My Authors
Read all threads
در این #رشتو به ترتیب تاریخی و به طور خلاصه مهمترین نظریات سینمایی را نوشتم. منبع این نوشته کتاب "نظریه فیلم" از رابرت استم میباشد. متن خالی از اشکال نیست ولی امیدوارم لذت ببرید.
پ ن: توصیه میکنم برای فهمیدن برخی مباحث به اصل کتاب مراجعه کنید. Image
1) نظریه فیلم در دوران صامت
#کانودو: سینما تجسم رهایی هنرهای پیشین است.
#لیندسی: سینما همزمان پیکرسازی در حرکت، نقاشی در حرکت و معماری در حرکت میباشد. فیم متکی بر نبوغ سازنده است. Image
2) نظریه فیلم در دوران صامت
#مانستربرگ: فیلم با غلبه بر مکان، زمان و روابط علت و معلولی، داستانی انسانی برایمان تعریف میکند و رویدادها را با شکلهای دنیای درون از جمله توجه، حافظه، تخیل و احساس تنظیم میکند. (تاکید بر حضور فعال تماشاگر) Image
3) #مونتاژ شوروی
#کولشوف: سینما فرآیند دیدن و شناخت تماشاگر را از طریق بخش بندی روند مشاهده هدایت میکند. سینما با مونتاژ از سایر هنرها متمایز میشود. معنا عمدتا از طریق هنر بازیگری و در تدوین ساخته میشود. (جلوه کولشوف) Image
4) مونتاژ شوروی
#پودوفکین: کلید سینما سازماندهی تماشاگر و هدایت ادراکات و احساسات وی از طریق تدوین و صحنه پردازی و تمهیدات بیانی ای همچون تضاد، پیشرفت موازی و نمادگرایی است. مونتاژ، تغییر در کانون توجه است. Image
5) مونتاژ شوروی
#آیزنشتاین: مونتاژ جاذبه ها: رویکردی دیالکتیکی به شکل فیلم. روایت منقطع و ناپیوسته به جای علت و معلول و استفاده کنترپوآنی از صدا. سازماندهی کردن قطعه های کوچک و احساسات برانگیز حول مضامین خاص تا تماشاگر حیرت زده شود. Image
6) مونتاژ شوروی
#ژیگاورتوف: سینما – چشم: قدرت چشم انسان کمتر از دوربین نیست. اعتقاد به حرکت و رابطه متناسب بین نماها و سبک موسیقی. فیلمساز باید غیرمستقیم مفاهیم انتزاعی را به ناخودآگاه بیننده القا کند. فیلم در تدوام زندگی سازنده شکل میگرد. Image
7)#فرمالیسم
واپس زدن سنتهای ادیبانه و رویکرد علمی به ویژگیها، ساختارها و نظامهای ذاتی ادبیات.
#شکلوفسکی: کارکرد ذاتی هنر شاعرانه آن است که با غامض ساختن فرمها، پوسته های معمول و دچار روزمرگی را از هم بپاشد. (ترکیب آشنایی زدایی و دشوارسازی برای افزایش دریافت هنر برای مخاطب) Image
8) فرمالیسم
#ایخن_باوم: بررسی فیلم با توجه به گفتارهای درونی و ترجمانهای تصویری مجازهای زبان شناختی. تشبیه سبک شناسی فیلم به نحو و اتصال جملات. نوعی زیبایی شناسی ضد دستوری و ضد هنجارگرایی. Image
9) فرمالیسم
#حلقه_باختین: ساختارهای هنری بازتاب واقعیت نیست بلکه بازتاب انکسارهای جهان ایدئولوژیک هستند. هر پدیده هنری همزمان هم از بیرون و هم از درون تبیین میشود. هدف هنر، نوسازی دریافت و واداشتن تماشاگر به حس کردن سنگیّت سنگ است. Image
10) فرمالیسم
#حلقه_پراگ: آثار هنری توسط مجموعه ای از رمزگان در حال تعامل که تحت حاکمیت عنصر غالب هستند، شکل میگیرد. عنصر غالب به عنوان مولفه کانونی اثر هنری وظیفه دارد که دیگر مولفه ها را تنظیم، تبیین و منتقل کند. (دغدغه کارکردهای زیبایی شناختی) Image
