Thread by @ham3ds_

#رشته_توییت #استانداردِ_بیت‌کوین
1. می‌توان #بیت‌کوین را یک نرم افزار توزیع شده دانست که به منظور انتقال ارزش با استفاده از ارزی خاص طراحی شده که این ارز بدون نیاز به وجود یک موجودیت واسط، در برابر تورم غیرمنتظره محافظت شده است.

2. هر چند خودِ #بیت‌کوین یکی از ابداعات نسل دیجیتال محسوب می‌شود اما مشکلاتی که انتظار می‌رود بیت‌کوین آنها را حل کند –یعنی عرضه‌ی نوع خاصی از پول که تحت کنترل کامل صاحب آن قرار دارد و احتمال حفظ ارزش آن در بلندمدت زیاد است– طول عمری به اندازه قدمت جامعه بشری دارند.

3. انتخاب‌های افراد بستگی به طرزفکر آنها دارد و بنابراین نمی‌توان گفت که انتخاب یک نوع پولِ خاص کاملاً درست یا کاملاً غلط است؛ هر چند این انتخاب‌ها عواقبی هم دارند.

4. هرچیزی که به نوعی برای ذخیره ارزش استفاده شود، کم‌کم دچار افزایش عرضه می‌شود و هرچیزی که میزان عرضه آن به راحتی افزایش پیدا کند، ارزشش را ازدست خواهد داد و بنابراین باعث ازبین رفتن سرمایه افرادی می‌شود که از آن برای ذخیره ارزش استفاده کرده‌اند؛این فرایند تله پولِ آسان نام دارد

5. اگر قرار باشد چیزی نقش #پول را ایفا کند باید تولید آن هزینه‌بر باشد، در غیر این صورت وسوسه تولید راحتِ پول باعث از بین رفتن ارزش آن و تخریب سرمایه افرادی می‌شود که آن را پس‌انداز کرده‌اند و انگیزه هر فردی که قصد استفاده و پس‌انداز آن را داشته از بین می‌رود.

6. ارزهایی بیشترین بقا را دارند که مکانیزم قابل اطمینانی برای محدود کردن میزان عرضه آنها وجود دارد– که به این ارزها پولِ قوی (Hard Money) گفته می‌شود.

7. انتخاب اِلمان‌هایی که بهترین پول را ایجاد می‌کنند همیشه با واقعیاتِ تکنولوژیکی جوامع تعیین می‌شوند که قابلیت فروش کالاهای مختلف را مشخص می‌کند.

8. تمدن‌های انسانی در زمان‌ها و مکان‌هایی رونق گرفته‌اند که پولِ درست و سالمی مورد استفاده قرار گرفته و پول ناسالم بارها با سقوط تمدن‌ها و فروپاشی جوامع همزمان شده است.

9. تاریخِ رُم، قسطنطنیه، فلورانس، ونیز و خیلی از مناطق دیگر ثابت کرده که وجود یک استاندارد پولیِ سالم پیش‌شرط لازم برای رشد و شکوفایی بشر است و بدون آن #جامه در سراشیبی خشونت و تباهی قرار می‌گیرد.

10. #تاریخ نشان داده که نمی‌توانید خودتان را از عواقب استفاده دیگران از پولی "مقاوم‌تر و قوی‌تر" از #پول خودتان محافظت کنید.

11. برخی از مهم‌ترین دستاوردهای تکنولوژیکی، پزشکی، اقتصادی و هنریِ انسان طی دوره استانداردِ طلا به‌دست آمده که این موضوع نشان می‌دهد چرا این دوره در سراسر اروپا "عصرِ زیبایی"(Beautiful Era) نامیده شده است.

12. جنگ‌جهانی اول باعث شد دوره‌ی تصمیم‌گیری #بازارِ‌آزاد درباره انتخاب واسطه‌های پولی به پایان برسد و دوره‌ی پول‌های دولتی آغاز شود.

13. پولِ دولتی از این جهت شبیه #پول ‌های اولیه و کالاهایی غیر از #طلا است که ممکن است عرضه آن نسبت به موجودی خیلی زود پیشی بگیرد و همین باعث از دست رفتن قابلیت فروش، کاهش قدرت خرید و فقیرتر شدن دارندگان آن شود.

14. [درباره #جنگجهانی_اول] با توقف قابلیت نقدشوندگیِ طلا، تلاش‌های جنگی دولت‌ها دیگر محدود به استفاده از پولی که در خزانه‌های خودشان داشتند نبود بلکه به ثروتِ کل جمعیت کشورهایشان تعمیم یافته بود.

15. اگر دولت‌های اروپایی همچنان رویکرد #استانداردِ_طلا را حفظ می‌کردند یا مردم اروپا طلای خودشان را حفظ می‌کردند، ممکن بود #تاریخ به صورتی متفاوت رقم بخورد. ممکن بود جنگ‌جهانی‌ اول چند ماه بیشتر طول نکشد.

16. دلیل #سقوط بزرگ #وال‌استریت در آبان‌ماه 1308 فاصله گرفتن از استانداردِ طلا در سال‌های پس از جنگ‌جهانی اول بود و افزایش رکود به دلیل شدت گرفتنِ کنترل دولتی و اجتماعی شدن اقتصاد در سال‌های ظهورِ افرادی مثل فرانکلین‌دلانو رُزولت بود.

17. از دیدگاه #اقتصادِکینزی هر نوع هزینه‌ای، صرفاً یک هزینه و خرج محسوب می‌شود و مهم نیست که آیا این مخارج صرف تغذیه افراد شده‌ یا #دولت‌ها آن را برای کشتن بیگانه‌ها صرف کرده باشند؛ تمام این مخارج در حجمِ تقاضای کل محسوب می‌شوند و در نهایت باعث کاهش بیکاری می‌شوند!

18. سیستمِ #برتون‌وودز‌ (Bretton Woods) در اصل تلاش داشت از طریق برنامه‌ریزی مرکزی به دستاوردهایی برسد که استانداردِ طلای بین‌المللی قرن نوزدهم به صورت خودبه‌خود به آن رسیده بود.

