,
3 tweets,
1 min read
Read on Twitter
داستان #کیهان_خانجانی و تعرضش رو در این #رشته_توییت میتونید بخونید. برای ما خیلی سخته گفتن این داستان، ترس از آبرو و ترس ازین آدم و خب دختری که مدارک دستشه حاضر نیست همکاری کنه چون میترسه. اما سکوت کردن، خیلی درد داره حداقل این بار میگیم
دخترک در کارگاههای داستان‌نویسی ایشون شرکت میکرد. یه روز میگه بمون بعد کلاس درباره داستانت حرف بزنیم. تنها میمونن و یهو لبای دختر رو میبوسه! بدون هیچ حرف یا اجازه ای! بعد دختر میگه نه نکن تو زن داری و میبینه دختر رفته تو شوک و نمیتونه از خودش دفاع کنه زور میزنه دستشو ببره جایی که
نباید و تعرض کنه، دوستم هولش میده و میاد بیرون و از شدت ترس و شوک حرفی نمیزنه، فقط یخ میکنه و میاد خونه.
چندروز بعد به یکی از دخترای همکلاسیش میگه، اونم میگه آره به منم همچین حرفایی زد و گفته بیا خونه م.
این دونفر از کلاس انصراف میدن و به منشی آموزشگاه میگن، منشی میگه
چندروز بعد به یکی از دخترای همکلاسیش میگه، اونم میگه آره به منم همچین حرفایی زد و گفته بیا خونه م.
این دونفر از کلاس انصراف میدن و به منشی آموزشگاه میگن، منشی میگه
