بدون اغراق میتونم بهتون بگم که این فیلم هاول #HAVEL که براساس زندگی #واتسلاوهاول ساخته شده مهمترین فیلمیه که در ۱۰ سال گذشته دیدم .
ینی اگر من ۱ کتاب مینوشتم در ۱۰ جلد و هر جلد ۱۰.۰۰۰ صفحه که بخوام بهتون بگم واتسلاو هاول چه الدنگ پوفیوز اطلاعاتیی بود .
به اندازه همین
۱.
دوساعت این فیلم موفق نمیشدم .
فیلم با ورودی یک مرسدس بنز آخرین مدل به صحنه شروع میشه و در کنار یک خودرو درب وداغون لادای پلیس توقف میکنه و شما میفهمید که راننده و صاحب خودرو واتسلاوهاوله .
نمایشنامه نویس معترض چکسلواکیائی .
به دنبال این تصویر ، صحنه جالبتر هم میشه
۲.
و آن زمانیه که راننده اتومبیل به پلیسی که مراقب خانه وی هست حرفی میزنه و وارد یک ویلای فوق لاکچری با باغی بزرگ میشه و تازه شما میفهمید که این یکی از خانههایی است که حکومت کمونیستی چکسلواکی به واتسلاوهاول داده و اسمش خانه روستائی است و محلی است برای عیاشیهای وی
۳.
و در این خانه قرار ملاقاتهاش رو با خیل عظیم معشوقهها و فواحشی که باهاشون رابطه داره میزاره ، محلی که همسرش هم از وجودش اگاهه و میدونه واتسلاو برای چی میره به این ویلای فوق لاکچری روستایی .
(تا اینجا آشنا نیست براتون داستان؟)
پس از رسیدن واتسلاو به در خانه ، وی از
۴.
خودرو پیاده میشه و سپس در یک عملیات محیرالعقول ژانگولری و یک چشم بندی خارقالعاده از درون صندوق عقب ماشین یک خبرنگار غربی رو میکشه بیرون و بدین ترتیب :
داراراررام . نسرین ستوده و نرگس محمدی چکسلواکی زاده میشه .
این فیلم ، فیلمی است در مدح واتسلاوهاول و کارگردان فیلم تمام
۵.
تلاشش رو کرده که نشون بده واتسلاوهاول یک ابرقهرمان بزرگه که ملتهای چک و اسلواکی را از چنگال کمونیسم و حکومت ایدئولوژیک کمونیستی چکسلواکی آزاد کرد ، اما ناخواسته به شما نشون میده که تمام آنچه که واقع شد هیچی نبوده مگر برنامه ریزی سازمان اطلاعات و امنیت چکسلواکی برای
۶.
گنده کردن مامور خبرنگارِ نمایشنامه نویسی به نام واتسلاوهاول .
در همین صحنهٔ ابتدایی فیلم که خبرنگار خارجی با حرکات محیرالعقول ژانگولری وارد خانه هاول میشه ، در صحنهای بهش میگه برو در باغ قدم بزن تا از پشت پنجره فیلمتو بگیرم .
و شما میبینید که در باغ خونهای که حزب
۷.
به وی اهدا کرده ، مامور باهاش قدم میزنه . اما همین مامور یک خبرنگار را با دوربین و سه پایه و فلاش و .... نمیبینه و هاول میتونه به راحتی وی را با خودش ببره به داخل خانه .
تمام الباقی فیلم ،نمایش زندگی لاکچری واتسلاوهاول در میانه گند و نکبت و بدبختی ملت چکسلواکیه
۸.
شما دائم میبینید که وی در مهمانیهای لاکچری به همراه لشکری از زنان فاسدالاخلاق و منحرفین جنسی و مردان همجنسگرا و بایسکشوال و ..... در حال مصرف بهترین شامپاینها ، سیگار مارک Camel و بهترین غذاهائی است که مردم چکسلواکی حتی به خواب هم نمیبینند .
در این صحنه وی از درون فر
۹.
خانه خود یک ظرف بوقلمون درسته رُست شده خارج میکنه که درون ان با گوشت اردک ، کبوتر و خاویار پر شده .
و لیوانهای شامپاین که در ابعاد وسیع مابین این جماعت توضیع میشه .
هاول در واقع میرحسین چی چکسلواکیه .
دشمن نظام کمونیستی حاکم ، ولی عاشق نظام کمونیستیی است که رهبرش
۱۰.
الکساندر دوبچک باشه .
خودش هم اینو پنهان نمیکنه ، حکومت مرکزی هم به خوبی میدونه که هاول عاشق دوبچکه و همهجا فقط از دوبچک حرف میزنه ، درواقع هاول مخالف نظام کمونیستی و سرنگونی آن نیست ، وی به دنبال یک نظام کمونیستی سرکوبگر ، با اتوریته بالاست که فقط رهبر آن دوبچک باشه .