11) #ماهیت_سینما
#آرنهایم: ذهن نقش فعالی در تبدیل ماده خام و بی شکل به تجربه ای معنادار دارد. سینما به عنوان هنری بازتولیدگر، خود واقعیت را نشان میدهد ولی باید از این فراتر رود. سینمای صامت، شکل نهایی هنر هفتم است. فیلم دیدن پدیده ای ذهنیست. Image
12) ماهیت سینما
#بلابالاش: مونتاژ سینما را از تئاتر متمایز میکند. فیلم باید ناتورالیسم ظاهری تصویر را کنار بگذارد و ابزاری برای رسیدن به درک جدیدی از واقعیت شود. مخالفان صدا، دیالوگ را دشمن واقعی سینما پنداشته اند. Image
13) ماهیت سینما
#کراکوئر: اعتقاد به توان بالقوه رسانه های گروهی برای بیگانه سازی و رهایی انسان. وظیفه سینما ایجاد نوعی بدبینی فعال برای زیر سوال بردن ایدئولوژی حاکم است. سرگرمی مردم با نمایش های عامه پسند، نیرویی مثبت برای گریز از یکنواختی و همشکلی میباشد. Image
14) #مکتب_فرانکفورت
#بنیامین: سینما، الگوهای هنری نوینی خلق کرد که به بازنگری نیروهای تاریخی جدیدی میپردازد. سینما به عرصه دریافت انسانی غنا بخشید و خودآگاهی انتقادی واقعیت را ژرفتر ساخت. سینما تماشاگران رامجبور میکند تا فعالانه و انتقادی در فیلم سهیم شوند. Image
15) #پدیدارشناسی
#بازن: ماهیت عینی عکاسی، ویژگی ای به سینما میبخشد که هر نوع تصویرسازی دیگری عاری از آن است.تصویر عکسی خود موضوع است، موضوعی رها شده از شرایط زمانی و مکانی حاکم بر آن. سینما با فناوری گریزناپذیرش، روز به روز به سوی واقع گرایی متقاعد کننده تر حرکت میکند. Image
16) پدیدارشناسی
#کراکوئر: فیلم به طور خاص مجهز شده است تا واقعیت مادی و طبیعت را ثبت کند. بعضی موضوعات ذاتا سینمایی اند. وظیفه فیلمساز ترغیب تماشاگر به دانش پرشور و عشق انتقادی به زندگی روزمره است. فیلمها قادرند در ذهنیت ملی تعمق کنند. Image
17) پدیدارشناسی
#مرلوپنتی: فیلمها به طور مشخص، مناسب تجسم وحدن ذهن و بدن، ذهن و جهان و بیان یکی در دیگریست. فیلسوف و فیلمساز در طریق زیست و نگرششان به زندگی سهیم اند. فیلم و فلسفه شکلهای هم خانواده کار فکری هستند. فیلم اندیشیده نمیشود بلکه دریافت میشود. Image
18) #نگره_مولف
بین متورانسن یعنی کسی که به قوائد سینمایی مسلط و به فیلمنامه ای که به دستش میدهند پایبند است و مولف یعنی کسی که از میزانسن استفاده میکند و آن را به عنوان بخشی از احساس خود به کار میبندد، تفاوت وجود دارد. کارگردان در نهایت مسئول زیبایی شناسی و میزانسن است. Image
19) نگره مولف
این نگره واکنشی است به: 1. برخی از روشنفکران ادبی که سینما را تحقیر میکردند. 2. تصویرگریزی کسانی که سینما را رسانه ای بصری میدانستند. 3. بحث فرهنگ توده ای که هدف سینما را بیگانه سازی سیاسی میداند. 4.دیدگاه سنتی و ضد آمریکایی نخبگان فرانسه. #کایه_دو_سینما Image
20) نگره مولف
#اندرو_ساریس: ظاهر و شیوه پیشبرد فیلم باید ارتباطی با روش تفکر و احساسات کارگردان داشته باشد. هر سبک شخصی، چیستی و چگونگی را در قالب بیانیه ای فردی وحدت میبخشد. سه معیار برای شناسایی مولف: 1. مهارت فنی 2. تشخص متمایز 3. معنای درونی از تنش میان تشخص و دست مایه اثر. Image
