My Authors
Read all threads
بمناسبت وقایع #۲۰تیر۸۷_دانشگاه_تبریز

#رشتو

هرسال در این زمان وجودم پراز اندوه ودرد میشود.
تمام خاطرات آن چندروز وچندسال‌ِ بعد یک یک ازجلوی چشمانم رژه میرود.
بیاد مادرم میفتم که چگونه بخاطر من و بلاهایی که سیستم جمهوری اسلامی برسرم آورد به تنهایی جنگید، زجرکشید و دق مرگ شد.
⬇️
به یاد آنروز خاص که مسیر زندگیم به کل تغییرکرد و دیگر هیچگاه آن انسان سابق نشدم.

۲روز بعداز ۱۸تیر کوی دانشگاه تهران، به دنبال فراخوان انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی وتبریز در ۲۰تیر در داخل محوطه دانشگاه هزاران نفر تجمع کردندو اعتراض بخاطر جنایتی که در تهران اتفاق افتاده بود.
⬇️
مردم تبریز نیز با مشاهده مسدود شدن بلوار۲۲بهمن وآبرسانی و محاصره دانشگاه وشنیدن شعارهای دانشجویان درداخل دانشگاه به کمک آمده بودند وفرصتی یافته بودند برای یکی شدن و اعتراض علیه سالها ظلم .
⬇️
ساعتها بعداز تجمع کار به سنگ پراکنی بین دانشجویان و نیروهای لباس شخصی وبسیج کشیده بودو ن.انتظامی فقط کار بستن راه به روی مردم برای نپیوستن به دانشجویان را داشت.
⬇️
بعداز ظهر حدود ساعت ۱-۲ ظهرشاید تیراندازی هوایی شروع شدگویا که ما بیخبر بودیم که شدت برخورد در بازار تبریز و چایکنار خیلی شدیدتر وخشن تر بود وشیشه چندین بانک شکسته بود ویک بانک در چهارراه آبرسانی (شاید) به آتش کشیده شده بود و⬇️
وقتی در زمان تیراندازی هوایی برادر فرمانده بسیج استان سردار محمدحسین فرهنگی (نماینده کنونی تبریز در مجلس)بطور مشکوک کشته شد،وی دستور تیرمستقیم بسوی دانشجویان ودیگر معترضین را صادر کرد.
⬇️
درحدود ساعت ۶-۶/۵ عصربود که من نیز درحالیکه درداخل محوطه سنگی دردست داشتم از ناحیه پا توسط گلوله کلاشینکف یک بسیجی تیر خوردم.
روی زمین نشستم وعده ای دانشجویان مرا کمی عقب تر بردندو روی زمین گذاشتند وآن زمانی بود که نیروی سرکوب به محوطه دانشگاه یورش آورد.
⬇️
طبیعی بود که هرکس بفکرجان خودبود و همه تلاش کردند خودرا نجات دهند.

من را روی زمین یافتند وبا چماقی که دردست داشتند به سرم نشانه رفته بودندومن نیز با بازوی خود چون سپری از سرم محافظت میکردم.
⬇️
یکی از آنها پایش را روی پهلویم قرار داده بود وبا عصبانیت هرچه که به ذهنش میرسید به من میگفت گویی که من اولین نماینده ضدانقلاب بودم که به دامش افتاده بودم.

