,
28 tweets,
5 min read
Read on Twitter
1-یکی از دلایل انزجار عمومی از«چپ موجود ایرونی» یا دستکم کسانیکه خیلی «هارت‌و‌پورت»اش را میکنند،صرفنظر از ریاکاری گرفتنِ ژست مخالفت با مظاهر سرمایه‌داری و له‌له‌زدن برای زندگی در دل همان مظاهر،«نوچه‌پروری»و«ننه‌من‌غریبم»بازی‌هاییست که شدیدا آنها را به مداحان حکومتی شبیه میکند.
2- این جماعت که تعداد آنها زیاد نیست، مدام دم از «ارزشهای طبقه کارگر» میزنند، حال آنکه اکثریت آنها نه خودشان یک‌روز کارگری کرده‌اند و نه از خانواده‌ای کارگری آمده‌اند.
حتی اگر کارگری کرده باشند هم برای «جور کردن رزومه» و «گرفتن ژست» بوده است، نه از سر نیاز.
حتی اگر کارگری کرده باشند هم برای «جور کردن رزومه» و «گرفتن ژست» بوده است، نه از سر نیاز.
3-آنها عموما فرزندان نُنُر و لوس طبقه متوسطی هستند که با انتخاب دک‌وپز چپ(سیبیل و عینک کائوچویی و..) کم‌کم خودشان هم باورشان شده که از «زحمتکشان»اند و شدیدا هم با وجود «گوزگوز» ضدامپریالیستی برای زندگی حتی در حاشیه‌های یک متروپل غربی حاضرند هر کاری بکنند.
4-همه ما کم‌وبیش با این جماعت «ببوگلابی»،شدیدا بیسواد، شدیدا عقده‌ای، شدیدا گرفتار جلب توجه و سایر قضایا آشناییم، چه از «دورهمی»هایشان که با «سراومد زمستون خواندن» توهم«کار سیاسی جدی خارج از فضای مجازی» را برای‌شان پدید آورده، چه از زندگی انگلی‌شان در اروپای غربی و آمریکای شمالی.
5-غریب به اتفاق آنها، هیچ دلیلی جز «شهوت زندگی در اروپا و آمریکا» برای رفتن از ایران نداشته‌اند و از قضا وقتی در «فنجان چای»شان طوفان درمیگیرد وسر فلان چیز یا فلان کس دعوای‌شان میشود و پتۀ هم را روی آب می‌اندازند است که میتوان فهمید ما با چیزی جز یک مشت «شیاد» طرف نیستیم.
6-هیچکدام از آنها نه سابقه سیاسی مهمی دارند(مثال نقضش کسی مثل فرج سرکوهی‌ست که جانش در خطر بود) و نه پروندۀ خاصی، بلکه لابد بخاطر «ارزشهای طبقه کارگر» در اروپا مفت میچرند و سوشال میگیرند.
7-آنها به شدت اصرار دارند«چپ»هستند،اما این اصرارشان چیزی جز قیافه‌های مضحک و خنده‌داری که برای خود دست‌وپا میکنند نیست،نه مطالعه دارند،نه تحلیلی از شرایط کشور دارند،نه ذره‌ای با آن طبقه‌ای که مدام «نان»اسمش را میخورند در تماسند و نه حاضرند برای یک ساعت زندگی انگلی‌شان بهم بخورد.
8-برای فهم «کف روی آب بودن» این بدردنخورها و «بت»های توخالی‌شان کافیست هر کس در داخل با قشر «واقعا»کارگر و مزدبگیر درتماس است، اسم این دوزاری‌ها و مجلات درپیت و رهبران اروپاگردشان را بپرسد، تا گوشی دستش بیاید. که اگر بودند ما «رضا شاه روحت شاد» در تظاهرات کارگری نبودیم.