21) #ساختارگرایی
#سوسور: ساختارگرایی به روابط درونی سازنده زبان و همه نظامهای قیاسی میپردازد. در زبان هر آنچه هست فقط تمایز است. در عرصه فیلم، ساختارگرایی یعنی دور شدن از نقد ارزش گذارانه و توجه به اینکه فیلمها چگونه درک میشوند. Image
22) #زبان_فیلم
#کریستین_متز: حرکتی از الگوی هستی شناختی بازن به الگوی روش شناختی. نهاد سینما به مثابه یک واقعیت اجتماعی – فرهنگی، دربرگیرنده رویدادهای پیش از فیلم، پس از فیلم و غیر فیلمی است. سینما زبانی نیست که به طور گسترده و به عنوان یک رمزگان در اختیار همگان باشد. Image
23) زبان فیلم
متز: هر نظام یکپارچه ای را میتوان برحسب ماده بیانی اش زبان نامید. فیلم و زبان هر دو از طریق روابط همنشینی تجلّی می یابند. با حرکت از یک تصویر به تصویر دیگر، فیلم به زبان تبدیل میشود. فیلم از طریق الگوی همنشینی بزرگ، شکل یک گفتمان روایی میگیرد. Image
24) زبان فیلم
#پازولینی: سینما با تولید دوگانه واج های سینمایی و تکواژه های سینمایی به زبان واقعیت شکل میدهد. اشیای به تصویر کشیده شده در یک نمای فیلم، واحدهای کمینه یا واج های سینمایی هستند که بسیار نامحدودند. واقعیت، «گفتمان چیزها» است و فیلم آن را به زبان نوشتاری ترجمه میکند. Image
25) زبان فیلم
#امبرتو_اکو: تولید سه گانه در سینما: 1. ترکیبهای شمایلی 2. ترکیب شکلهای نمایشی و تشکیل واحدهای کمینه معنایی 3. ترکیب واحدهای کمینه معنایی و شکل گیری تک واژه های حرکتی. Image
26) زبان فیلم
متز: زبان سینما عبارت است از مجموع رمزگانهای سینمایی و رمزگانهای فرعی. 3 طیف رمزگان: 1. رمزگانهای بسیار ویژه 2. رمزگانهای مشترک با سایر هنرها 3. رمزگانهای فرهنگی. تاریخ سینما باید خط سیر رقابت، تلفیق و طرد رمزگانهای بسیار ویژه مختلف را دنبال کند. Image
27) #مرگ_مولف
#فوکو: او ترجیح داد از کارکرد مولف بگوید و تالیف را نهادی مقید به زمان تلقی کرد که به زودی جایش را به ناشناختگی فراگیر گفتمان میدهد. در نتیجه یورش پساساختارگرایی به سوژه خیالی، مولف فیلم از مقام منبع زاینده متن به اصطلاحی در فرآیند خوانس و تماشا تبدیل شد. Image
28) #نظریه_سیاسی
دوربین به جای ثبت ساده واقعیت، جهانی را به تصویر میکشد که از صافی ایدئولوژی بورژوایی گذشته است. آنچه دوربین ثبت میکند، همانا جهان مبهم، نامفهوم و اسرارآمیز ایدئولوژی غالب است... که چیزها را آنگونه که پس از عبور از صافی ایدئولوژی پدیدار میشوند، بازتولید میکند. Image
29)#روانکاوی
سینما ژرفنای درون مخاطب را به میدان میکشد و به ما امکان میدهد که از حرکات، باورها و امیال خود تصویر بگیریم. در حالیکه روانکاوی "من" بر رشد فرد و خویشتن آگاه تاکید میکرد، روانکاوی #لکان بیشتر دلمشغول ناخودآگاه و مفهوم سوژه بود. در روانکاوی، توجه به آپاراتوس معطوف شد. Image
30) روانکاوی
