فصلنامه سینمایی حلقه Profile picture
Halgheh Film Quarterly | Instagram: https://t.co/YJNDVnqFjK × Youtube: https://t.co/YyemBliwut

Mar 28, 25 tweets

خب این بار بریم سراغ ترومای جمعی متولدین دهه ۶۰ و ۷۰، یعنی «کلبه وحشت». 😅

نکاتی جذاب از قسمت اول «کلبه وحشت» یا «مرده شریر» که به کابوس خیلیامون در بچگی تبدیل شد.👇🏻

همه‌چیز از جایی شروع شد که سم ریمی ۲۰ ساله، پر از رویا و ایده‌های عجیب، به همراه دوست دیرینه‌ش بروس کمپبل، تصمیم گرفتن دست به ساخت فیلمی از ایده دیوونه‌وار خودشون بزنن.
اول از همه اون‌ها کلبه‌ای متروکه در جنگل‌های تنسی پیدا کردن، جایی در نزدیکی مورریستاون (۲)

محلی دورافتاده که به نظر می‌رسید از دل داستان‌های هولناک بیرون اومده باشه.

اون‌ها این کلبه رو اجاره کردن، با این شرط که هر تغییری در اون ایجاد می‌کنن، باید بعداً به حالت اولیه برگرده.
کلبه هیچ امکاناتی نداشت؛ نه لوله‌کشی و نه سیستم گرمایشی. (۳)

بازیگران و تیم تولید، شب‌ها رو کنار هم در اتاق‌های کوچیک و سرد سپری می‌کردن. دمای هوا به حدی پایین بود که دوربین و کابل‌ها یخ می‌زدن و باید کنار شومینه گرم می‌شدن.

غذا کم بود، بهداشت ضعیف و حموم کردن رؤیایی دست‌نیافتنی. (۴)

بازیگران چندین روز بدون دوش گرفتن می‌موندن و بارها و بارها پیش اومد که با هم بحث و جدل داشته باشن؛ دعواهای بدی بین اون‌ها در می‌گرفت و به دلیل سرما اغلب بیمار می‌شدن. تا جایی که در پایان فیلم‌برداری، اون‌ها حتی مجبور شدن مبلمان کلبه رو بسوزونن تا گرم بمونن. (۵)

برای خلق دنیای شیطانی فیلم، تیم به جلوه‌های ویژه ابتدایی اما خلاقانه‌ای رو آورد، مثل استفاده از لنزهای سفید.

لنزهای سفید که بازیگران برای تبدیل شدن به «مرده‌های شیطانی» استفاده می‌کردن، خیلی دردناک بودن. این لنزها نیمی از چشم رو می‌پوشوندن و هر ۱۵ دقیقه (۶)

باید خارج می‌شدن تا چشم‌ها بتونن نفس بکشن. در این شرایط، بتسی بیکر و دیگر بازیگران از درد لنزها و سرمای شدید شب‌ها بی‌وقفه رنج می‌بردن.
اما سم ریمی دست‌بردار نبود. اون صحنه‌های طولانی و پیچیده‌ای می‌گرفت و گاهی ساعت‌ها از بازیگران می‌خواست تا در همون حالت بمونن. (۷)

اون صدای باد مرموز فیلم هم توسط سم ریمی ضبط شده بود.

ریمی قبلاً این صدا رو از پنجره اتاق خوابش شنیده بود وقتی که سعی داشته بخوابه اما صدای باد نمی‌ذاشته، همونجا فکر بکر به ذهنش رسیده که این صدا وهمناک برای فیلم خیلی مناسبه. (۸)

در نسخه اصلی فیلمنامه قرار بود همه شخصیت‌ها در حالی که برای اولین بار به اون نوار منحوس گوش می‌دن، ماری‌جوانا بکشن. بازیگران تصمیم گرفتن این صحنه رو به طور واقعی اجرا کنند اما بعدا تمام صحنه به دلیل رفتار غیرقابل کنترل اون‌ها دوباره فیلم‌برداری شد. (۹)

شب‌ زنده‌داری بی‌وقفه در هوایی سرد، در کنار فضای مخوف کلبه، وحشتی واقعی تو دل بازیگرا ایجاد کرده بود.
زمان می‌گذشت و بودجه فیلم در حال ته کشیدن بود و تنها نیمی از فیلم هم ساخته شده بود. تیم برای ادامه کار، دست به هر اقدامی زد. ریمی، تپرت و کمپبل از بانک وام‌هایی با بهره (۱۰)

بالا گرفتن، از خانواده و دوستان پول قرض کردن و حتی به کسب‌وکارهای محلی در میشیگان زنگ زدن تا کمک‌های غذایی و بنزین رایگان دریافت کنن.

