۱) جریان ایرانستیز همواره بهانهای برای حمله به دکتر ظریف و تخریب وجههٔ او دارد. موضعگیریهای او در مورد موضوع حقوق بشر در #ایران هم یکی از این بهانههاست!
۲) کارگزاران این جریان همواره جملهای گزینشی، کلامی خارج از بستر یا سخنی تحریفشده از ظریف را برجسته میکنند و ماهها حول محور آن کمپینهای تبلیغاتی و تخریبی راه میاندازند. اما بررسی منصفانه اظهارات ظریف نشان میدهد موضع او در بحث حقوق بشر موضعی منطقه و سازگار با منافع مردم است.
۳) اولاً ظریف - به درستی - دولتهای غربی را صاحب صلاحیت و اعتبار برای مؤاخذه ایران یا صدور فرامان و دستورالعمل در حوزه حقوق بشر نمیداند. او - مانند بسیاری از فعالان واقعی و اصیل حقوق بشر - فرایند بهبود وضعیت کشور در این حوزه را غالباً یک فرایند داخلی و بومی ارزیابی میکند.
۴) ثانیاً، دکتر ظریف گفتوگو و تعامل بینالمللی بر سر موضوع «حقوق بشر» را یک تعامل دوطرفه میداند. یعنی اگر بنا باشد چارچوبی برای مذاکره و گفتوگو در این باره با سایر کشورها برقرار شود، اینطور نخواهد بود که طرف مقابل در کسوت دادستان و ایران بر صندلی متهم بنشیند...
۵) ایران نیز باید بتواند دغدغههای متعدد خود را بیان کند و خواستار اصلاح برخی رفتارها، سیاستها و رویکردها از جانب طرف مقابل شود.
۶) ثالثاً، دکتر ظریف حقوق اقتصادی و معیشتی مردم را نیز جزئی تفکیکناپذیر از مجموعهٔ «حقوق بشر» میداند. به همین خاطر هم - برخلاف منتقدین او که غالباً طرفدار سیاست «فشار حداکثری» هستند - او سالها برای رفع تحریم و فشار اقتصادی (تروریسم اقتصادی) جنگیده است.
۷)حال کسانیکه به شدیدترین شکل به او حمله میکنند و تلاش دارند از او چهرهای ناقض حقوق بشر یا توجیهگر نقض حقوقبشر بسازند، خودشان با دولتهایی همکاری میکنند که - به گواه سکوتشان در برابر نقض حقوق بشر توسط عربستان و اسرائيل و غیره - هم نگاهی صرفاً «ابزاری» به این مقوله دارند
۸)...و هم سیاست رسمیشان در قبالِ ایران سیاستی موسوم به «فشار حداکثری» است که در آن وضعیت معیشتی مردم، حق برخورداری آنها از سلامت و درمان، حق کار، حق حیات عزتمندانه و حق برخورداری از استاندارد مناسب زندگی (که همگی در کنوانسیونهای بینالمللی قید شده) را هدف قرار میدهد.
۹) در واقع، دغدغهٔ دشمنان ظریف، حامیان تحریم و همراهانِ سیاست «فشار حداکثری» به هیچ عنوان «حقوق بشر» نیست. آنها در هر حال هر موضعگیری ظریف را تفسیربهمطلوب خواهند کرد تا بر سیاست تحریم و فشار - که زیانش را مردم میبییند -صحه بگذارند و به اسم مردم ایران بر آن مُهر تایید بزنند.
۱۰) اگر ظریف بگوید در ایران زندانی عقیدتی نداریم، کمپینهای وسیع تخریبی علیه او به راه میاندزند تا اعتبار و مشروعیتاش را زیر سؤال ببرند و گفتوگو با او را بی نتیجه بخواهند تا در نهایت - برای تداوم فشار و تحریم - در فرایند دیپلماسی سنگاندازی کنند؛
۱۱) اگر هم بگوید زندانی سیاسی داریم، متن اظهارات او را در دست میگیرند و در راهروهای کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا از این اتاق به آن اتاق میدوند که «ببینید، خودشان اعتراف کردند زندانی دارند....
...پس طبق فلان قانون فشار را دو چندان کنید، تحریمها را افزایش دهید و این بار - به اسم حقوق بشر - شیرازهٔ اقتصادی و نظامی کشور را هدف قرار دهید!»
۱۲) شبکهٔ منوتو و صدای آمریکا هم لابد برایشان میزگرد تشکیل میدهد تا بررسی کنند و ببینند آیا «مداخله نظامی بشردوستانه» و «حق محافظت» و R2P در مورد ایران صدق میکند یا نه!
۱۳) اصولاً نمیتوان از یکطرف حامی تحریم و نقض حقوق اقتصادی، حیاتی، معیشتی و امنیتی مردم بود؛ و از طرف دیگر خود را حامی «حقوق بشر» خواند و به کسانی که برای رفع این فشارها تلاش میکنند اتهام زد و به آنها لقب #مالهکش_اعظم داد.
۱۴) متهمین اصلی و مالهکشان اعظم کسانی هستند که بر تاثیرات اسفبار «سیاست فشار حداکثری» - آن هم به نام قربانیان آن - ماله میکشند!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) در دستگاه سیاست خارجی آمریکا بسیاری معتقدند چرخش عربستان سعودی به سمت ایران ناشی از این است که «کشورهای عرب دیگر به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا برای دفاع از آنها علیه ایران دست به اقدام نظامی خواهد زد».
