این 👇🏼 بابارو میبینید ، این قرار بود با کمک انگلیسها در ایران کودتا کنه
باورش سخته ؟
شرمنده ، اما این عین واقعیته و برای اینکه بدونید چطوری ؟ باید داستان واقعی ایران را دنبال کنید .
نه تاریخ من دراوردی خسرومعتضد و الباقی کمونیستها و توله آخوندهای فرنگ رفته .
حالا چطور
۱.
شد که انگلیسها افتادن دنبال کودتا ؟
درواقع انگلیسها اصلاً دنبال کودتا نبودن ، اونها فقط دنبال استقرار یک حکومت مقتدر در ایران بودن .
چرا ؟
مهمترین اتفاق برای انگلستان در ایران ، اجرای قرارداد ۱۹۱۹ بود .
چرا ؟
چون در خلال سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ انگلیسها
۲.
با ۳ مشکل بزرگ در رابطه با ایران روبرو بودند .
۱. دولت انگلستان و مجلس عوام فشار شدیدی به نایب السلطنه هند میاوردن که فوراً نیروهاش رو از ایران خارج کنه .
۲. انگلستان با موج شدید و عظیم انقلابیگری در کل خاورمیانه روبرو شده بود .
انگلیسها میدونستند که به محض خروج از ایران
۳.
شوروی عین آب خوردن ایران وسپس خاورمیانه رو میبلعه .
این بود که انگلیسها اول به فکر عقد قرارداد ۱۹۱۹ با دولت ایران افتادن
و رفتن پیش #احمدشاه و گفتن حسن وثوق رو بکن نخست وزیر .
احمدشاه هم گفت : این که اشکالی نداره ، هرکسی رو دوست دارید بگید تا حکم
۴.
نخست وزیریش رو بدم ، فقط ماهی ۱۵.۰۰۰ تومن میگیرم .
انگلیسها هم قبول میکنند و وثوق الدوله میشه نخست وزیر ایران .
خلاصه که وثوق قرارداد ۱۹۱۹ رو امضاء میکنه .
اما این بزرگوار 👇🏼 ، شهید راه وطن ، جناب سرهنگ فضلاللهخان آق اِولی همهٔ رشتههای انگلیسهارو پنبه کرد .
۵.
داستان کلنل فضل الله خان اینجوری شد که به یکباره بهش دستور دادن که در کمیسیون مشترکی با انگلیسها شرکت کنه .
اونم به همراه وزیر جنگ و ... در کمیسیون شرکت کرد و در خلال کمیسیون فهمید که انگلیسها قراره تمام ردههای فرماندهی رو از سرگرد به بالا اخراج و یا تنزل
۶.
درجه بدن و بجاشون انگلیسی بیارن .
کلنل فضلاللهخان هم میاد خونه و تمام مطالب رو مینویسه ، سپس به چندنفر از دوستانش قضیه رو میگه که ظاهراً تمام ایران رو دادن دست انگلیسها و ...خودتون گزارش روزنامه رعد رو بخونید :
«کلنل فضلالله خان روز یکشنبه اول فروردین ماه در
۷.
منزل کلنل منوچهرخان دعوت داشتند و
پس از صرف ناهار و بازگشت به منزل به اندرون خودشان رفته خانواده خود را ملاقات و مبلغی بعنوان عیدی به آنها داده و آنها را از اتاق خارج مینمایند و در این موقع که یک ساعت و نیم از ظهر گذشته بود برونینگ را پشت گوش خود گذارده گلوله
۸.
را خالی و از طرف چپ صورت خارج شده فوراً دارفانی را وداع میگویند» .
با شهادت کلنل فضلاللهخان کل قرارداد ۱۹۱۹ از هم پاشید و دیگه انگلستان و وثوق و .... هرچی زور زدن نشد که نشد . ی موج ملی هم راه افتاد برای مخالفت با آن و تمام ملت ایران رو ی آجر وایسادن که قرارداد .
۹.
۱۹۱۹ امضاء نشه
حالا تو همین حیص و بیص که تمام ایران ملتهب بود ، چندنفری هم زور میزدن و خودشون رو پاره پوره میکردن که مراتب نوکریشون رو به انگلیسها ثابت کنند و هرجور شده قرارداد را برای انگلیسها اجرائی کنند .
اولیشون #سیدحسنمدرس بود که با طرح یک انقلاب اسلامی رفت
۱۰.
سراغ جناب اچ.آر.پی.دیکسون .
واسطه ملاقات هارولد دیکسون با مدرس هم ، عباس میرزا فرمانفرما بود که در بیروت با دیکسون آشنا شده بود
براساس طرح مُدرس ، قرار میشه که تفنگچیهای لر و بختیاری به فرماندهی خود سالارلشکر از اصفهان به سمت تهران حرکت کنند و با شعار
۱۱.
الله اکبر ، مدرس رهبر و لاحکم الا اسلام و
مشروطه انگلیسی نمیخاییم نمیخاییم وارد تهران بشن و بعد از سرنگون کردن شاه ، یک حکومت اسلامی تشکیل بدن که در آن مدرس بشه امیرالمومنین و سالارلشکر هم بشه نخست وزیر و کلاً بساط شاه و شاهبازی رو در ایران جمع کنند .
۱۲.
هارولد دیکسون ی گزارش مبسوط به لندن میفرسته و میگه این پیشنهاد مدرس بسیار بسیار پیشنهاد هوشمندانهایه و بهترین گزینه برای حکومت برایران و استثمار ملت ایرانه ، چون با روحیات ایرانیان هم کمال سازگاری رو داره و به پیشبرد سیاستهای انگلستان در خاورمیانه کمک عظیمی میکنه و
۱۳.
افراطگرایی مذهبی شدید ، پادزهر کمونیسمه .
اما این طرح رو لرد کرزن موقتاً رد میکنه .
زیرا اولاً هارولد دیکسون مامور ایران نبود و در اون مقطع وظیفهاش تشکیل کشورهای کویت و عربستان و بحرین و عمان بود .
ثانیاً دولت انگلستان با ۲ نفر دیگر همزمان در حال مذاکره بود و طرحهای
۱۴.
آنها رو هم داشت بررسی میکرد .
آن دونفر عبارت بودند از ....
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.