به علل مختلف مطمئنم مسئولین قضایی و بهطور مشخص وزیر دادگستری از رفتارهای غلامرضا ضیایی -رئیس کنونی زندان اوین- اطلاع دارند.
در این رشتهتوییت طولانی خاطرهای از رفتارهای ضیایی نوشتهام که مطمئنم با جزئیات کامل دستگاه قضایی و شخص آوایی از آن اطلاع دقیق دارند/۱ #نرگس_محمدی #ضیایی
سال ۸۶ وقتی روند پروندهمان خیلی مثبت بود، دادستانیِ مرتضوی دستور داد که من و دوستانم در پروندهی مشترکمان در بندهای جداگانه قرار بگیریم. بعد از شکنجههای شدیدِ دوران بازداشت و حساسیتِ بخشی از قوهقضائیه، خانوادهها دسترسی مستقیم به آوایی در دادگستری تهران و دفتر شاهرودی داشتند/۲
آن زمان ما در بند ۸ زندان اوین بودیم (در ادبیات رسمی اندرزگاه ۸ میگویند). ۳۰ آبان ۸۶ احمد قصابان را برای انتقال به بند ۷ به زیرِ هشت (اصطلاح رایج در زندان برای معرفی بخش نگهبانی) خواندند. ما اعتراض کردیم اما آمدند با زور و فشار بردندش./۳
خشمگین بودم و میگفتم اجازه بدهید ما تماس بگیرم و جلوی انتقال را بگیریم. اما آنها هم سرعت و خشونت کارشان زیاد بود و سرسختیام در اعتراض منجر شد که غلامرضاضیایی که معاون بند ۸ بود با همکاری چند وکیلبند و سروکیلبند با چندین مشت و لگد مرا به بیرون بند پرت کنند./۴
ابتدا چند ضربه به سر و صورت و شکم و پهلو زدند و با دو سه لگد بعدش سعی کردند که ماجرا را هم بیاورند و مرا از زیر هشت به بالا بفرستند و ماجرا مثل همیشه تمام شود. اما گویا زیادی سرسخت بودم و نمیافتادم و دیگر کار به بیرون کشیده شده بود./۵
از چند ساعت پیش بارندگی شروع شده بود و در زیر باران چند نفری با مشت و لگد چنان زدند که دیگر نایی برایم نماند و وقتی کنار پلههای آهنی منتهی به شوفاژخانه قرار داشتم و به سختی تلاش میکردم بایستم، به پایین پرتم کردند تا پس از غلتیدن روی پلهها روی کفِ آبگرفتهی ورودی آنجا بیافتم/۶
تمام بدنم کبود و زخمی شده بود و با آن لباس خیس و سرما در شرایط خوبی نبودم. بعد از این وضعیت آن چند نفری که به ضیایی در ضربوشتم کمک میکردند، ضیایی را گرفتند و درحالیکه به من دشنام میدادند، او را بردند که من ارزشِ بیشتر کتکخوردن ندارم و خودش را ناراحت نکند./۷
ضیایی عاشق ماجراجوییهای زندان بود و مهمترین خاطرات و لحظاتش به بازداشتِ فراریهای زندان (عدمِ بازگشت پس از پایانِ مرخصی) مربوط بود که چگونه وارد خانهها میشوند یا چگونه غافلگیرشان میکرده است یا چگونه ضربوشتم میکردهاند./۸
دستگاه امنیتی و زندان پر است از نیروهای ماجراجویی که شیفتهی اسلحه و سرعت و اقدامات فراقانونیاند. بارها با آنها برخورد داشتهام. تیمهای انتقال و عملیاتی که عشقِ استفاده از اسلحه و دستبند دارند و رانندههایی که یک چراغ گردان بگذارند و با سرعت غیرمجاز در مسیرهای غیرمجاز بروند./۹
البته با پیگیری دوستانم در بند و تماس با دادگستری تهران و فشار فعالان سیاسی و خانوادهها کمتر از ۲ ساعت در آن وضع نماندم و افسر جانشین زندان به بند ۸ آمد و پس از یک دلجویی مرا به بند فرستادند و یک دکتر هم آمد و مقداری مسکن داد و رفت./۱۰
اصرار داشتم به بیمارستان یا بهداری بروم و دقیق معاینه شوم و آثار ثبت شود که تا چندین روز به تعویق انداختند. تا چندین روز به شدت مریض بودم و بدنم بهحدی درد داشت که علیرغم اصرار به نخوردنِ مُسکن در زندان، مجبور شدم که تا یک هفته، روز را چون شب بگذرانم./۱۱
بعدها گفتند که ضیایی چند ماهی از کار معلق شده است و در پروندهاش نیز درج شده است. تا ۲-۳ماه او را ندیدم. وقتی برگشت سعی کرد که خیلی دوستانه و گرم برخورد کند و تقصیر را گردن سروکیلبند و یک زندانی دیگر بیاندازد که آنها را به بند یا زندان دیگری فرستادند و خودش سریع رشد کرد!/۱۲
متاسفانه ضربوشتمِ زندانیان و عدمپاسخگویی یک رویهی مرسوم شده است. میتوانم از تجربهی شخصی دیگر و انتقال مرداد۸۹ از زندان اوین به رجاییشهر بگویم. ولی از ضیایی حتماً بسیاری در اوین دهه۸۰، کهریزک سالهای بعد، رجاییشهر چندسال پیش و باز اینروزها در اوین خواهند گفت.