19. #اَبَرتورم (Hyperinflation) نوعی فاجعه اقتصادی است که مختص #پولِ‌دولتی است. هیچ موردی از اَبَرتورم در اقتصادهایی که مبتنی بر استانداردِ طلا یا نقره هستند، مشاهده نشده.

20. #پولِ‌دولتی که هزینه تولید آن نزدیک به صفر باشد ممکن است باعث شود پس‌انداز پولیِ کل یک جامعه در عرض چندماه یا چندهفته کاملاً #بی‌ارزش شود.

21. #اَبَرتورم پدیده‌ای بسیار مهلک‌تر از بی‌ارزش شدن سرمایه‌ی عده‌ زیادی از مردم است؛ این پدیده باعث تخریبِ کلِ تولید اقتصادی یک جامعه می‌شود که ایجاد آن صدها یا حتی هزاران سال زمان برده است.

22. حتی اگر کتاب‌هایی که درباره مزایای #مدیریت‌دولتیِ عرضه پول نوشته می‌شوند، صحت داشته باشند، آسیبِ ناشی از وقوع یک اَبَرتورم در هر نقطه از دنیا از این مزایا بیشتر خواهد بود.

23. Hanke و Bushnell توانستند وقوع 57 #اَبَرتورم را در تاریخ ثابت کنند که تنها یکی از آنها قبل از دوره‌ی #ناسیونالیزم اتفاق افتاده و آن تورمِ سال 1795 فرانسه بود که در پِی حبابِ میسیسیپی(Mississippi Bubble) به وقوع پیوست.

24. افزایش مداومِ عرضه‌ی یک #ارز منجر به تنزلِ #ارزش آن می‌شود و این امر در ازای منفعت عده‌ای که آن ارز را #چاپ می‌کند و کسانی که زودتر از همه آن را تهیه کرده‌اند، باعث ضرر رسیدن به سایر دارندگان آن می‌شود، به این پدید اثرِ کانتیلون(Cantillon Effect) گفته می‌شود.

25. #دولت‌ ها همیشه بهانه‌هایی برای چاپ #پول بیشتر پیدا می‌کنند از جمله #اختلاس‌ های آشکار، شرایط اضطراری و یا مکاتبِ اقتصادیِ تورم‌زا و این امر باعث گسترش قدرتِ دولت‌ها و کاهش ارزش سرمایه دارندگان آن ارزها می‌شود.

26. جالب است که در عصرِ پولِ دولتی، خودِ دولت‌ها نسبت به دوره‌ی استانداردِ طلای بین‌المللی در سال‌های 1250 تا 1293(ه.ش)، در ذخایر رسمیِ خودشان طلای بیشتری را پس‌انداز کرده‌اند.

27. یک #پولِ‌قوی و سالم طوری عمل می‌کند که تنها راهِ #موفقیت هر فرد ارائه خدماتی ارزشمند به دیگران باشد و بنابراین منجر به تقویتِ تلاش‌های جامعه در راستای تولید، همکاری، انباشت سرمایه و تجارت می‌شود.

28. قرنِ بیست‌و‌یکم، قرنِ پولِ‌ ناسالم و حکومتِ مطلق بود و #دیکتاتوریِ دولت‌ها امکان انتخاب #بازارِ‌پولی را به مردم نمی‌داد و #پول‌های‌کاغذیِ چاپ شده توسط خودِ دولت‌ها با تهدید به خشونت بر مردم تحمیل می‌شدند.

29. پولِ سالم یکی الزامات مهم برای آزادیِ افراد از #استبداد و سرکوب است، زیرا قابلیت یک دولتِ مستبد برای تولید پول می‌تواند قدرت زیادی جهت تسلط بیشتر بر افراد به آن #دولت بدهد؛ قدرتی که به واسطه‌ی ماهیت خاص خودش منجر به جذبِ افرادی با شایستگی‌های کمتر و بیشتر شدن بی اخلاقی می‌شود

30. پولِ سالم فاکتور اصلی در تعیین "اولویتِ زمان" برای افراد است که یکی از جنبه‌های بسیار مهم در تصمیم‌گیری‌های افراد است که معمولاً نادیده گرفته می‌شود. #اولویت_زمانی به میزانِ ارزشِ زمانِ حال نسبت به زمان آینده برای افراد گفته می‌شود.

31. اقتصاددانی با نام Hans-Hermann Hoppe توضیح داده که وقتی #اولویتِ_زمان آنقدر کاهش پیدا کند که اجازه پس‌انداز، جمع‌آوری سرمایه یا هر نوع کالای مصرفی را ندهد، این کاهش همچنان ادامه پیدا می‌کند تا این که "فرایندِ تمدن" شروع شود.

32. در‌حالیکه اقتصادهای خُرد بر تراکنش‌هایی که بین افراد صورت می‌گیرند و اقتصادهای کلان بر نقشِ #دولت بر #اقتصاد تمرکز دارند، واقعیت این است که تصمیماتِ اقتصادی که بیشترین تاثیر را بر رفاهِ افراد دارند، تصمیماتی هستند که خود افراد با توجه به آینده‌شان می‌گیرند.

33. هر چقدر قابلیت حفظ ارزشِ یک #ارز بیشتر باشد، مردم بیشتر تشویق به تاخیر در #مصرف و تخصیص منابع برای تولیدِ بیشتر در آینده می‌شوند و این امر منجر به انباشتِ سرمایه و بهبود سطحِ استانداردهای زندگی می‌شود.

34. کاهش #ارزش یک واحدِ‌ پولی و یا پیش‌بینی کاهش ارزش یک واحد‌ِ پولی در آینده، تاثیراتِ بلندمدت زیادی دارد و باعث می‌شود که: جامعه کمتر #پس‌انداز کند، سرمایه‌ی کمتری را ذخیره کند و به احتمال زیاد شروع به مصرف کردن اندوخته‌هایش کند.

