,
14 tweets,
6 min read
Read on Twitter
من دیروز اعتراض از نگر خودم خفیفی به مستند مرتبط با بیگناهان متهم به ترورهای هسته ای کردم که چرا به سابقه موضوع اشاره ای نشده بود و با عنوان اولین خبر از آزادیشان طرح شده بود، اما بگذارید این اعتراض را توضیح دهم. از جای دیگری شروع می کنم:
ارسطوازبزرگترین متفکران تاثیرگذار بر تمدن بشری بویژه تمدن غربی است.البته درکناردستاوردهای سترگ فلسفی-سیاسی اش به همه ی علوم سرک کشیده که برخی شان ازبنیان نادرست بوده است و یکی شان نظریه «خلق الساعه» در زیست شناسی است. طبق این نظریه برخی جانوران با مکانیزمی غیر از زایش 
ناگهان در طبیعت از هیچ ظاهر می شوند! یعنی با وجود ترکیبات مناسبی از آب و خاک و روح مثلا در تکه ای ماسه گوش ماهی پدید می آید یا در آب گل آلود ناگهان موادترکیب شده و ماهی پدید می آید! و شاهد مثال قابل رویت روزمره ظهورحشرات بویژه در مواد غذایی فاسد بود.
شاید برایتان باورنکردنی باشد،ولی این نظریه که احتمالا بسیاری از شما نام اش را نشنیده ایدبه مدت قریب به ۱۸۰۰ سال بسیار جدی و نظریه غالب درمحافل فکری بود و تا ظاهرشدن ناگهانی غازها در طبیعت کشف و نگاشته می شدو ارجاعهایی به آن همه جا تاآثارشکسپیر(ظهورتمساحها درنیل)می یابید.
بالاخره در آغاز عصر روشنگری با تلاشهای تجربی دانشمندانی مثل ون هلمونت، ویلیام هاروی و به ویژه آزمون فرانچسکو ردی که نشان داد اگر مگسی روی گوشت ننشیند، کرمی در آن رشد نخواهد کرد نظریه خلق الساعه کنار گذاشته شد و آدمی به دنبال کشف علت و نحوه واقعی پدیدآمدن جانداران رفت.
تعریف و توضیح وقایع،رویدادها و پدیده های اجتماعی،سیاسی و تاریخی نیز در صورتی که با گسستگی همراه باشد فهم ما را از آنها و به طور کلی دنیا مختل می کند. اگر ما به جای مشاهده یک فرایند مثلا افتادن یک سیب فقط آن را در نقطه آغازین و پایانی ببینیم، ذهن ما از تلاش برای فهم چگونگی
آن باز می ماند و نتیجه ثانویه آن این است که آماده خواهیم بود هرچیز دیگری را هم بپذیریم چرا که یک مثال نشان داده است که توالی منطقی یا گذر کردن از فرایند برای وقوع مسایل لازم نیست. اگرمن و شماناگهان با این خبر مواجه شویم که افرادی که قربانی مصاحبه اجباری تلویزیونی بودند
۵ سالی بوده که در بیرون زندان هستند ولی یک نفر از این موضوع مطلع نشده است، دروازه های ذهنی ما برای همه جور تئوری توطئه که یکی از آفتها انکار ناپذیر ملی ماست باز خواهد شد. دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و تشخیص علی جوانمردی یا علیرضا نوریزاده از یک خبرنگار یا قصه های آمدنیوز از
یک کار تحقیقی جدی ممکن نیست. همه چیز به یک اندازه گیج کننده و غیرقابل فهم خواهد بود.چنین تفکری همانطور که نظریه خلق الساعه ۱۸۰۰ سال درمقابل تلاش بشر برای فهم طبیعت دیوار بلندی کشید، جلوی فهم ما از سیاست، امنیت و اقتصاد را می گیرد. این علت اعتراض من بود:وقایع راگسسته نشان ندهید.
وقتی از یکی از رسانه های پربیننده به ظاهر مستقر در جهان آزاد موضوع را اینطوربریده با عنوان« تا به امروز....خبری از آنها دیده یا شنیده نشده است» منتشر می شوددر حالیکه حداقل یک برنامه تلویزیونی و کتابی ۲۹۴صفحه ای ۵ سال قبل خبرآزادی آنها را داده است،تبعات اش به اینجامتوقف نمی ماند.
این راهی برای قبول امکان وقوع پدیده ها بدون پیش شرط و مقدمه، ناپدید شدن و ظاهرشدن افراد، حکومت بدل افراد بر کشور و...رشد حیوانات بردرخت رابازمی کند وکار را تاجاهای دوردستی می برد که من بایدبرای توضیح عدم امکان ساخت فلان یابهمان دوساعتی به یک دانشجوی نیم پخته درس دینامیک گازبدهم.
برای چندمین بار من از خبرنگارانمان می خواهم که مسوولیت بسیار سنگین خود در این موقعیت خطیر را درک کنند. آنها قراراست گلبولهای سفید این بدن بیمار باشند و آنچه امروز بر دوش آنهاست ورای مسوولیتی است که بردوش همکارانشان در جاها و کشورها و زمانهای دیگر است.
البته در پایان بگویم که نظریه خلق الساعه بدون مقاومت تسلیم نشد. مثلا با اختراع میکروسکوپ و کشف باکتریها دوباره ی نسخه باکتری از هیچ آن ظاهر شد که با آزمایشات پاستور در میانه قرن ۱۹آن هم بالاخره به تاریخ پیوست. البته ما هنوز درگیر آن هستیم.
این هم یادداشت جناب آقای مصداقی درباره ی موضوع.
ایرج مصداقی:«...ذکر این نکته لازم است که برای نوشتن مقاله‌ام راجع به مازیار ابراهیمی که امروز سوژه‌ی بی بی سی است، چیزی نمانده بود که جانم را از دست بدهم که شرح آن از حوصله‌ی این مطلب خارج است...»
pezhvakeiran.com/maghaleh-97703…
ایرج مصداقی:«...ذکر این نکته لازم است که برای نوشتن مقاله‌ام راجع به مازیار ابراهیمی که امروز سوژه‌ی بی بی سی است، چیزی نمانده بود که جانم را از دست بدهم که شرح آن از حوصله‌ی این مطلب خارج است...»
pezhvakeiran.com/maghaleh-97703…