/۱۳
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
مبانی نظری-۳
این ایده در مقابل ایدهی جامعهی کوتاهمدت قرار میگیرد که یک ایدهی قدرتمحور است و ناپایداری و نافرجامیِ تغییرات اجتماعی را یک امر فرهنگی میداند. درحالیکه مشکل، فاصلهی زیاد قانونها از تغییرات اجتماعی و فرهنگی و محافظت آن با خشونتهای حکومت است./51
نقد فرهنگگرایان درواقع تأکید بر کوتاهیِ تاریخیِ نخبگان جامعه است که بهجای پذیرش مسئولیتِ شخصی خودشان سعی در مقصرنمایی از مردم دارند. آنها بهعلت شکستخویی، امکانسوزی و همچنین ترس از قدرت، بهجای پیگیری تغییر و اصلاح قدرت به سراغ تغییر و اصلاح مردم رفتهاند./52
بیطرفی در مرحله بررسی و ندانستن است. با دانستنِ درست و نادرست نمیتوان بیطرف بود. بیطرفی نباید پوششی برای بیتفاوتی و بیاعتنایی نسبت به درستی یا نادرستی شود. بیطرفی در برابر نادرستیها موجب حمایت و تقویت آنها و درنهایت عادیشدنِ شر و نادرستیها میشود./53
مبانی نظری -۲
جنبشهای اجتماعی جدید، فراخوانمحورند و نیاز به هماهنگکننده دارد. شبکههای خشم و بیزاری با غلبه بر ناامیدیِ عمومی به تغییر میانجامد. ارادهگرایی تبدیلِ نارضایتی به اعتراض و مبارزه است. مبارزه مشروعیتزداست و انباشتِ مشروعیتزدایی به ضرورتِ عمومی تغییر میرسد./26
امرِ تحملناپذیرِ سیاسیشده میتواند به اعتراضات سراسری منجر شود. اما در نبودِ نیروی سیاسی باز به نتیجه نمیرسد. تسخیرِ خیابان با حضور در خیابان تفاوت دارد و نیروی تسخیر خیابان (تسخیر قدرت) در پایتخت از اقشار مختلف خواهد بود. اما خیابان کافی نیست و مدلهای تغییر پیچیده است./27
امکانهای ما برای تغییر محدود است. ایدهی رفراندم بیمحتوا و بدون ابزار و الزام است. اصلاحات، کودتا و استحاله هیچ توضیح و تصویری ندارد. گذار به روایتخوانی از دیگران تبدیل شده است. ایدههای نمایشیِ غربپسند بیآبرو شده و ماجراجوییهای قومی و شورایی با بیزاری عمومی روبرو است./28
همهی مشکلات، سیاسی است. در دوران تمامیتخواهی، همان سلطه، تبعیض و رانتی که در سیاست موجب فرودستی، تحقیر و حذفِ غیرخودیها میشود؛ در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع هم (بهمیزان غیرخودیبودن و ایستادن دربرابر قدرت) فرودستی، تحقیر و حذف میسازد./۱
واقعیت را فقط از چشمِ غیرخودیترینِ افراد میتوان دید. نظر و داوری در هر مسئلهای در نسبتِ افراد با قدرت فهمیده میشود. خودیها نمیتوانند خطرها، دردها و مشکلاتی که غیرخودیها تحمل میکنند را ببینند. فهمِ عدالت تنها با قرارگرفتن بهجای غیرخودیترینها در هر موضوع ممکن میشود./۲
بدون برگیریِ یک نظریهی عدالت، در سیاست نمیتوان درست عمل کرد. در تجربهی ما، فهمِ غیرخودیها مقدمهی یافتنِ قاعدههای عدالت در وضعیتِ بیخبری است. نظریهی عدالت، راهنمای قانونگذاری آینده است و محدودهی کنشِ شهروندی-وجدانیِ نافرمانانهی دوران سلطهی قانونِ بد را تعیین میکند./3
*موقت
خانم ابراهیمی چندینروز بعد از ماجرا به من گفت و معذرتخواهی کرد. همانزمان هم گفت که ماجرایی بدخواهانه در جریان بود. البته میدانستم از کجا آب میخورد و علتش چیست.
