1:ادعای توضیح همه جنبههای یک بحران،نشاندهندۀ نادیده گرفتن ماهیت بحران بمنزله رخدادی درک ناشدنی وضدعقلانیست،البته اگر برای اسطوره عقل ارزش قائل باشیم.
2:معماگونگی،جز ذاتی بحرانست وهرگاه دلالتهای منطقی درتبیین یک معما کم آوردند، میتوان نام «بحران» را بر آن وضعیت نهاد.
1- دولتها بحران کرونا را به جنگ جهانی دوم تشبیه میکنند؛ اما به گمانم این یعنی کوچک شمردن ابعاد بحران کرونا. بحرانی که به مراتب از جنگ جهانی دوم از حیث تبعات نظری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، معرفت شناختی واخلاقی مهیبتر است.
بحران انسان برای طبیعت و بحران طبیعت برای انسان
واین دو بحران که کرونا «نشانگان حاد» آن محسوب میشود، واجد رابطهای دیالکتیکی با یکدیگر هستند. از اینرو فهم «بحران کرونا» برای انسان، مستلزم فهم «بحران انسان» برای طبیعت است.
منظور از«بحران انسان برای طبیعت» چیست؟یا چرا ضروریست ما انسان را در این مقطع عامل بیماری و کرونا را بخشی از سیستم ایمنی بدنِ طبیعت بدانیم؟
در این بخش به تلاش برای یافتن پاسخ این پرسش از مجرایی فلسفی و البته متکی به شواهد تجربی میپردازم.
5-به نظر میرسد کرونا برای انسان یک «بحران» و برای طبیعت نوعی «درمان» است. یا اگر بخواهیم صریح بگوییم:از منظر طبیعت، ویروس ما هستیم و کرونا گلبول سفید است.
اما چرا؟ چرا ما انسان را در اینجا عامل بیماریزا و نه قربانی یک بیماری میدانیم؟
9- توصیف لوکرتیوس در«شکلگیری حیات بر اثر انحراف یکی از اتمها»، میتواند الگوی تبیین جایگاه «انسان» در نظم طبیعت باشد.
از سارس تا آنفولانزای خوکی: 7 سال
از آنفولانزای خوکی تا مرس: 3 سال
از مرس تا تا ابولای نسل اول:2سال
از ابولای نسل اول تا ابولای نسل دوم:4سال
از ابولای نسل دوم تا کرونای جدید:1سال
در این بخش میکوشم به تاثیربحران کرونا بر زیست انسان،و زلزلههای سیاسی،اجتماعی،اقتصادی،معرفتشناختی واخلاقی مترتب بر آن بپردازم؛به سویۀ دیگری از بحران که نه تنها کل ساختارهای عقلانی مدرنیته، بلکه حتی رویکردهای انتقادی به آنرا نیز به چالش کشیده است.
/
در این بخش میکوشم نشان دهم چرا رویکردهای انتقادی موجود به بحران کرونا، خود دچار بحران، نابسنده و علیلاند.
در این شرایط یقینا دستگاههای تحلیلی قبلی نمیتوانند وضعیت جدید را تبیین کنند.
مارکس میگفت«فیلسوفان تنها جهان را تفسیر کردهاند.مسئله اما بر سر تغییر جهان است»
کرونا میگوید«انسانها تا کنون تنها جهان را تغییر دادهاند، مسئله اما مسئله بر سر تفسیر جهان است».
آری، تغییر بس است! ما اکنون نه به تغییر، بلکه به تحلیل بیشتر نیازمندیم.
این متن پرتاب چند ایدۀ خام و کلی در مواجهه با بحران عالمگیر کرونا بود و با توجه به وضعیت استثنائی ایران در جهان اعم از دیدگاههای عمومی مردمانش، حکومت استثنائی و ورودش به نبرد قدرت درونی، تحلیل رابطه ایران و بحران کرونا، مستلزم متنی مستقل است که اگر فرصت شد، خواهم نوشت.
facebook.com/nader.fatoureh…