هنوز برایم معما است که چرا دستگیرم نکردند وبه حال خود رهایم کردند!
⬇️
چندتن از انترنهای پزشکی کمکم کردندتا به اورژانس بیمارستان سینا برسم چونکه میگفتند همه زخمیها را در بیمارستان امام دستگیر میکردند!
حدود ۱۳روز پس از ۲۰تیر در خانه زده شدو ماموران اطلاعات تبریز من را با خود بردند.
⬇️
درحالیکه یک پا تا بالای زانو در گچ داشتم مجبور بودم ساعتها برروی صندلی بازجویی بنشینم و دهها صفحه کاغذرا با شرح وقایع اززبان خود بنویسم.
قسمت شوکه کننده داستان آنجا بود که در روز ۳-۴ام بازجویی بعداز ضربات سنگین به سر وصورتم بازجو ازمن پرسید که «اسلحه» راچه کردی؟
⬇️
ابتدافکرکردم که میخواهندفقط اذیتم بکنند وبترساننم ولی بعدازاصرار مکررشان براین سوال متوجه شدم که قضیه جدی است!
ازمن انکاروازایشان اصرار.
خلاصه آنکه من۱۹ساله بودم وسال نخست دانشگاه وسنگین ترین فعالیت سیاسی ام شرکت باشوروشوق فراوان در «تریبون آزاد»های مختلف وسخنرانی های چهره های
⬇️
اصلاحطلب وکارشناسان که دردانشگاه برگزارمیشدوتاآنزمان حتی داخل یک کلانتری رابه چشم خودندیده بودم بنابراین باترفندهای گوناگون مانندشهادت۳تن ازنیروهای بسیجی وآخوند حاضردرصحنه روز واقعه وتهدیدهای دیگرونهایت ضربات کابل برق برزیر پایی که سالم بودشروع کردم به اعتراف ساختگی علیه خود!⬇️
بعد از ۶۳ روز سلول انفرادی وبازجویی به زندان تبریز منتقل شدم.
بخاطر راهنمایی زندانیان دیگر در زندان تبریز در دادگاه بدوی به قاضی گفتم که اعتراف به حمل اسلحه تحت شکنجه بود و با تلاشهای مستمر مادرم در تماس با دفتر دانشگاه و قاضی دادگاه انقلاب از اتهام حمل سلاح تبریه شدم و
⬇️
و بخاطر «اخلال در نظم وامنیت کشور» به ۵سال زندان محکوم شدم.
در دادگاه تجدید نظر حکم تخفیف یافت به یک سال زندان.

شاید شایعه اعتراف من به «حمل سلاح» به گوش سردارفرهنگی رسیده بودویا اینکه چون طبق گفته بازجویان آن بسیجی ضارب که مرا باتیرزده بود ادعا کرده بود که من مسلح بوده ام
⬇️
به من شلیک کرده بوده (!) وبنابراین فرهنگی شده بودشاکی خصوصی من!

بخاطر فشارهایی که شروع کرده بوددر پی گیری پرونده من حتی دادگستری تبریز از قبول «عفو مشروط » من خوداری کردو مجبور به تحمل حبس حدود ۱۳ ماه شدم.
⬇️
اما ماجرا به آنجا ختم نشد و بخاطر اعتراض به حکم ازسوی سردارفرهنگی پرونده ام به دیوانعالی رفت وحکم نقض شد و با اتهام جدید «حمل اسلحه و قتل عمد» به دادگستری تبریز برگشت داده شد!
دادگاه انقلاب حکم عدم کفایت به رسیدگی توسط دادگاه انقلاب داد و پرونده ام به دادسرای عمومی رفت.
⬇️
قاضی پرونده ازخانواده فرهنگی خواست که باید حدود ۴۰نفر شاهد بیاورند تا علیه من شهادت دهند که من محمدجوادفرهنگی را کشته بودم!
هرگز نمیتوانم آن اضطرابی را که در آن دوران هرروز وشب من و خانواده ام تحمل کردیم به زبان بیاورم.
⬇️
چونکه هیچگونه اعتمادی به عدالت ودرستی سیستم قضانداشتم همواره به این فکرمیکردم که اگر شاکی من بانفوذی که دربین بسیج وسپاه داشت بتواندآن تعداد شاهد را جور کند چه خواهد شد؟!
بعد از پایان دوره اول زندان ۲بار دیگر نیز مورد بازداشت قرار گرفتم بخاطر «اتهام قتل عمدی محمدجوادفرهنگی»!
⬇️
بعداز سالها دلهره ورفت وآمدهای مکرر به دادگاه درنهایت شاکی نتوانست آن تعداد به اصطلاح «شاهد» را فراهم کندو حکم برائت از «قتل» گرفتم اما باز به حکم اعتراض کردند وپرونده به دیوانعالی رفت وباردیگربت اتهام «حمل اسلحه » به دادگاه تبریز برگشت!
⬇️
حتی شاکی (محمدحسین فرهنگی) بار سوم چنان سیستم دادگستری راتحت فشار قرار داده بود که قاضی «قرار بازداشت» صادرکرده بود و هیچگونه «وثیقه ای » را نمیپذیرفت که در نهایت با تلاشهای مادرم و رفت وآمدهای مکرر به دادگاه واستانداری تبریز
⬇️
وبراساس اینکه تقریباتمام افراد مطلع از پرونده میدانستند که بیگناهم و فقط قربانی بازی سیاسی شخص سردارفرهنگی شده ام درنهایت قاضی پرونده بعداز ۲۱ روز وثیقه را پذیرفت.