35. #تمدن‌‌ ها تحت یک سیستمِ پولیِ سالم و قدرتمند رونق پیدا می‌کنند، اما وقتی سیستم پولی ناسالم و ضعیف شود دچار #فروپاشی می‌شوند؛ درست مثل اتفاقی که برای رومیان، امپراطوری رُمِ شرقی و جوامع اروپاییِ مدرن پیش آمد.

36. آنچه درباره‌ی یک واحدِ پولی اهمیت دارد، #قدرت‌خرید آن است نه حجم آن، بنابراین هر واحدِ پولی مادامی که به اندازه‌ای قابل تقسیم و گروه‌بندی باشد که نیاز افراد در زمینه‌ی #پس‌انداز و انجام #تراکنش‌ها را فراهم کند، قابلیت‌های یک واحدِ پولی را دارد.

37. بهترین نوعِ #پول در تاریخ، پولی بوده که تولید و عرضه‌ی آن، مزایای چشمگیری نداشته باشد و تولیدِ آن منبع خوبی برای کسب #سود محسوب نشود.

38. اگر پولِ دولت‌ها، یک واحدِ برتر برای #ذخیره‌‌ارزش می‌بود، نیازی نبود که قوانینی برای الزامِ استفاده از پولِ قانونی داشته باشند و تمامی دولت‌ها در سطح جهان انبوهی از #طلا را ذخیره نمی‌کردند و در ذخایر بانکیِ خودشان طلا نگه نمی‌داشتند.

39. این واقعیت که #بانک‌ های مرکزی به حفظ ذخایر #طلا ی خودشان ادامه داده و حتی درحالِ افزایش حجم ذخایرشان هستند نشان‌دهنده عدم اعتمادی است که آن‌ها در بلند‌مدت نسبت به ارزهای خودشان دارند.

40. #پولِ سالم، پولی است که به مرورِ زمان #ارزش آن افزایشِ تدریجی پیدا می‌کند، یعنی #پس‌انداز و داشتن آن منجر به افزایش قدرت خرید می‌شود.

41. پولِ ناسالمی که تحت کنترلِ بانک‌های مرکزی باشد که هدفش را حفظِ #تورمِ مثبت ذکر کرده باشد، انگیزه‌ی کمی جهت حفظ آن در افراد ایجاد می‌کند.

42. در زمان وجود #پولِ_ناسالم، فقط بازده‌ای بالاتر از نرخ تنزلِ بهای ارز برای افراد مثبت تلقی شده و انگیزه‌‌ی دریافتِ بازده‌ی بیشتر در ازای سرمایه‌گذارای‌هایی با #ریسکِ بالا را در آنها ایجاد می‌کند.

43. نرخِ #پس‌انداز در کشورهای توسعه یافته سقوط چشمگیری داشته و به سطوح بسیار پایینی رسیده است در حالیکه #بدهی‌ های شخصی، شهری و ملی به سطحی رسیده که پیش از این غیرقابل تصور بود.

44. یکی از کاذب‌ترین تصوراتی که در اقتصادِ #کینزی وجود دارد این است که بدهی‌های ملی اهمیتی ندارند چون این بدهی‌ها را به خودمان بدهکاریم!

45. تنها مریدانی از #مکتبِ_کینزی که اولویت‌زمانیِ بالایی دارند درک نمی‌کنند که این "ما" (اشاره به مورد شماره 44)، به چندین نسل مرتبط می‌شود – یعنی یکی نسل امروز که بی‌ملاحظه به #مصرف کردن می‌پردازد و دیگری، نسل آینده است که باید عواقبِ آن را تحمل کند.

46. #مصرف‌گرایی و خوش‌گذرانیِ قرن‌بیستم چیزی به غیر از تخریبِ پولِ سالم و گسترش تفکرِ "اولویت دادن بالا به زمان" در راستای کنار گذاشتن #پس‌انداز و ترویج مصرف‌گرایی جهتِ ایجاد رونقِ اقتصادی نیست.

47. یکی از علائم نادیده گرفتنِ عمق #اقتصادِ مدرن که اقتصاد #کینزی عامل آن بود، وجود این تصور است که #سرمایه‌داری(یکی از سیستم‌های اقتصادی که مبتنی بر انباشتِ سرمایه از طریق پس‌انداز است) مسئول افزایش مصرف‌گراییِ تجملی‌ست، که این دقیقاً در تضاد با انباشتِ سرمایه است.

48. #کَپیتالیسم یا #سرمایه‌داری وقتی اتفاق می‌افتد که مردم اولویتِ زمانیِ خودشان را کاهش داده، و سرمایه‌گذاری برای آینده را به لذت فعلی ترجیح می‌دهند.
مصرفِ افراطیِ ناشی از افزایش #وام و #بدهی، یکی از بخش‌های معمول و متداولِ نظام سرمایه‌داری است.

49. تنها نشانه‌ی رشد اقتصادی در وهله‌ی اول، #پس‌انداز، #سرمایه‌گذاری و به تاخیر انداختن لذت‌ها است که باعث طولانی‌تر شدنِ چرخه‌ی تولید و افزایش بهره‌وری روش‌های تولید می‌شود که در نهایت منجر به افزایشِ سطح استانداردهای زندگی می‌گردد.

50. ایجاد تحول در #پولِ_سالم و تبدیل شدنِ آن به پولِ کم‌بها، باعثِ برباد رفتنِ تلاش‌های چندین نسل برای انباشتِ #ثروت به دلیل مصارف زیادِ یک یا دو نسل می‌شود و باعث می‌شود که #قرض گرفتن تبدیل به روشی جدید برای تامین بودجه‌ی مخارجِ گزاف شود.

51. هر #انتخابات یک‌ نوع حراجیِ پیشرفته از کالاهای به #سرقت رفته است.
H. L. Mencken

52. هر چه #سیاستمداران بیشتر به مردم درباره‌ی امکانِ رسیدن به بازنشستگی و #رفاهِ ابدی از طریق چاپ دائمِ #پول دروغ می‌گویند، ارزش سرمایه‌گذاری در خانواده‌ها نیز کمتر می‌شود.

