#رشتو
آیا انگلستان رضاشاه را آورد؟
سردار سپه برای تامین بودجه خود، پول بانک انگلیس را ضبط میکند.
اخراج انگلیسیها توسط رضاشاه
دنیس رایت سفیر انگلیس مینویسد: رضا خان به تمام مستشارانی که به ایران آمده بودند، دستور ترک ایران را داد...
#منجی_مشروطه
#رضاشاه_روحت_شاد
#مهسا_امینی
اواخر سال ۱۹۲۱ میلادی(دی ماه ۱۳۰۰) هیچ مستشار انگلیسی در خدمت دولت ایران وجود نداشت. در این موقع، اعتبار و موقعیت انگلیس در ایران به کمترین حد ممکن رسیده بود.
دکتر هوشنگ عامری استاد روابط بین الملل در دانشگاه کمبریج مینویسد:
رضاشاه را هرگز نباید آن طور که برخی گفته و نوشتهاند دست نشانده انگلیسیها دانست.
رضاخان در عمل نشان داد که به هیچ وجه به خواستههای انگلیسیها وقعی نمینهاد.
این موضوع از همان ابتدای زمامداری او که برخلاف نظر دولت بریتانیا شیخ محمره(شیخ خزعل) را دستگیر کرد و به تهران منتقل نمود، آشکار بود
او از زمان نخستوزیریاش به اندازهای در ایستادن مقابل انگلیسیها پیش رفت که برای مدتی حتی از پذیرش "لورن" و مذاکره با او خودداری میکرد.
در نوامبر روشن شده بود سردار سپه به سلطنت خواهد رسید، مقامات انگلیسی به هیچ وجه از این بابت خشنود نبودند
رضاشاه عمده مشکلات کشور را از چشم استعمار انگلیسی میدید، او تمام انگلیسیها را از کشور اخراج کرد. مسلماً رضاشاه نه سرسپرده انگلیسیها و نه دوستار آنها بود. رضاشاه به جد از انگلیسیها نفرت داشت.
دکتر رضا نیازمند پژوهشگر و مورخ سرشناس مینویسد:
گویی تاج کیانی به سر رضاشاه سنگینی میکرد - چون به مجرد اینکه پایههای سلطنت خود را محکم کرد - مخالفت با انگلیسیها و همکاری با آلمانیها را علناً شروع نمود - شاید او این جمله مشهور سید ضیاء الدین طباطبایی را نشنیده بود که گفته بود:
دوستی با انگلیسیها ضرر دارد و دشمنی با آنها خطر
رضاخان چنان پشت به انگلیس کرد که دو سال بعد از کودتا - یک نفر انگلیسی در دستگاههای اداری ایران (به جز در شرکت نفت) وجود نداشت و به جای آنها هر روز گروه گروه کارشناسان آلمانی به ایران سرازیر شدند.
به گفته دکتر نیازمند
رضاشاه از خفتهای سیاسی انگلیس هم کوتاهی نکرد.
یک روز رضاشاه علی سهیلی وزیر خارجه را خواست و گفت:
فوراً سفیر انگلیس از تهران برود و سفیر ایران از لندن بیاید. این دستور یعنی قطع رابطه.
سهیلی که رسوم وزارت امور خارجه را بلد بود میدانست که دلیل قطع رابطه باید به طرف گفته شود- با ترس و لرز از رضاشاه دلیل را پرسید. شاه با عصبانیت گفت: مگر ندیدی که در شرفیابی عید پیداهن گلدار پوشیده بود؟
وقتی سهیلی خبر را به وزیر مختار انگلیس داد- وزیر مختار بیچاره به التماس افتاد و گفت که آن روز پیراهن اطو کرده سفید نداشتم و ناچار این پیراهن را که گل سفیدی روی متن سفید داشت پوشیده بودم و از سهیلی تقاضا کرد که از اعلیحضرت بخواهد که زندگی سیاسی او را به خاطر این اشتباه از بین نبرد
موضوع به رضاشاه گزارش شد - شاه پوزش سفیر را قبول کرد مشروط بر اینکه سفیر با لباس رسمی در وزارت امور خارجه حاضر شود و رسماً معذرت بخواهد و او هم چنین کرد.