مشکلم این بود که زیرسوالبردنِ من -با توجه به سابقهام- یعنی هیچکس در داخل اعتباری ندارد و این خطرناک است/۱
اگر برای ساکتکردن و بیاعتبارکردن نیروهای سیاسیِ داخل کشور از این شیوه استفاده کنید، چه کسی در امان میماند. مگر چند فعال شناختهشده وجود دارد که از ۱۶ سال قبل بارها زندان رفته باشد و بازیچهی جریانها، فشارها و امیدهای کاذب نشده باشد. مشکل استفاده بدخواهانه از آن اطلاعات بود./۲
زمان دادگاه آنقدر مهم نبود. آزارش برای همسرم بود که روز دادگاه از پشت در دادگاه یکساعتونیم تهدیدها و زبان تهاجمی قاضی را میشنید (که روز قبلش بازجوها توجیهش کرده بودند). من که پنجمین قاضیای بود که در دادگاه انقلاب میدیدم. البته آن تهدیدها و آزارها بیش از ساعتی اشک و درد بود/۳
بازداشتم در سال گذشته (۳۱شهریور) پیشگیرانه بود. در دستور قضایی هم بهروشنی علت بازداشت پیشگیرانه نوشته شده بود: «صدور دستور بازداشت موقت بهمنظور مهار موقتی وی و ناکامسازی پروژه تولید محتوا و خوراکسازی رسانههای دشمن و انجام تحقیقات تکمیلی اعم از بازجوییها فنی و اطلاعاتی»./۱
بعد از بازداشت هم درعمل چیزی جز نوشتهها و صحبتهای چندسال اخیر در پرونده وجود نداشت. اما بازجوها بر یک موضوع اصرار داشتند که قرار نیست که دادگاه بروم و فقط برای فعالیت تبلیغی علیه نظام محاکمه بشوم. کوشش آنها در جهت افزودن اتهامهای متعدد و بهویژه اتهام اجتماع و تبانی بود./۲
البته با آگاهی نسبت به پروندهسازیهای معمولِ اطلاعاتی در اینسالها، در هیچ گروه و جمعی (حتی مجازی) عضویت نداشتم. حتی در کلابهای کلابهاوس عضو نبودم. در هشتگهای توییتر (بهعنوان فعالیت همنوا و همصدا با معاندین!) مشارکت نمیکردم. هیچ بیانیه و نامهی جمعی را امضا نمیکردم./۳
دربارهی محکومت و پروندهام باید گزارش مفصلی در اینجا بنویسم. اما پیش از انتشار آن لازم میدانم که دادنامه (متن حکم و ادلهی صدور حکم) را در اینجا بیاورم. تمامی موارد را در ادامه مینویسم و توضیح لازم را در پرانتز (*) مینویسم. نیاز به توضیح دارد. (رشتهتوییت تا انتهای ۲۴)⬅️⬅️
مسائلی که در دادنامه شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران (عموزاد) آمده است - بهترتیب:
۱. سوابق بازداشتها و محکومیتهای قبلی در ۱۰سطر (*قبلاً ۷سال برای آن بین سالهای ۸۶تا۹۴ زندان بودم)
۲. بیانیهی جمعی با تعدادی از عناصر ضد انقلاب داخل و خارج درباره تحریم (*هیچ بیانیهی جمعی را در ⬅️
اینسالها امضا نکردم و قطعاً اشتباه پروندهسازی است و سندی هم ارائه نشده است!)
۳. توییتی درباره اینکه چگونه میتوان ثابت کرد که یک کشور تروریست نیست (*یک تعریض و انتقاد پارادوکسیکال بوده)
۴. حضور در جلسه کلابهاوس توانا درباره نافرمانی مدنی (*در آنجا بحثهای تئوریک مطرح بود)⬅️