9-حالا چرا آنها را«نوچه»و«نوچه‌پرور»میدانم؟چون چیزی جز یک«کالت»آپارتمانی نیستند.جماعتی بسته،قبیله‌ای،خرده‌بورژوآی وامانده،شدیدا سرسپرده به یکدیگر که حاضرند برای حفظ این جمع تخمی-تخیلی هر شکلی از پرسش درباره شامورتی‌بازی‌های‌شان را با «واق واق هماهنگ» به خیال خود رفع و رجوع کنند.
10-یک موردش همین شهابی. او در یکسال گذشته، 2بار برای چند ساعت بازداشت شده و هربار پس از بازداشت،بلافاصله عازم اروپا شده است.هر عقل سلیمی،به اینکه کسی از اوین یکراست برود پاریس،مشکوک میشود و وای به روزش اگر بپرسد.چون نوچه‌های او از پیش با انگ«آدم‌فروشی»آماده لجنمال کردن پرسشگرند.
11-آنها افراد را به «آدم فروشی» متهم میکنند، چون میدانند اگر این پرسش برای جمع بیشتری از یک یا دونفر فراگیر شود، هیچ پاسخی برایش ندارند. یک نمونه میگویم:
12-بار قبل که شهابی از اوین عازم پاریس شد و ما سوال کردیم که چجوری رفت، حمله کردند که ما داریم «گرای امنیتی» میدهیم. بسیار خب، ما اصلا «گرای امنیتی» دادیم، پس چگونه مجددا سر از پاریس درآورد؟ مگر ما «گرای امنیتی» نداده بودیم؟
13-تناقض بالا را فقط میتوان با«نوچه‌بازی»و«ننه‌من‌غریبم»ماستمالی کرد. چگونه؟ اینگونه که خود شهابی که اینهمه هم ادعای «مردمی» بودنش مطرح است، خود را پشت مشتی «گوزوی رمانتیک‌مآب نوچه صفت» پنهان کند که آنها هرکس پرسید «آقا قصه چیست» را با انگ «گرای امنیتی» و «آدم‌فروشی» لجنمال کنند.
14-این حفظ فاصله از طریق ساختن سپرِ متشکل از مشتی نوچه،اسمش «نوچه‌پروری»ست؛چیزی که همین‌ها مدام به دیگران نسبت میدهند. شهابی اگر حرفی برای گفتن دارد، میتواند مثل بچه آدم به سوالات پاسخ دهد. مگر کیست که خودش سکوت میکند و این بغبغوکن‌های سه‌جفت صدتومنی را جلو می‌اندازد؟قدیس است؟
15-آنها مثل کفتار کمین میکنند تا یک کلمه از لای حرفت پیدا کنند که بگویند «ببینید ما چقدر خوبیم، ما چقدر مظلومیم، ما رو دارن اوف میکنند». چیزی غیر از این که حتی شبیه «استدلال» باشد از این بدردنخورها شنیده‌اید؟ این اگر «نوچه‌بازی» و «ننه‌من غریبم بازی» نیست، پس چیست؟
16-نکته مهم دیگر، برخلاف ژست «انگری‌یانگ من» و «شورشی»شان، همپیمانی عمیق گفتمانی آنها با همان چیزیست که دیگران را به همکاری با آن متهم میکنند. آنها از چپ بودن فقط حمایت از فلسطین، واق واق کردن برای ترامپ و زندگی خوش و خرم در اروپا و آمریکا را (درست عین آقازاده‌ها) بلدند.
17-یک نمونه به من نشان دهید که این بدردنخورها که در جای امن زندگی میکنند، یک حرف جدی درباره فساد ساختاری، رانتخواری، پولشویی و روابط پیچیدۀ نولیبرالیستی در ایران و مصادیق متکثرش زده باشند. حتی یک مورد هم به من نشان دادید، کافیست.
