۱) لازم است افکار عمومی بداند که «ترس و ناامیدی» پیشنیاز تخریب اقتصاد و بازار است و اگر تسلیم ترس و ناامیدی شود، اهداف تحریمکنندگان را بهدست خود تحقق خواهد بخشید.
۲) لازم است افکارعمومی بداند بخش عمدهای از آمارها و اخبار و تحلیلهایی که به اغراق وضعیت کشور را «فاجعهآمیز» توصیف میکنند و از فروپاشی قریبالوقوع خبر میدهند بخشی از پروژه جنگروانی است و لازم است پیش از باور و ترویج آن هر تحلیل و خبر را آگاهانه و مسئولانه راستیآزمایی کند.
۳) لازم است افکار عمومی و جامعه کسبوکار در ایران بداند وضعیت کشور هرگز به وضعیت دوران پیش از «برجام» بازنخواهد گشت چرا که دولت ترامپ نمیتواند با یک حمایت سیاسی و دیپلماتیک و حقوقی بسیار کمتر از گذشته فشار بیشتری به ایران وارد آورد!
۴) لازم است افکار عمومی و جامعه کسبوکار بداند که این صفآرایی جدید در کشورهای غربی و این میزان حمایت بینالمللی از ایران - آن هم در مقابل آمریکا - در تاریخ معاصر بیسابقه است و قطعا میشود از فضای موجود برای پیشبرد منافع ایران استفاده کرد.
۵) لازم است افکار عمومی بداند تاریخ مملو از نمونه کشورهایی است که با حمایت از تولیدات داخلی خود و اتکا بر تواناییهای بومی توانستهاند سنگینترین چالشهای بینالمللی را مهار کنند...
۶) پس مردم ایران هم میتوانند با انضباط و اصلاح رفتارهای مصرفی خود، به بهبود وضعیت خود و به راه افتادن چرخه اقتصاد کشور کمک کنند.
۷) لازم است افکار عمومی بداند که در دنیای امروز - با وجود تمام محدودیتها - «حضور» و «عاملیت» دارد و میتواند فعالانه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی علیه کارگزاران «جنگ روانی» قد علم کند، بر رفتار سیاستمداران داخلی و خارجی اثر بگذارد...
۸) ...دروغپراکنیهای رسانههای ضدایرانی را خنثی کند، به بهبود وجهه و چهره کشور کمک کند، فضا را برای سرمایهگذار «مساعد» جلوه دهد و از منافع خود و نسل آیندهاش دفاع کند.
۹) افکار عمومی - مانند تیم ملی فوتبال کشور - باید بداند که گاه لازم است ۱۱ نفره در دروازه بایستد تا در کنار دروازهبان هجمه حریف را مهارکند!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) در دستگاه سیاست خارجی آمریکا بسیاری معتقدند چرخش عربستان سعودی به سمت ایران ناشی از این است که «کشورهای عرب دیگر به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا برای دفاع از آنها علیه ایران دست به اقدام نظامی خواهد زد».
۲) در تحلیل آنها، انفعال آمریکا در برابر حادثه آرامکو در زمان ترامپ و سپس بیعملی آمریکا در مواجهه با حادثه حمله پهپادی حوثیها به امارات در زمان بایدن، این باور را نزد کشورهای عرب تقویت کرده است که عدم مداخله نظامی آمریکا به نفع آنها یک سیاست دوحزبی یا bipartisan است.
۳) در چنین دولت بایدن بستری تصور میکند با اعزام نیروی جدید به خلیج فارس - و با قرار دادن سرباز آمریکایی در نفتکشهایی که از آبراهه عبور میکنند - از یکسو به کشورهای عرب منطقه نشان میدهد آمریکا آماده برخورد نظامی با ایران است و از این اتفاق ابایی ندارد؛
۱) در متن برجام آمده: «کلیه مفاد و اقدامات مندرج در این برجام صرفاً برای اجرای آن بین گروه 1+5 و ایران میباشد...
...و نمیبایست به منزله ایجاد سابقه برای هیچ دولت دیگری، یا برای اصول بنیادین حقوق بینالملل و حقوق و تعهدات وفق معاهده NPT و سایر اسناد مربوطه، و همچنین اصول و رویههای شناخته شده بینالمللی تلقی گردد».