لکان میل را حرکتی وهمی به سوی ابژه ای مبهم که دارای جذابیت روحی یا جنسی است، تعریف میکند و تعابیر مرحله آیینه ای، امر خیالی و امر نمادین را مطرح میکند. این میل به سوژه غیر قابل ارضاست زیرا میل به "میل دیگری" است. Image
31) روانکاوی
تماشاگر فیلم را به مثابه یک واپس گرایی اجتماعی پذیرفته شده، با شدتی روان نژندوار زندگی میکند. حکم نهایی لکان که "ناخودآگاه همچون یک زبان ساختار می یابد" پلی میان دو عرصه زبان و روان ایجاد کرد. کنش دریافت، احساس مجازی همه جا بودن "سوژه همه چیز فهم" ایجاد میکند. Image
32) #فمینیسم
#مالوی: سینما سه نوع "نگاه خیره" را مهیا میکند: نگاه خیره دوربین، نگاه خیره شخصیتها به بکدیگر، نگاه خیره تماشاگر؛ که همذات پنداری چشم چرانانه با نگاه خیره مذکرانه را به زنان ترغیب میکند. سینمای غالب با برتر شمردن جنس مذکر، قوائد پدرسالارانه را تثبیت میکند. Image
33) #پساساختارگرایی
متاثر از #نیچه #هوسرل #هایدگر ، معتقد به این است که حرکت به سوی نظام مندی ای از نوع ساختارگرایی باید با همه چیز روبه رو شود حتی آن چیزهای که سرکوب یا نفی کرده است. #دریدا به مرکز زدایی ساختارها فراخواند: چرخش توجه از مدلول به دال و از گفته به بیان. Image
34) پساساختارگرایی
پساساختارگرایی در پی لحظات گسست و تغییر بود. این نظریه معنای متنی را سست کرد و این اعتقاد که شاید تحلیل بتواند به وسیله مشخص کردن همه رمزهای یک فیلم، کلیت معنای آن را بدست آورد، متزلزل ساخت. سبک صرفا خلق میشود برای آنکه حاصل طغیان شدید سیاسی باشد. Image
35) پساساختارگرایی
#ماری_کلر_روپار: او به جای مهارکردن فیلمها، آنها را منکسر و منفجر میکند. متون فیلمی به طور بالقوه، تقابلهای ساختاری جمع ناپذیر و پویا را به بازی میگیرد و قابلیت انفصالی مونتاژ میتواند با به بازی گرفتن تفاوتهای میان دالهای مادی، نشانه را از هم بگسلد. Image
36) #تحلیل_متنی
مفهوم متن، فیلم را نه به عنوان تقلید واقعیت بلکه به صورت مصنوع و ساخت درنظر میگیرد. از نظر #بارت متن، فضایی چند وجهیست که در آن، گستره ای از نوشتارها که هیچ یک اصلی محسوب نمیشوند، با هم تلفیق و درگیر میشوند. نظام متنی، ذاتی متن نیست بلکه ساخته تحلیل گراست. Image
37) تحلیل متنی
تحلیلگران شمار کمی از رمزگان را جدا میکردند و سپس در هم تنیده شدن آنها را در خلال فیلم ردیابی میکردند. #ریموند_بلور تحلیل متنی خرد جهانی و بررسی ای از رمزگان روایی وسیع تر و مشترک با فیلمها را به عنوان غایت روایت هالیوودی میدانست. Image
38) #بینامتنیت
به جای توجه به فیلمهای خاص یا ژانرهای منفرد، هر متنی با دیگر متون مرتبط میشود. ژانر را میشود جنبه خاصی از بینامتنیت به حساب آورد. بینامتن اثر هنری شامل تمام مجموعه هاییست که این متن منفرد درون آنها قرار گرفته است. (توجه به بده بستانهای میان متنها) Image
39) #ترامتنیت
شامل 5 نوع: 1. حضور مشترک و موثر دو متن به صورت نقل قول یا تلمیح 2. شبه متنیت یعنی پیامها و شرح های فرعی که متن را فراگرفته است. 3. دگرمتنیت شامل رابطه انتقادی متنی با متن دیگر 4. الگومتنیت شامل دسته بندیهای وراثتی متنها 5. حادمتنیت شامل تغییر متن پیشین یا فرومتن Image