رضاخان سردار سپه، شخصی بود که قرارداد استعماری ۱۹۱۹ انگلستان را لغو کرد.
سِر پرسی لورین آخرین وزیر مختار انگلیس در عصر قاجاریه در کتاب خاطرات سیاسی خود مینویسد:
"در فوریه ۱۹۲۱ [سوم اسفند ۱۲۹۹] اوضاع ایران با کودتای «رضاخان» - سید ضیاء به کلی دگرگون شد، نزدیک به ۳۰۰۰ نفر از
افراد بریگاد [تپ ] قزاق به فرماندهی «رضاخان» ، عضو سابق هنگ سواران، به سمت تهران پیشروی کردند. سيد ضياء الدين طباطبائی کابینه جدیدی را تشکیل داد در سوم اسفند ۱۲۹۹ که خود وی سمت نخست وزیر و رضاخان به سمت وزیر جنگ را در این کابينه داشت. اصلاحات اداری و ایجاد یک ارتش منظم آغاز شد.
یکی از اقدامات اولیه کابینه جدید، لغو قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس و اعزام نماینده های مشاورالممالك انصاری به مسکو بود. دولت شوروی متن قراردادی را پیشنهاد کرد که با روحیه وطن دوستی ایرانیان سازگاری بیشتری داشت. قرارداد در اواخر دوره ۱۹۲۱ [هشتم اسفند ۱۲۹۹] به امضا رسید
روح انگلستان هم از به قدرت رسیدن رضا شاه خبردار نبود، چه برسد که در آن دخالت نیز داشته باشد.
سِر ریدر بولارد (سفیر انگلیس در تهران در سال ۱۳۲۰ خورشیدی) در کتاب خاطرات خویش مینویسد:
همه جا اینطور تبلیغ شده بود که انگلیسها رضا شاه را به تخت نشاندند و او را حفظ کردند تا منافعشان را محفوظ نگهدارد.
البته لازم به تذکر نیست که اصولاً انگليسها هیچ مداخله ای در امر کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ نداشتند
و به طور کلی باید گفت که وقوع این کودتا حتی برای دولت انگلیس و سفارت انگلیس در تهران نیز سبب حيرت شده بود
منابع:
کتاب "رضا شاه از تولد تا سلطنت" نوشته دکتر رضا نیازمند، جلد ۲ صفحات ۸۶۵-۸۶۴
انتشارات دنیای کتاب، چاپ اول،تهران ۱۳۸۳
مشاهدات و خاطرات میرزا جوادخان عامری(معین الممالک)، تالیف دکتر هوشنگ عامری، صفحه ۶۱ و ۶۲، انتشارات پارسه، چاپ پنجم، تهران ۱۳۹۸ خورشیدی
کتاب رضاشاه از سقوط تا مرگ، نوشته دکتر رضا نیازمند، صفحه ۳۶، انتشارات حکایت نوین، چاپ سوم، تهران، ۱۳۹۹ خورشیدی
رضاشاه از سقوط تا مرگ، نوشته دکتر رضا نیازمند، صفحه ۳۷ و ۳۸
خاطرات سیاسی سِر پرسی لورین، وزیر مختار انگلیس در ایران، نوشته لیهام لورین، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، صفحه ۲۵، انتشارات فلسفه، چاپ تهران، سال ۱۳۶۳ خورشیدی
کتاب شترها باید بروند، خاطرات سر ریدر بولارد، صفحه ۵۴، ترجمه حسین ابوترابیان
ظاهرا هشتگ نادرست بوده
درستش #رضا_شاه_روحت_شاد
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.