۲) در تحلیل آنها، انفعال آمریکا در برابر حادثه آرامکو در زمان ترامپ و سپس بیعملی آمریکا در مواجهه با حادثه حمله پهپادی حوثیها به امارات در زمان بایدن، این باور را نزد کشورهای عرب تقویت کرده است که عدم مداخله نظامی آمریکا به نفع آنها یک سیاست دوحزبی یا bipartisan است.
۳) در چنین دولت بایدن بستری تصور میکند با اعزام نیروی جدید به خلیج فارس - و با قرار دادن سرباز آمریکایی در نفتکشهایی که از آبراهه عبور میکنند - از یکسو به کشورهای عرب منطقه نشان میدهد آمریکا آماده برخورد نظامی با ایران است و از این اتفاق ابایی ندارد؛
۱) در متن برجام آمده: «کلیه مفاد و اقدامات مندرج در این برجام صرفاً برای اجرای آن بین گروه 1+5 و ایران میباشد...
...و نمیبایست به منزله ایجاد سابقه برای هیچ دولت دیگری، یا برای اصول بنیادین حقوق بینالملل و حقوق و تعهدات وفق معاهده NPT و سایر اسناد مربوطه، و همچنین اصول و رویههای شناخته شده بینالمللی تلقی گردد».
۲) آقای نبویان در تلویزیون ملی اینگونه این بند را تفسیر میکند که «برجام خارج از حقوق بینالملل است» و یک رژیم حقوقی منحصربفرد است که NPT را هم دور میزند و صرفاً برای ایران تدوین شده است! سپس بخاطر پذیرش این بند - که او «تحقیر ملت ایران» میخواند - دکتر ظریف را شماتت میکند!
۱) روابط ایران و آمریکا از سه حالت خارج نیست: یا باید به طور کُلی آمریکا را نادیده بگیریم و تلاش کنیم با وجود فشارهای فزایندهٔ واشنگتن - و به امید افول آن در صحنه بینالمللی - کشور را اداره کنیم؛
۲) یا باید از میان صد اختلافی که با آمریکا داریم، یک اختلاف را در حوزه هستهای حلوفصل کنیم و ۹۹ اختلاف دیگر را باقی بگذاریم به امید اینکه دولتهای متوالی در آمریکا پذیرای چنین فرمولی خواهند بود؛
۱) در بهار ۱۳۸۴، دکتر ظریف گزارش مفصلی برای مقامات عالیرتبه کشور تهیه کرد که در آن به صراحت ««ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت» را پیشبینی و با جزئیات و دقت تحسینبرانگیزی موارد پنجگانه زیر را تشریح و بررسی کرد:
۲) «شرایط و مشکلات تدوین مقررات عمومی بینالمللی محدودکننده»؛ «اهداف آمریکا از قرار دادن ایران در دستورکار شورای امنیت»؛ «روشهای قرار گرفتن موضوع ایران در دستورکار شورای امنیت»؛ «تبعات قرار گرفتن در دستورکار شورای امنیت» و «انتخابهای جمهوری اسلامی»!
۳) در بخشی از آن گزارش، او (نقل بهمضمون) تأکید کرد: «تعیین ضربالاجلهای پیدرپی توسط شورای امنیت بهانه را برای دامنزدن به بحران توسط آمریکا ایجاد میکند؛ و بروز چنین وضعیتی سبب خواهد شد پس از هر بحران و کوشش برای مهار آن، از نقطه پایینتری برای یافتن راهحل مسیر را دنبال کنیم»
۱) اندیشمندان حوزه روابط بینالملل تمثیل جالبی برای به تصویر کشیدن نظم نوین جهان بکار میبرند:
۲) نقشه جهان را - همان نقشهای را که احتمالاً در مدرسه به دیوار کلاس درس دیدهاید - تصور کنید. در آن نقشه کشورهایی خواهید دید که با خطوط پُررنگ از هم تفکیک شدهاند؛ و هریک قرار است به مثابه یک «بازیگر» مستقل با دیگر کشورها - مانند یک بازی برد و باخت شطرنج - تعامل و رقابت کند.
۳) حالا همان نقشه را در شب تصور کنید! جهانی خواهید دید که در آن کانونهای پررنگ و کمرنگ نور توسط خطوطی باریک و درشت به هم متصل شدهاند و گویی شبکههایی از بازیگران مختلف - از انسانها گرفته، تا ملتها، کارخانجات و شرکتها و مراکز تجاری و آثار تاریخی و غیره - تشکیل دادهاند.
۱) سالها تلاش کردند با همین جنس جملات پرتوپلا به نقل از این و آن، جواد ظریف را - که عمری در خدمت منافع ملی زحمت کشید - و پس از یک دوران سیاه در سیاست خارجی، «عزت» را به کشور بازگرداند تخریب کنند.
۲) ظریف نیاز ندارد کسی از او دفاع کند. حتی برای «خوشنامی» در تاریخ هم تلاشی نکرده. او از جنس مردانی است که بدون هیچ چشمداشتی خود را هزینه کشور و مردمش کرد، به جای اینکه مانند بسیاری از سیاستمردان این دیار، منافع کشور و مردم را هزینه پیشرفت و محبوبیت خودش کند.
۳) اما کسانی که دستی بر آتش دارند - یا کسانی که دستکم کمی انصاف دارند - میدانند او در دوران خدمت چهل سالهاش - به ویژه در دوران وزارتش - علیرغم تمام سنگاندازیهای داخلی و هجمههای جریان ویرانیطلب و ایرانستیز در خارج، از چه چالشها و تهدیداتی کشور را عبور داد.