این تلاش‌ها نتیجه داد و اون‌ها تونستن ملزومات لازم برای ادامه فیلم‌برداری رو تأمین کنن. (۱۱)

اما فداکاری بزرگ رو کمپبل در حق دوست دیرین خودش یعنی ریمی کرد.
بروس کمپبل املاک خانوادگی خودش در شمال میشیگان رو به عنوان وثیقه گذاشت تا سم ریمی بتونه فیلم رو تکمیل و اون رو به نگاتیو ۳۵ میلی‌متری تبدیل کنه که برای اکران سینمایی لازم بود. (۱۲)

کمپبل در فیلم هم صد خودش رو گذاشت. اون در صحنه‌های بسیاری به خون مصنوعی آغشته می‌شد، خونی که ترکیبی از شیره کارو و رنگ خوراکی بود.
پیراهنش به قدری از این خون اشباع شده بود که بعد از خشک شدن کنار آتیش مثل سنگ شده بود و یک‌ بار وقتی خواست اون رو بپوشه، از هم پاشید. (۱۳)

سکانس افتتاحیه که در اون شیطان روی سطح آب حرکت می‌کنه با این روش ضبط شد که کمپبل، سم ریمی رو در یک قایق کوچیک هل می‌داد در حالی که ریمی خودش کار فیلم‌برداری رو به دست گرفته بود. (۱۴)

در ژانویه ۱۹۸۰، فیلم‌برداری به پایان رسید و اکثر اعضای تیم به خونه‌هاشون برگشتن. تنها بروس کمپبل و سم ریمی باقی موندن تا آخرین صحنه‌ها رو بگیرن. وقتی ریمی فیلم‌های گرفته‌شده رو بررسی کرد، متوجه شد که هنوز چند برداشت کوچیک لازمه. (۱۵)

اون‌ها چهار روز دیگه در سرمای یخ‌بندان تنسی فیلم‌برداری کردن تا صحنه‌های باقی‌مونده رو بگیرن.
آخرین پلان‌های فیلم‌برداری شامل این بود که دل و روده اون موجود شریر روی سر کمپبل در زیرزمین پاشیده می‌شد. (۱۶)

اینم بگیم که کلبه در واقع زیرزمین نداشت. بیشتر صحنه‌های زیرزمین در زیرزمین سنگی یک مزرعه متعلق به خانواده راب تپرت در مارشال، میشیگان فیلم‌برداری شد. آخرین اتاق زیرزمین در واقع گاراژ سم ریمی بود. کدوهای آویزون و استخون‌ها نیز ادای احترامی به فیلم (۱۷)

«کشتار با اره برقی در تگزاس» (۱۹۷۴) (The Texas Chain Saw Massacre) بودن.
برای صحنه‌ای که دانشجوها به زیرزمین می‌رن هم یک گودال در کف کلبه ایجاد و یک نردبان در این گودال قرار داده شد تا همه‌چیز طبیعی جلوه کنه. (۱۸)

اما پایان فیلم‌برداری، پایان ماجرا نبود. کلبه‌ای که حالا به یکی از لوکیشن‌های نمادین فیلم‌های ترسناک تبدیل شده بود، سرنوشت عجیبی داشت. سال‌ها بعد، کلبه به آتش کشیده شد. سم ریمی ادعا کرد که خودش اون رو آتیش زده، چون باور داشت که کلبه تسخیر شده‌ست. (۱۹)

اما روایت‌های دیگه‌ای هم وجود داره که مثلا نوجوانانی که به طور غیرقانونی به اون‌جا رفته بودن، به طور تصادفی کلبه رو در حین کمپینگ به آتش کشیدن.
امروز تنها چیزی که از این کلبه باقی مونده، شومینه‌ایه که اختصاصا برای فیلم ساخته شده بود که عوامل فیلم بسته‌ای رو به عنوان یادبود (۲۰)

در زیر اون دفن کردن.

بعد از پایان فیلم‌برداری، ریمی و کمپبل با تلاشی فراوان کارهای پس‌تولید فیلم‌‌ رو انجام دادن و به دنبال پخش اون بودن.
فیلم به استیون کینگ نشون داده شد و تأیید ایشون باعث شد که فیلم به سرعت مشهور بشه. کینگ فیلم رو ستایش کرد و نقد مثبتی نوشت که در (۲۱)

تبلیغات فیلم هم ازش استفاده شد. کمی بعد، فیلم توسط نیولاین سینما خریداری شد و به اکران رسید. «کلبه وحشت» نه تنها یک موفقیت تجاری بزرگ بود، بلکه به سم ریمی و بروس کمپبل جایگاهی افسانه‌ای در تاریخ سینما داد.
این فیلم حتی آغاز مسیر حرفه‌ای برادران کوئن هم بود؛ در این فیلم (۲۲)

جوئل کوئن به عنوان دستیار تدوینگر حضور داشت، که آغاز دوستی او، ریمی و کمپبل بود. چند سال بعد ریمی و کمپبل، در ساخت اولین فیلم کوئن‌ها به نام «دهشتزده» (Blood Simple) مشارکت داشتن.

قسمت اول «کلبه وحشت» یک سفر حماسی و ماجراجویانه برای سازندگانش بود (۲۳)

سفری که هنوز هم، پس از گذشت دهه‌ها، در تاریکی جنگل‌های تنسی، پژواکی از فریادهای وحشت و صدای باد مرموز رو در دل خودش داره. (پایان)

۱۳ شب، ۱۳ ژانر
شب هشتم: وحشت
مدت زمان: ۸ دقیقه
ببینید و پیشنهادات جذاب رو یادداشت کنید.


#پیشنهاد_فیلم

Share this Scrolly Tale with your friends.

A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.

Keep scrolling