انقلاب نیست ، نشون به اون نشون که تنها چندماه پس از خاکسپاری مارا
۱۸.
تمامی رهبران انقلاب افتادن به جون هم و همگی با عنوان دفاع ملت و انقلاب ملت در مقابل ضد انقلاب به سلاخی یکدیگر پرداختند .
ابتدا روبسپیر تنها ۴ ماه پس از قتل مارا و اعدام شارلوت دوره ترور سفید رو اعلام کرد ، سپس دانتون رو به همراه ۹ نفر دیگر از رهبران اقلاب رو
۱۹.
رو فرستاد زیر گیوتین و سپس دوران وحشت بزرگ شروع شد که طی ان ۲۴.۰۰۰ نفر گردن زده شدند ، سپس خودش و دادستانش فوکیه تنویل رو گرفتن و اعدام کردن و سلسله اعدامها ادامه داشت تا ۱۷۹۹ که بناپارات برخواست و به این سلسله کشتار بی هدف و بیپایان ، پایان داد .
و در تمام این سالها
۲۰.
که ملت با قحطیها و تورمهای وحشتناک روبرو بود به نحوی که مردم مواظب بودن بچههاشون رو ندزدن و نخورن .
ملتی که هیجان زده به دنبال شارلاتانهایی با عناوین
رفیق مردم
وکیل ملت
دوستدار منافع ملت
زبان بران ملت
بودند که به چیزی فکر نمیکردن مگر پر کردن جیبهاشون .
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.