53. بیشتر تکنولوژی‌هایی که ما در دنیای مدرن امروزی استفاده می‌کنیم در قرن نوزدهم میلادی اختراع شده بودند، یعنی در دوره استانداردِ #طلا سرمایه لازم برای شکل گیری این تکنولوژی‌ها از طریقِ #پول سالمِ آن دوره و ذخیره ارزشی که به سرعت افت نمی‌کرد، تامین شده بود.

54.  نقش #پولِ_سالم در رونق و توسعه جوامع انسانی محدود به پیشرفت‌های تکنولوژیکی و علمی نیست ومی‌توان آن را به وضوح در دنیای #هنر هم مشاهده کرد.

55.  در دوره‌های #پولِ_سالم و اولویت زمانیِ پایین، #هنرمندان برای تکمیل آثار خودشان بیشتر کارمی‌کردند تا بتوانند در بلند مدت کارهای ارزشمندی تولید کنند.

56.#هنرمندانِ مدرن، به جای کار طولانی و ارائه هنرهای واقعی به سمت مبالغه، احساساتِ شدید و خشمِ مفرط روی آورده‌اند تا مخاطبین را تحریک به قدردانی از آثارِ خودشان کنند و اغلبِ اوقات نمادهایی از ایده‌های #سیاسی که معمولاً مدل‌هایی از #مارکسیست هستند را به کارهایشان اضافه می‌کنند

57. با جایگزین شدن #پولِ‌_دولتی به‌جای پولِ‌ سالم، کم‌کم افرادی با اولویت‌زمانیِ کم و سلایق لطیف جای خودشان را به عوامل #سیاسی دادند که همچون سلایق هنریِ مُدرن، خام و ناپخته هستند.

58. بدون شک مقاله‌ی The Use of Knowledge in Society، نوشته‌ی Friedrich Hayek یکی از مهم‌ترین مقالات #اقتصادی است که تا به امروز نوشته شده است.

59. در یک سیستم اقتصادیِ مبتنی بر بازارِ آزاد، #دانش و سیگنال‌هایی که #اطلاعات را مخابره می‌کنند، ارزش محسوب می‌شوند.

60. قیمت‌ها(ارزش‌ها)، صرفا ابزاری برای سودآوری #سرمایه‌داران نیستند؛ بلکه سیستم‌ِاطلاعاتیِ تولید اقتصادی محسوب می‌شوند و #دانش را در سراسر جهان مخابره کرده و فرایندهای پیچیده‌ی #تولید را هماهنگ سازی می‌کنند.

61. هر #سیستمِ_اقتصادی که سعی کند قیمت‌ها را نادیده بگیرد، باعث #تخریب کاملِ فعالیت‌های اقتصادی بشر و برگشت آن به دوران ابتدایی می‌شود.

62. یکی از نقایصِ مهلکِ #سوسیالیزم که #میزس آن‌را افشا کرد این‌ بود که بدون وجود یک مکانیزمِ قیمت‌گذاری در یک #بازارِ_آزاد، سوسیالیزم در محاسباتِ اقتصادی موفق نخواهد بود، بخصوص در اختصاص دادنِ کالاهای سرمایه‌ای.

63. در اقتصادی با وجودِ یک #بانک‌مرکزی و سیستم بانکداریِ ذخیره‌کسری(Fractional Reserve Banking)، تامین وجوهِ قابل استقراض توسط کمیته‌ای از اقتصاددانان هدایت می‌شود که تحت #نفوذِ سیاستمداران، بانکداران، کارشناسانِ رسانه و حتی سرانِ نظامی قرار دارند.

64. تولیدِ بیشتر و بیشترِ هرنوع #پول برای جبران کمبودِ پس‌انداز منجر به افزایشِ سرمایه‌های فیزیکی جامعه نمی‌شود، بلکه صرفا باعث #بی‌ارزش شدن پولِ فعلی و تخریبِ قیمت‌ها می‌شود.

65. تنها کسی که از ساختارِ #سرمایه آگاه باشد که چطور دستکاریِ نرخ بهره‌ها می‌تواند باعث از بین‌رفتنِ انگیزه‌ی مردم برای انباشتِ‌سرمایه شود، می‌تواند دلایل #رکود و نوساناتِ چرخه‌ی #کسب‌و‌کار را درک کند.

66. چرخه‌ی کسب‌و‌کار نتیجه‌ی طبیعیِ دستکاریِ نرخ بهره است و با ایجادِ این تصور در #سرمایه‌داران که می‌توانند با پولِ ناسالمی که #بانک‌ها به آن‌ها می‌دهند، به سودِ بیشتری برسند، بازارِ سرمایه را تخریب می‌کند.

67. برعکسِ تفکرات روح‌باورِ مکتب #کینزی، چرخه‌های #کسب‌و‌کار پدیده‌هایی عرفانی نیستند که اقداماتِ بانک‌های‌مرکزی در تلاش برای بهبودِ اوضاع اقتصادی باعث زوالِ "ارواح حیوانی" آنها شود.

68. منطقِ #اقتصاد به وضوح نشان می‌دهد که "#رکود" نتیجه‌ی دستکاریِ نرخ بهره است، درست همان‌طور که "کسری" نتیجه‌ی رسیدنِ قیمت‌ها به حداکثر است.

69. تاریخِ #پول نشان می‌دهد که در زمان دستکاری میزانِ عرضه‌ی پول، چقدر چرخه #مشاغل تخریب شده و #رکود اقتصادی افزایش پیدا می‌کند.

70. یک سیستمِ #سرمایه‌داری نمی‌تواند بدون وجود یک #بازارِ_آزادِ سرمایه کار کند؛ در این بازارِ سرمایه، قیمتِ سرمایه‌ها از طریق تعامل بین عرضه و تقاضا مشخص می‌شود و علائم تغییر قیمت‌ها بر تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌داران تاثیرگذار است.