۲) آقای نبویان در تلویزیون ملی اینگونه این بند را تفسیر میکند که «برجام خارج از حقوق بینالملل است» و یک رژیم حقوقی منحصربفرد است که NPT را هم دور میزند و صرفاً برای ایران تدوین شده است! سپس بخاطر پذیرش این بند - که او «تحقیر ملت ایران» میخواند - دکتر ظریف را شماتت میکند!
۱) روابط ایران و آمریکا از سه حالت خارج نیست: یا باید به طور کُلی آمریکا را نادیده بگیریم و تلاش کنیم با وجود فشارهای فزایندهٔ واشنگتن - و به امید افول آن در صحنه بینالمللی - کشور را اداره کنیم؛
۲) یا باید از میان صد اختلافی که با آمریکا داریم، یک اختلاف را در حوزه هستهای حلوفصل کنیم و ۹۹ اختلاف دیگر را باقی بگذاریم به امید اینکه دولتهای متوالی در آمریکا پذیرای چنین فرمولی خواهند بود؛
۱) در بهار ۱۳۸۴، دکتر ظریف گزارش مفصلی برای مقامات عالیرتبه کشور تهیه کرد که در آن به صراحت ««ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت» را پیشبینی و با جزئیات و دقت تحسینبرانگیزی موارد پنجگانه زیر را تشریح و بررسی کرد:
۲) «شرایط و مشکلات تدوین مقررات عمومی بینالمللی محدودکننده»؛ «اهداف آمریکا از قرار دادن ایران در دستورکار شورای امنیت»؛ «روشهای قرار گرفتن موضوع ایران در دستورکار شورای امنیت»؛ «تبعات قرار گرفتن در دستورکار شورای امنیت» و «انتخابهای جمهوری اسلامی»!
۳) در بخشی از آن گزارش، او (نقل بهمضمون) تأکید کرد: «تعیین ضربالاجلهای پیدرپی توسط شورای امنیت بهانه را برای دامنزدن به بحران توسط آمریکا ایجاد میکند؛ و بروز چنین وضعیتی سبب خواهد شد پس از هر بحران و کوشش برای مهار آن، از نقطه پایینتری برای یافتن راهحل مسیر را دنبال کنیم»
۱) اندیشمندان حوزه روابط بینالملل تمثیل جالبی برای به تصویر کشیدن نظم نوین جهان بکار میبرند:
۲) نقشه جهان را - همان نقشهای را که احتمالاً در مدرسه به دیوار کلاس درس دیدهاید - تصور کنید. در آن نقشه کشورهایی خواهید دید که با خطوط پُررنگ از هم تفکیک شدهاند؛ و هریک قرار است به مثابه یک «بازیگر» مستقل با دیگر کشورها - مانند یک بازی برد و باخت شطرنج - تعامل و رقابت کند.
۳) حالا همان نقشه را در شب تصور کنید! جهانی خواهید دید که در آن کانونهای پررنگ و کمرنگ نور توسط خطوطی باریک و درشت به هم متصل شدهاند و گویی شبکههایی از بازیگران مختلف - از انسانها گرفته، تا ملتها، کارخانجات و شرکتها و مراکز تجاری و آثار تاریخی و غیره - تشکیل دادهاند.
۱) سالها تلاش کردند با همین جنس جملات پرتوپلا به نقل از این و آن، جواد ظریف را - که عمری در خدمت منافع ملی زحمت کشید - و پس از یک دوران سیاه در سیاست خارجی، «عزت» را به کشور بازگرداند تخریب کنند.
۲) ظریف نیاز ندارد کسی از او دفاع کند. حتی برای «خوشنامی» در تاریخ هم تلاشی نکرده. او از جنس مردانی است که بدون هیچ چشمداشتی خود را هزینه کشور و مردمش کرد، به جای اینکه مانند بسیاری از سیاستمردان این دیار، منافع کشور و مردم را هزینه پیشرفت و محبوبیت خودش کند.
۳) اما کسانی که دستی بر آتش دارند - یا کسانی که دستکم کمی انصاف دارند - میدانند او در دوران خدمت چهل سالهاش - به ویژه در دوران وزارتش - علیرغم تمام سنگاندازیهای داخلی و هجمههای جریان ویرانیطلب و ایرانستیز در خارج، از چه چالشها و تهدیداتی کشور را عبور داد.