18-آنها یک ژست مظلوم‌نمایی دیگر هم دارند «بله، اکنون تمام توجهات به جنبش کارگریست و هرکس بگوید بالای چشم ما ابروست، پس دارد با رژیم همکاری میکند». جنبش کارگری به شما بدردنخورهای مفنگی اروپا و آمریکانشین چه ربطی دارد؟ سر پیازی یا ته پیاز؟
19-نکته دیگر، قدیس‌ساختن از «زندانی» است. آنها از سابقه زندانی افراد تنها برای «انگ زدن» و «ماستمالی» ریزه‌خواری‌شان سود میبرند، حال آنکه اگر ملاک زندان بود ما تا ابد باید قربان‌صدقه تاجزاده و بهنود و هاشمی‌رفسنجانی میرفتیم/
/ چطور «برای خالی نبودن عریضه» برای آنها جفتک می‌اندازید، نوبت خودتان میشود «زندان» میشود «ما هزینه دادیم»؟ شما چه هزینه‌ای دادید پدرسوخته‌ها؟
20-شما در ده‌سال گذشته،فقط یک مشت لاطائلات غیرقابل فهمِ نظام‌پسند از اروپا و آمریکا درباره تحریم و «نظام سرمایه‌داری جهانی» و «محور مقاومت» نوشتید، حال آنکه حتی هیچ تصور ملموسی از یک لحظه زندگی ما که سالهاست داریم زیر تحریم زندگی میکنیم، ندارید و نان همان سرمایه‌داری را میخورید.
21-شما خیلی «مبارز غیر فیسبوکی» هستید؟ در اروپا که 3000 تا آقازاده ول میچرخند تاحالا حتی یک «اخم» به آنها کرده‌اید و فرار کنید؟
22-این موارد و ده‌ها مورد ریز و درشت دیگر، محتوای نامی به نام «چپ ایرونی» را ساخته که من به شخصه، نه تنها روی آن بالا می‌آورم، بلکه به هرکس که روی این کالت هارت‌پورتیِ منحط ریزه‌خوار عقده‌ای بالا بیاورد، حق میدهم.
23-سگ آنها که سنگ سرمایه‌داری را به سینه میزنند به شما که از قِبل‌اش ارتزاق حقیرانه میکنید و جفتک می‌اندازید شرف دارد.
24- بدیهیست، این کالت مشخص، با شیادان مشخص، شامل همه نمیشود، بلکه مثل هرجریان فکری دیگری، ما آدم‌های «واقعی» و «باشرف» هم کم نداریم که خود را چپ میدانند و طبیعتا روی سخن من با آنها نبود. اما ضروریست که آنها صف خود را از این بزمجه‌های نوچه‌مآب توخالی سواکنند.
25-بنده نه خود را چپ میدانم و نه دغدغه آبرویش را دارم، اما کسانیکه چپ هستند و از این «هویت» برخورداند، ضروریست به هر نحوی خط خود را از این انگلهای مظلوم‌نما و مفتخور هرچه سریعتر جدا کنند، البته اگر نگران چیزی به نام «آبروی چپ» هستند.
موخره:
خیلی به چهارتا تجمع 5 نفر‌تان جلوی مجلس مینازید؟ اینرا که همه مالباختگان رامک خودرو و اطلس سازه و ... از شما بهتر بلدند. با این تفاوت که آنها در «منوتو» و «ایران‌اینترنشنال» هم پروموت نمیشوند و 48 ساعت بعد هم بروند پاریس مواضع «طبقه کارگر» تبیین بفرمایند.
خیلی به چهارتا تجمع 5 نفر‌تان جلوی مجلس مینازید؟ اینرا که همه مالباختگان رامک خودرو و اطلس سازه و ... از شما بهتر بلدند. با این تفاوت که آنها در «منوتو» و «ایران‌اینترنشنال» هم پروموت نمیشوند و 48 ساعت بعد هم بروند پاریس مواضع «طبقه کارگر» تبیین بفرمایند.
«غریب به اتفاق» غلط است. «قریب به اتفاق» صحیح است. ببخشید.(شماره ۵)