71. دخالتِ #بانک‌مرکزی در بازارِ‌سرمایه ریشه‌ی اصلی تمام #بحران‌ ها و #رکود های اقتصادی است که اکثر سیاستمداران، روزنامه‌نگاران، دانشگاهیان و فعالانِ چپ‌گرا تمایل دارند سرمایه‌داری را مقصرِ اصلی جلوه دهند.

72. این تصور که بانک‌های‌مرکزی می‌توانند از #رکودِ_اقتصادی پیشگیری کرده، با آن مبارزه کرده یا آن‌را مدیریت کنند به اندازه‌ای خیالی و غیرواقعی است که آتش‌افروزان و کسانی که عمداً منجر به آتش‌سوزی می‌شوند را مسئول اطفای حریق کنیم :)

73. برنامه‌ریزیِ مرکزیِ بازارهای اعتباری باید کنار گذاشته شود، زیرا منجر به تخریبِ مکانیزم‌های #بازار در زمینه‌ی شناساییِ قیمت‌ها می‌شود که این مکانیزم‌ها، مشوق‌ها و علائمی دقیق را در اختیارِ فعالان بازار قرار می‌دهند تا میزان #مصرف و #تولید خودشان را مدیریت کنند.

74. یکی از خصیصه‌های تفکرِ #لیبرتاریانیسمِ میلتون فریدمن این است که دولت‌ها را برای مشکلات اقتصادی سرزنش می‌کند اما استدلال‌های ناقص آن باعث می‌شود که مداخله‌ی بیشتر #دولت راهکار این مشکل محسوب شود.

75. تنها هنگامی‌ که یک #بانک‌ِمرکزی شروع به دستکاریِ میزان عرضه‌ی #پول و نرخِ بهره‌ها می‌کند، امکان ایجاد شکست‌هایی بزرگ در کلِ صنعت فراهم می‌شود که این شرایط نیز به نوبه‌ی خود منجر به کاهش شدید فعالیتِ صنایع می‌شود.

76. در یک بازارِ پولیِ آزاد، افراد خودشان نوع #ارز مورد استفاده‌شان را انتخاب می‌کنند و نتیجه آن انتخابِ ارزی با کمترین میزان نسبتِ انباشت‌ به‌ جریان خواهد بود. چنین ارزی، با تغییر عرضه و تقاضا کمتر دچار #نوسان خواهد شد.

77. یکی از حقایق شگفت‌آورِ زندگی مدرن این است که در سال 1279(ه.ش) یک #کارآفرین می‌توانست طرح‌ها و محاسباتی در سطح #اقتصادِ جهانی و بر پایه‌ی هر ارزِ جهانیِ دلخواه انجام دهد؛ بدون اینکه توجهی به نوساناتِ نرخ تبدیلِ ارز داشته باشد.

78. ترکیبِ نرخِ تبدیل شناورِ ارزها و ایدئولوژیِ #کینزی منجر به ایجاد پدیده #جنگِ_ارزها در دنیای مدرن شده است.

79. پولِ قوی(Hard Money) با خارج کردن موضوعِ عرضه‌ی #پول از کنترل #دولت‌ ها و اقتصاددانانِ طرفدار آنها همه‌ی افراد را ملزم می‌کند که به جای تلاش برای ثروتمند شدن از طریق دستکاریِ سیستم پولی، به‌دنبال مفید واقع شدن برای جامعه باشند.

80. در یک سیستمِ پولیِ سالم، دولت‌ها باید طوری عمل می‌کردند که برای نسل‌های بزرگ شده در چرخه‌های خبریِ قرن‌ بیستم قابل تصور نیست؛ دولت‌ها می‌بایست از نظر اقتصادی #مسئولیت‌پذیر می‌بودند :)

81. برای افرادِ امروزی که در دوره‌ی تبلیغات فراگیر #رسانه‌های_دولتیِ قرن بیستم بزرگ شده‌اند، تصورِ دنیایی که در آن #آزادی و مسئولیت‌پذیریِ افراد بر قدرتِ دولتی چیره می‌شود، سخت است.

82. یکی از بزرگترین #فریب‌ های مدرنیزه این ایده بود که دولت‌ها باید عرضه‌ی #پول را مدیریت کنند و این، یکی از فرضیاتِ ابتدایی تمام مکاتب اقتصادی، نهادهای سیاسی و فکریِ امروزی است. اما هیچ شواهدی برای اثباتِ این ادعا در دنیای واقعی وجود ندارد.

83. داشتن تواناییِ #چاپ_پول، مَجازا و ظاهرا منجر به افزایش قدرتِ دولت‌ها می‌شود و همه‌ی #دولت‌ ها هم به دنبال چیزی هستند که به آنها #قدرت بیشتری بدهد.

83. با توجه به این‌که ناکاموتو برای تعداد #بیت‌کوین‌ های قابل تولید یک سقفِ خاص تعیین کرده، می‌توان گفت که وی اعتقادی به استدلال‌های مطرح شده در کتاب‌های اقتصادِ خُرد(Microeconomics) ندارد و بیشتر تحت تاثیرِ #مکتب_اتریش است که در آن افزایش حجمِ پول غیرضروری تلقی می‌شود.

85. معمولاً در جوامعی که ارزش پولشان پایدار است، "اولویت زمانی" کمتر می‌شود و افراد یاد می‌گیرند که #پس‌انداز کرده و به آینده فکر کنند، در حالی‌که در جوامعی با نرخِ نوسان بالا و #اقتصادِ ضعیف، عادتِ "اولویت‌زمانیِ بالا" شکل می‌گیرد زیرا اهمیت صرفه‌جویی در نظرِ مردم از بین می‌رود.