ناگفته نماند که اداره اطلاعات تبریز در گزارش محرمانه ای که به درخواست استانداری تبریز به دادگاه ارایه داده بود
⬇️
کاملابطورواضح اشاره کرده بودکه محمدجوادفرهنگی درروزحادثه توسط گلوله کلاشینکف یک بسیجی دیگرکه درحال به اصطلاح تیراندازی هوایی بوده وازمقابل او ردشده است ازناحیه پشت هدف گلوله قرار گرفته و بقتل رسیده بودولی نمیدانم چراهنوز سردارفرهنگی اصرارعجیبی به کش دادن پرونده وتجدیدنظر داشت!
⬇️
بعداز ۸سال برگزاری دادگاههای مکرر و نابودشدن زندگی معمول روزانه من براثر اضطراب و عدم تمرکز بر دانشگاه و زندگی، درنهایت پرونده بسته شد.

هدف از نوشتن این سطور وبازگویی این خاطرات گفتن سوگنامه یا ترساندن و دلسرد کردن مبارزان راه آزادی نیست وبرعکس میخواهم بگویم
⬇️
که باآنکه متحمل رنج بسیار جانی،مالی و روحی شده ام ومن وخانواده ام تاوان بسیاری دراین راه داده ایم اماهیچگاه یک لحظه ازراهی که در آنروز وآن سال شروع کردم برای رسیدن به ایده آلهاوارزشهایی که به آنها اعتقاددارم ودارم ،پشیمان نشده ام واکنون هرروزوهرلحظه درحال تلاش دراین مسیر هستم.⬇️
رژیمهای استبدادی ودیکتاتوری همچون جمهوری اسلامی میتوانند مردم معترض را بکشند و شکنجه کنند وبه بند بکشند اما هرگز نمیتوانند آن حس ذاتی و آرزوی رسیدن به آزادی و زندگی بهتر را از ما بگیرند.
⬇️
شایدبرای مدت کوتاهی آنرا به تاخیر بیاندازند یا منحرف کنند اما درنهایت این ما هستیم که با امید به پیروزی و رسیدن به عدالت و مردمسالاری به راه واقعی واصلی راسختر باز خواهیم گشت.
و امروز در این شرایط بسیار خطیر وحساس برای همه مردم کشورم برخود وظیفه ولازم وواجب میدانم که
⬇️
سالهابعدازفعالیت ونوشتن وروشنگری بانامهای مستعارامروز بصورت علنی وبا صدای رسا دربرابرجنایتهایی که هرروز این رژیم انجام میدهدوانجام خواهدداد،در حدتوان خودفعالیت ومبارزه خواهم کرد تا روز آزادی این سرزمین و رسیدن به لحظه عدالت برای همه ایرانیان.

دکترنادرضامن
واشنگتن
۱۳۹۹/۰۴/۲۰
*۷۸
واکاوی وقایع #۱۸تیر کوی دانشگاه تهران و #۲۰تیر_۷۸_دانشگاه_تبریز اززوایایی دیگرو اینکه چرااسم بعضی ازقربانیان که دختران دانشجو بودندبطورمشخص یک نفردرتهران ویک نفر در #تبریز درمیان اخباردیگراین جریانات موردغفلت قرارگرفتندیابطورکامل فراموش شدند؟

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Keep Current with Dr.Nader Zamen

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!