40) زایش تماشاگر
متن در رسانه های توده ای معنایی یگانه ندارد بلکه مردم متفاوت میتوانند آن را به گونه ای متفاوت خوانش کنند. سه راهبرد وسیع خوانش از نظر #استوارت_هال: 1. خوانش مسلط 2. خوانش تعاملی 3. خوانش مخالف. #استایگر نیز به 3 حوزه کنش گری دریافت معتقد است: متن، خواننده، زمینه Image
41)#شناختگرایی
دیدگاهی که میکوشد تفکر، عواطف و اعمال انسان را از طریق فرآیندهای بازنمایی ذهنی، طبیعت گرایانه و از طریق کنش گرایی عقلانی بفهمد. فرآیندهای تماشاگریت فیلم را میتوان تلاشهای عقلانی برای بدست آوردن معنی تصویر یا روایی از مطلب متنی دانست.(واکنش به زبانشناسی و روانکاوی) Image
42) #نئوفرمالیسم
#بردول : روایت فرآیندیست که از طریق آن فیلمها سرنخ هایی را به تماشاگر میدهند تا از طرح واره های تفسیری برای ساختن قصه در ذهنشان استفاده کنند. 2 سطح عملکرد فیلم: 1. سوژه یعنی صورت حقیقی اما بدون توالی رخدادها 2. فابیولا یعنی قصه ای که تماشاگر آن را بازسازی میکند. Image
43) #نظریه_تحلیلی
#گوردال : احساسات و عواطف به اندازه شناختها، جنبه های بسیار عینی از ساختهای درونی فابیولا هستند. سلسله مراتب واکنشها همراه با توان عاطفه برانگیز هریک از پایین به بالا: 1. درک بصری خطو و شکلها 2. تطابق حافظه در درون ذهن 3. بناشدن روایت 4. همذات پنداری با شخصیتها Image
44)#کاربردشناختی
#کازتی : از منظر نشانه شناسی بازنمایی سینمایی در پویایی های درون متن نهفته است. از دید شناختگرایی بازنمایی سینمایی ریشه در فعالیتهای ذهنی تماشاگر در جهت ساخت معنای روایت است. کازتی این دو رویکرد درونگرا و برونگرا را ترکیب و نشانه شناسی کاربردشناختی را مطرح میکند Image
45) کاربردشناختی
#راجر_ادین : هدف این نظریه ساز و کار درک فیلم است. او فرآیند خیالپردازی که به موجب آن بیننده به داستان واکنش نشان میدهد را به 7 عملیات متمایز تقسیم میکند: 1. رمزسازی 2. داستان سازی 3. روایت سازی 4. واقعی انگاشتن داستان 5. باور 6. آرایش مرحله ای 7. خیال پردازی. Image
46) بازنگری در نشانه شناسی
#ژیژک: توجه او به احیای جایگاه امر واقع است. وی توجه خود را به ابژه والای ایدئولوژیک در حکم هسته مرکزی واقعیت متمرکز کرده است. او معتقد است که هنر مدرن نوعی هیچ، نوعی بازبودگی، نوعی فقدان در نظم نمادین و نوعی مغاک ناشناخته را در کانون متنیت قرار میدهد. Image
47) #ژیل_دلوز
وی سینما را ابزاری میداند که زاینده مفاهیم است. فیلم بازنمود واقعیت نیست، بلکه واقعیت را دوباره به وجود می آورد. او گذار از سینمای کلاسیک (حرکت - تصویر) به سینمای مدرن (زمان - تصویر) ار نظریه مند میکند. با زمان - تصویر، سینمای عامل به سینمای بیننده تبدیل میشود. Image
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Keep Current with amirovskey

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!