86. با پولِ سالم، تلاش‌های #دولت محدود به جمع‌آوریِ #مالیات بود ولی در سیستمی با پولِ ناسالم، دولت تلاش دارد قبل از تخریبِ کامل ارزش پولیِ خودش به دنبال روش‌های مختلف برای درآمدزایی باشد و این باعث می‌شود که دولت سعی کند ثروت را در #انحصار خودش نگه دارد.

87. #پولِ_ناسالم در دست دولت‌های دموکراتیکِ مدرنی که دائما تحت فشارِ تجدید #انتخابات قرار دارند، تبدیل به ابزاری خطرناک می‌شود. رای دهندگانِ امروزی تمایلی به طرفداری از کاندیدهایی که درباره‌ی هزینه‌ها و مزایای طرح‌های پیشنهادی خودشان صادق نباشند، ندارند.

88. پولِ ناسالم قلب اصلیِ باور کذب امروزی است که در ذهن بسیاری از رای دهندگان و کسانی که تنها #اقتصاد را در سطح دانشگاهی مطالعه می‌کنند، جای گرفته است؛ این باور که اقدامات #دولت‌ ها منجر به از دست رفتنِ هیچ فرصتی نمی‌شود.

89. تصادفی نیست که در هنگام مطالعه‌ی #تاریخ و بررسی حکومت‌های‌ #مستبد به این نتیجه می‌رسیم که تمام این حکومت‌ها با سیستم پولِ دولتی کار می‌کردند که دائما برای تامین بودجه‌ی اقداماتِ دولت، بر میزان تورم آن افزوده می‌شد.

90. #پولِ_ناسالم می‌تواند به‌صورت بالقوه قدرت دولت‌ها را نامحدود کند و در عین حال عواقب بزرگی برای هر فرد دارد و سیاستمداران را ملزم می‌کند که انرژی و منابع جامعه را صرف بازیِ مجموعِ-صفر (Zero-Sum) در راستای منافعِ افرادی کند که می‌دانند چطور بر مردم #حکمرانی کنند.

(توضیحِ توییتِ 90) در #نظریه‌بازیها(Game Theory) و علمِ اقتصاد، یک بازیِ مجموعِ-صفر(Zero-Sum)، یک مدل ریاضی از وضعیتی است که #سود یک شرکت‌کننده، دقیقاً متعادل با #زیان‌ شرکت‌کننده‌ی دیگر است.

91. در دنیای ارزهای #فیات، دسترسی به منبع پولیِ #بانک‌مرکزی با اهمیت‌تر از خدمت رسانی به مشتریان است. شرکت‌هایی که بتوانند اعتبار لازم برای پرداختِ وام‌هایی با نرخ #بهره کم را فراهم کنند، برتری بیشتری نسبت به سایر رقبای خودشان خواهند داشت.

92. سیستم #بانکداری تبدیل به بیزنسی شده که بدون ایجاد ریسک برای بانکدارها می‌تواند برایشان سودآوری کند و همزمان بدون ایجاد #سود برای دیگران برای آنها ایجاد #ریسک کند.

93. در دنیایی که #بانک‌های_مرکزی به افراد تخصیصِ اعتبار می‌کنند، شرکت‌های بزرگ نسبت به شرکت‌های کوچک این برتری را دارند که می‌توانند با نرخ بهره‌ی کمتری بودجه‌ی موردنیازشان را تامین کنند.

94. #بیت‌کوین اولین راهکارِ مهندسی بود که امکان پرداختِ دیجیتال بدون اتکا به یک شخصِ ثالث و واسط را فراهم کرد. بیت‌کوین اولین شیء دیجیتال، کمیاب، نادر و اولین نمونه از #پول نقدِ دیجیتال محسوب می‌شود.

95. در حالی‌که در یک #بانک‌مرکزیِ مدرن، پول‌های جدیدِ تولید شده به اعطای وام و مخارج دولت تخصیص پیدا می‌کند، در حوزه‌ی #بیت‌کوین پول‌های جدید به دست افرادی می‌رسد که منابعی را برای به‌روزرسانی دفترِ کل(ledger) #بلاک‌چین مصرف کرده باشند.

96. تنظیمِ سطحِ دشواری(Difficulty)، مطمئن‌ترین روش برای ایجاد #پولِ_قوی و محدود کردنِ نسبتِ انباشت‌به‌جریان(stock-to-flow) است و باعث شده که #بیت‌کوین تفاوتی اساسی با هر پولِ دیگری داشته باشد.

97. #بیت‌کوین قوی‌ترین پولی است که تا به امروز ابداع شده؛ افزایش #ارزش آن نمی‌تواند منجر به افزایش عرضه‌ی آن شود، بلکه تنها می‌تواند باعث ایمن‌تر شدنِ شبکه و مقاوم شدن آن در برابر حملات شود.

98. امنیتِ #بیت‌کوین در نابرابر بودنِ میزان هزینه‌‌ی حلِ مسئله‌ی "گواهی اثباتِ کار"(Proof Of Work) جهت ثبتِ یک #تراکنش در دفترِ کُل و میزان هزینه‌ی تایید اعتبارِ آن قرار دارد.

99. شاید بتوان گفت که دفتر کُل تراکنش‌های #بیت‌کوین تنها مجموعه‌ی #حقایق واقع گرایانه و بی‌طرف در جهان است.

100. #بیت‌کوین اولین نمونه از یک کالای دیجیتال است که انتقال آن، #مالکیت را از فرستنده سلب می‌کند.

101.همچنان که عصردیجیتال بهبودها و پیشرفت‌هایی در خیلی از جنبه‌های زندگی ما ایجاد می‌کند، #بیت‌کوین نیز یک جهش رو به جلوی بزرگ در ارائه راهکاری برای حل مشکل غیرمستقیم بودن تبادل ارز ارائه کرد و شاید بتوان اهمیت آن‌را به اندازه حرکت از عصر تجارت کالا‌به‌کالا به عصر طلا ونقره دانست

102. بدون وجود یک سیاست پولیِ محافظه‌کارانه و بدون تنظیم سطحِ دشواری، #بیت‌کوین صرفا از نظر تئوریک یک #پولِ_دیجیتال محسوب می‌شد، اما برای استفاده عملی در مقیاس عظیم ناامن می‌بود.