۱۱.
با دیدن این فیلم تمام ۲۵ سال اصلاحطلب بازی خبرنگارها و سلبریتیهای خایمال سبز و بنفش جلوتون رژه میره و تازه میفهمید که چگونه با یمشت زنان و مردان منحرف جنسی و فاسدالاخلاق که هیچ هدفی ندارند مگر شکم و زیر شکمشون ۳۰ سال آزگار اسکولتون کردن .
اما مهمترین فصل این فیلم ، فصل
۱۲.
نگارش. منشور مهم ۷۷ه که هاول به همراه تعدادی از دوستانش این منشور را مینویسند . درحالی که یکی از دوستانشون بهش میگه تو کلاً آدم احمقی هستی ، تمام این چیزائی که داری مینویسی رو حکومت قبلاً در قانون اساسی خودش نوشته ، اگر میخواست انجام بده ، تا حالا انجام داده بود .
و هاول
۱۳.
بهش میگه مهم اینه که این منشور رو برسونیم دست غربیها اونها خودشون میکننش تو بوق و کرنا .
و نفر دیگری میگه فایده نداره ، منشور رو بایگانی میکنن تا روزی که کمونیست سودش رو برای غربیها از دست بده و اون موقع است که از بایگانی میارنش بیرون وگرنه تا اطلاع ثانوی غربیها با
۱۴.
کمونیسم حال میکنن و این ینی ما ول معطلیم (نقل به مضمون) .
اما ۲ صحنه وجود داره در این فیلم که نشون میده ملت ذات کثیف این جماعت رو میشناسن ولی مجبورن تو زمین این کثافتها بازی کنند .
یکی صحنهای که پلیس ریخته در یک مهمانی این روشعنفکران کمونیست و داره به قصد کشت آنهارا
۱۵.
میزنه و ملت عادی در کمال خونسردی دارند صحنه را نگاه میکنند .
انگاری که دعوای برادر و خواهرها ، یا زن و شوهرهاست و ملت ترجیه میدن دخالت نکنند .
و صحنه بعدی ، صحنهایست که واتسلاو به همراه دوستش در قطار دارند میروند به شهری که اربابشون دوبچک در حصر خانگیه که منشور ۷۷ رو
۱۶.
بهش بدن امضاء بکنه و دوستش که یک هنرپیشه معترض ممنوع الکاره بلند میشه و به مردم میگه که ما ی منشور حقوق بشری نوشتیم و شما امضاء کنید .
اما هاول میگه نه ، این منشور را نوشتیم که آشناها امضاء کنند .
و زنی که مسافر قطاره بهش میگه
۱۷.
آره ، اینجوری بهتره ، چون شما هر کاری هم بکنید در امانید و هیچ اتفاقی براتون نمیفته و این ما ملت عادی هستیم که تاوان شماهارو میدهیم .
در نهایت ، فیلم با
۱۸.
بازسازی این 👇 صحنه پایان میابد .
زمانی که دوبچک خودش هم باور نمیکنه که یشبه و الابختکی شده قهرمان ملت ،ادمی که تا آخرین لحظات برای بقاء کمونیسم هرکاری که ممکن بود را کرد . او آزادی برای ملت چکسلواکی نمیخواست ، بلکه تنها کمونیسم ورژن دوبچک رو میخواست و در میان سکسهای
۱۹.
گروهیش و زندگی لاکچری و شرابهای عالیی که از غرب براش میرسید ، به یکباره شد رهبر ملت و وظیفه مهمی که بر عهده گرفت این بود که علیرغم خواست ملت ، و طی یک رفراندوم با حداقل شرکت کنندگان ، چکسلواکی رو به دو کشور چک و اسلواکی تقسیم کرد .
کلام آخر :
اینکه ی مشت لومپن و مزدور
۲۰.
مثل عرفان ثابتی و فرج سرکوهی و الباقی لاشخورهایی که به اسم روشعنفکر شبانهروز واتسلاوهاول ، واتسلاوهاول میکنند ، بخاطر اینه که از همین داستان هاول سناریو کپی کردهاند که به شما بچپونند .
اما اینکه این سناریوی کثافت که همه چیز توش هست ، از تجزیه ایران بگیر تا تداوم
۲۱.
جمهوری اسلامی تو کت ما ملت نمیره و هر لکاته و جنده و مفعولی رو اعم از داخلیش بگیرید تا خارجیش رو میزنیم ، دلیل اصلیه که همه این جماعت عصبانی هستند و به ما ملت میتازند .
در نهایت اینکه در تمام ماتریکسی که این جماعت ساختن ، فقط یکنفر بیرون از آن قرار داره و آن هم آقای خاصه
۲۲.
برای همین هم هست که همشون از مجاهد و تجزیه طلب بگیر تا اصلاحطلب و روشعنفکرهای چپ و همه و همه ، هم به ایشون فحش میدن ، هم به ما
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.