روشنفکران بسیاری را در تاریخ معاصر میشناسیم که از خونریزترین دیکتاتورها مانند مائو، استالین، لنین، خمینی و ... دفاع کردهاند و دفاع میکنند چرا که این دیکتاتورها غربستیزند و ضد نظام سرمایهداری.
چرا این روشنفکران چننینند؟
#رشته_توییت
«باید ازسرمایهداری وابسته سلب مالکیت بشود وباید تمام بانکها ملی بشود،در عمل ونه حرف.»
ـرضا براهنی،۱۳۵۸
«ماهیت ضدامپریالیستی وضداستعماری انقلاب ایران درپیشنویس قانون اساسی منعکس نیست.»
ـ دریابندری،۱۳۵۸
«ما به طرف نوعی سوسیالیسم اسلامی پیش میرویم ...»
ـ اخوان ثالث
ممکن است برخی از ما وقتی سخنان تعداد کثیری از «روشنفکران» پیش از انقلاب و حتا بعد از انقلاب در مخالفت با نظام سرمایهداری و آمریکا و بازار آزاد را بخوانیم تعجب کنیم که این حجم عداوت با سرمایهداری از کجا میآید و همینطور این پرسش در ما شکل بگیرد که ....
چگونه است که عموم روشنفکران که از قضا دنیادیده بودهاند و هستند، هنگام سفر به آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و نروژ و همینطور سفر به کره شمالی و چین ِ مائو و کوبای فیدل و آلبانی انور خوجه و … به این مهم پی نمیبرند که...
رابرت نوزیک، فیلسوف سیاسی آمریکایی مقالهای خواندنی و قابل تامل دارد با عنوان «چرا روشنفکران با سرمایهداری مخالفاند» که در این مقاله به یک عامل مشخص این مخالفت اشاره میکند.
او روشنفکران را به معنی «واژهپردازان» میگیرد..
واز اینرو برای مثال نقاشان و مجسمهسازان و فیلمبرداران و کسانی که در رسانههای بصری به کار مشغولند را مستثنی میکند.نوزیک روشنفکران راکسانی تعریف میکند که «حرفه و شغلشان با ایدهها واندیشهها در قالب واژهها سروکاردارند وبه موج واژههایی که دیگران دریافت میکنند شکل میدهند.»
رابرت نوزیک میگوید که این واژهپردازان وضعیت معیشتیشان در جامعهی سرمایهداری خوب و مناسب است و همینطور از آزادی بیان بیحد و حصر برخوردارند اما همچنان با این نظام مخالفند.
نوزیک میگویند روشنفکران انتظار دارند که والاترین و ارزشمندترین افراد در جامعهی خود باشند و بیشترین اعتبار را داشته باشند اما نظام سرمایهداری چنین احترامی را برای آنها قائل نیست.
نوزیک از لودویک فون میزس، اقتصاددان مکتب اتریش، نقل قول میآورد که روشنفکران با سرمایهداران موفق معاشرت دارند و خود را با آنها میسنجند و احساس حقارت میکنند. البته فون میزس نفس «معاشرت» را تنها دلیل این احساس حقارت نمیداند.
نوزیک معتقد است که روشنفکران این احساس را دارند که ارزشمندترین مردمانند و از همه شایستگی بیشتری دارند و جامعه نیز باید بر اساس این شایستگی به افراد پاداش بدهد و وقتی می بینند این اصل توزیع «بر حسب شایستگی و ارزش هر کس» در جامعهی سرمایهداری صادق نیست برآشفته میشوند.
نوزیک میگوید که درجوامع آزاد،بازار درتوزیع کسانی را بهرهمند میکند که پاسخگوی تقاضاهای ملموس جامعه ازطریق بازارباشند واینگونه نیست که توزیع براساس«ارزش» افراد باشد والگوهای توزیعی دیگرمانند «توزیع برابر»،«توزیع بر حسب شایستگی اخلاقی»ویا«توزیع برحسب نیاز» نیز کاربرددارند.
نوزیک در این مقاله میپرسد که چرا روشنفکران احساس میکنند که از دیگران ارزشمندترند.
او پاسخ را درمدرسه مییابد.میگوید که روشنفکران کسانیاند که به مدرسه رفتهاند ودرمدرسه موفقتر از دیگران بودهاند و در آنجا قدر دیدند و بر صدرنشستند و همواره مورد تشویق آموزگاران قرارگرفتند
و در آنجا به آنها گفته شده که از همه تواناتر و قابلترند و همینطور در مدرسه اصل «پاداش بر حسب شایستگی فکری» اصل پذیرفتهشدهای بوده است و وقتی این روشنفکران واردجامعه سرمایهداری میشوند آنگونه نیست که سیستم هم براساس ارزش برتری که روشنفکران برای خود قائلند پاداش بدهد.
روشنفکران می رنجند و خشمگین میشوند چرا که میبینند بالاترین پاداشها به «کار روشنفکری» تعلق نمیگیرد.
نوزیک میگوید ک روشنفکر دوست دارد که جامعه نیز مانند مدرسه با او رفتار کند اما نظام سرمایهداری چنین نمیکند.
نکتهی قابل تامل دیگری که رابرت نوزیک در این مقاله خواندنی به آن اشاره میکند این است که نظام مدرسه فقط آن چیزی نیست که در کلاس درس جریان دارد. مدرسه یک نظام اجتماعی غیررسمی هم در کلاسها و راهروها و حیاط مدرسه دارد که...
پاداشها در آن نه بر اساس تصمیم آموزگاران و مدیران بلکه «خودانگیخته» وبه دلخواه شاگردان توزیع میشود و در اینجا روشنفکران کمتر موفقند و از اینرو است که درآینده نیز روشنفکران به توزیع پاداشها ازراه متمرکز علاقه بیشتری دارند تا آنچه ازطریق «هرج و مرج» بازار توزیع میشود.
اینکه میبینیم بسیاری از روشنفکران در مخالفت با نظام سرمایهداری و در راس آن آمریکا حاضرند با خونریزترین دیکتاتورهای جهان عقد اخوت ببندند و از آنها دفاع کنند شاید با خواندن این مقاله نوزیک تبیینش راحتتر باشد.
شاید راحتتر بشود درک کرد که چگونه میشود روشنفکرانی پشت خمینی و استالین و مائو و کاسترو بایستند در حالی که حتا نمیتوانند چندسال از عمر خود را در چنان نظامهایی سپری کنند.
ـ تمام