103. نوسانات قیمت #بیت‌کوین ناشی از این واقعیت است که میزان عرضه‌ی آن انعطاف‌پذیر نیست و به میزان تقاضا بستگی ندارد زیرا طوری برنامه‌ریزی شده که با یک نرخِ مشخص رشد کند.

104. احتمالاً با افزایش وسعت بازارِ #بیت‌کوین و پیچیدگی و عمقِ موسسات مالی که با بیت‌کوین سروکار دارند، این نوسانات کاهش پیدا می‌کند.

105. مادامی که #بیت‌کوین در حالِ رشد باشد، قیمت توکن‌های آن شبیه به سهامِ استارتاپی خواهد بود که رشدِ بسیار سریعی دارد. و هنگامی که میزان رشد بیت‌کوین متوقف و باثبات شود، جذبِ سرمایه‌های با ریسک بالا را متوقف کرده و تبدیل به یک دارایی پولیِ معمولی و نرمال خواهد شد.

106. #بیت‌کوین تنها راه برای خریدن #آینده است! زیرا صرف نظر از این‌که قیمتِ آن چقدر رشد می‌کند، هیچ‌وقت بی‌ارزش نخواهد شد.

107. کمیاب بودن #بیت‌کوین و عدم وجود مشکلات فیزیکی در جابجایی و نقل‌و‌انتقالِ آن، از بهترین ویژگی‌های این سیستمِ پولی محسوب می‌شود. بیت‌کوین می‌تواند ادعا کند که بهترین تکنولوژی است که تا به امروز برای #ذخیره‌ی_ارزش و #پس‌انداز ابداع شده.

108. هر فردی که #بیت‌کوین داشته باشد، به درجه‌ای از #آزادیِ_اقتصادی می‌رسد که پیش از ابداع بیت‌کوین دستیابی به آن ممکن نبود.

109. برای اولین بار پس از ظهورِ جوامع مدرن، افراد یک راهکار تکنیکی، واضح و مشخص برای فرار کردن از #نفوذ_اقتصادیِ دولت‌هایی دارند که تحت #حکومت آنها زندگی می‌کنند.

110. #بیت‌کوین و به طور کل #رمزنگاری، تکنولوژی‌های دفاعی هستند که هزینه‌ی محافظت و دفاع از اطلاعات و دارایی‌ها را نسبت به هزینه‌ی حمله به آنها به‌شدت کمتر کرده‌اند.

111.اگر #بیت‌کوین به رشد خود برای رسیدن به سهم بیشتری از ثروت جهان ادامه دهد، شاید دولت‌ها را ملزم کند که بیشتر تبدیل به سازمان‌هایی داوطلبانه شوند که تنها با عرضه‌ خدماتی ارزشمند به افراد(خدماتی که افراد مایل باشند در ازای دریافت آن هزینه پرداخت کنند) از آنها #مالیات دریافت کنند

112. بر خلاف تصورات رایج درباره خشونت طلبیِ #آنارشیسم، بِرند آنارشیسمِ #بیت‌کوین کاملاً صلح‌آمیز است و ابزارهای لازم برای رها شدنِ افراد از کنترلِ #دولت‌ها و #تورم را در اختیار آنها قرار می‌دهد.

113. اختراع #بیت‌کوین منجر به ایجادِ یک مکانیزم جایگزینِ مستقل برای نقل‌و‌انتقال وجه در سطحِ بین‌المللی بدون نیاز به وجود یک واسط شد؛ مکانیزمی که می‌تواند مستقل از زیرساخت‌های مالیِ موجود عمل کند.

114. می‌توان #بیت‌کوین را یک ارزِ قابل ذخیره‌ی نوظهور برای انجام تراکنش‌های آنلاین دانست که در آن یک #بانکِ آنلاین توکن‌هایی با پشتوانه‌ی بیت‌کوین برای افراد صادر می‌کند و این افراد بیت‌کوین‌های خودشان را در کیف پول‌های مختلف ذخیره می‌کنند.

115. یکی از مزایای #بیت‌کوین ایجادِ سریع‌ترین روش برای پرداخت‌های عظیم بین کشورهایی با فواصلِ طولانی است.

116.#بیت‌کوین درزمینه‌ی پرداخت آنلاین قابلیت رقابت با موسسات مالی و بانک‌های مرکزی را دارد و به‌دلیل داشتنِ ویژگی‌هایی مثل رکوردهای قابل اعتبارسنجی، ایجاد امنیت با رمزنگاری و ایمن بودن دربرابر حفره‌های امنیتیِ طرف‌های واسط درعملیات پرداخت، نسبت به موسسات مالی و بانک‌ها برتری دارد

117.باتوجه به اینکه #بیت‌کوین عاری از ریسک‌های ناشی از اتکا به شرکت‌های ثالث و واسط‌های عملیات پرداخت است می‌تواند همان نقشی را بازی کند که #طلا در دوره استانداردِ طلا بازی کرد.این ارز درسیستم بین المللی بی‌طرف محسوب می‌شود و در زمینه صدور ارز، به هیچ کشوری برتریِ ویژه‌ای نمی‌دهد

118.اگر رشد #بیت‌کوین ادامه پیدا کند و موسسات مالیِ بیشتری از آن استفاده کنند، بیت‌کوین تبدیل به ارز ذخیره‌ای برای مدلی جدید از #بانک‌مرکزی خواهد شد. این بانک‌های مرکزی می‌توانند فیزیکی یا مجازی باشند اما آیا بانک‌های مرکزی باید بیت‌کوین را به ذخایر ارزی خودشان اضافه کنند یا خیر؟

119. اولین #بانک‌مرکزی که #بیت‌کوین را خریداری کند، امکان انجام این کار را به دیگران ثابت کرده و باعث می‌شود خیلی از آنها به سمت انجام این کار یورش ببرند و به احتمال زیاد منجر به افزایش چشمگیرِ قیمت بیت‌کوین شده و باعث می‌شود خرید بیت‌کوین برای سایر بانک‌های مرکزی پرهزینه‌تر شود.

120.هرچند بانک‌ها عمدتا نسبت به اهمیت #بیت‌کوین بی‌توجه بوده‌اند،اما ممکن است دربلندمدت تبدیل به یک ارز لوکس شود که بانک‌ها قادربه تامین آن نباشند.شاید باور این قضیه برای بانک‌ها سخت باشد اما بیت‌کوین یکی ازعوامل مهمِ رقابت در کسب‌وکار آنهاست که برای یک قرن ازرقابت کنارگذاشته شده

121.مدل کسب‌و‌کارِ #بانک‌_مرکزیِ مدرن دچار اختلال شده است. درحالِ حاضر بانک‌های مرکزی مثل گذشته نمی‌توانند تنها باتصویبِ قوانین مختلف رقابت را متوقف کنند. امروزه این بانک‌ها با یک رقیبِ دیجیتالِ جدید روبرو هستند که به احتمالِ زیاد نمی‌توانند آن‌را تحت قوانین دنیای فیزیکی درآورند

122. اگر دنیای مُدرن، رُمِ باستان باشد که از عواقبِ اقتصادیِ فروپاشیِ سیستم پولی رنج می‌برد و دلار (ریال) هم "Aureus" ما باشد، #ساتوشی_ناکاموتو "کُنستانتین"، #بیت‌کوین "Solidus" اوست و اینترنت نیز "قسطنطنیه‌ی" ماست.

123. اگر #بیت‌کوین به نوعی ثباتِ قیمت(و مقیاس پذیری) برسد، برای انجامِ پرداخت‌های جهانی از ارزهای ملی بهتر خواهد بود، زیرا قیمتِ ارزهای ملی با توجه به وضعیتِ سیاسی و اقتصادیِ دولت‌ها و کشورها تغییر می‌کند.

124. #بیت‌کوین تنها رمزارزِ واقعاً #غیرمتمرکز است که به صورت متوازن رشد کرده و ماینرها، برنامه‌نویس‌ها و کاربران به قدرتِ متعادلی در این بستر رسیده‌اند و هیچ‌کدام نمیتوانند آن را کنترل کنند.

125. پس از سال‌ها تولید و ابداعِ انواعِ #آلت‌کوین به نظر می‌رسد که هیچ کوینِ دیگری قابلیت دستیابی به توازنِ قدرتی که در #بیت‌کوین بین تمامِ طرف‌های دخیل برقرار است را ندارد و هیچ کوینِ دیگری نمی‌تواند از کنترلِ یک طرفِ خاص بر پرداخت‌هایی که در آن بستر صورت می‌گیرد، جلوگیری کند.

126. اکنون وقتِ آن رسیده که همه‌ی افرادِ دخیل در اکوسیستم دست از نگرانی درباره‌ی هویت واقعیِ #ساتوشی_ناکاموتو بردارند و این واقعیت را قبول کنند که این موضوع تاثیری بر عملکردِ تکنولوژیِ #بیت‌کوین ندارد، همانطور که امروز شناسایی هویتِ مخترع چرخ(یا کِشِ شلوار) بی‌اهمیت است. :)

127. هیچ #آلت‌کوینِ دیگری نتوانسته به مقاومتِ بی‌نظیرِ #بیت‌کوین در برابر تغییر دست پیدا کند، این ویژگی ناشی از ماهیتِ واقعا غیرمتمرکزِ بیت‌کوین و انگیزه‌های قوی است که در این پلتفرم برای همه ایجاد شده تا از قوانینِ موجود پیروی کنند.

128. برخلافِ اغراق‌های زیادی که درباره‌ی #بیت‌کوین وجود دارد، عدمِ نیاز به #اعتماد به یک شخصِ ثالث در انجامِ تراکنش‌ها از نظرِ تمامِ ابعادِ زندگی و کسب‌و‌کار ضرورتا ویژگی خوبی محسوب نمی‌شود.

129. یک #بلاکچینِ غیرِ بیت‌کوینی بدترین مشخصه‌های موجود در هر دو جهان(#بیت‌کوین و غیر بیت کوین) را با هم دارد، زیرا هم ساختارِ سنگینِ بلاکچین و هم هزینه و خطراتِ امنیتی ناشی از وجود یک نهادِ واسط در انجام تراکنش‌ها را خواهد داشت.

130. جای تعجب نیست که 10سال پس از اختراعِ تکنولوژیِ #بلاکچین این تکنولوژی هنوز به کاربرد تجاریِ آماده و موفقی دست پیدا نکرده، به غیر از کاربردِ اصلی که در ابتدا برای آن طراحی شده بود یعنی #بیت‌کوین.

131. متداول‌ترین برنامه‌های کاربردی و بالقوه‌ای که برای تکنولوژیِ #بلاکچین ذکر می‌شود –پرداخت، قرارداد و ثبتِ‌ دارایی– تنها تا حوزه‌ای قابلیت دارند که با استفاده از یک ارزِ #غیرمتمرکز در بلاکچین اجرا شوند.

132. هیچ بلاکچینی بدون وجود #ارز از مرحله‌ی نمونه‌ی اولیه به پیاده‌سازیِ تجاری حرکت نکرده، چون #بلاکچین‌ ها نمی‌توانند با روش‌های ایده‌آلی که در بازارهای مختلف وجود دارند رقابت کنند.

133. هر کاربردی از تکنولوژیِ #بلاکچین تنها در صورتی از نظرِ تجاری معنادار خواهد بود که عملکرد آن متکی به استفاده از پولِ الکترونیک باشد، و حذف واسطه‌ها مزایایی اقتصادی ایجاد کند که این مزایا نسبت به استفاده از کانال‌های پرداخت و ارزهای معمولی بیشتر باشند.