بامداد اعتماد Profile picture
Jul 16, 2020 3 tweets 1 min read Read on X
۱- مسأله ما ایران است، نه آمریکا! ما از تجربه جمهوری‌اسلامی آموختیم که حد شعارهایمان را در محدوده مرزهای این سرزمین نگهداریم. نه به دنبال نجات فلسطین باشیم و نه به دنبال “رهایی مردم مظلوم آمریکا از سرکوب ترامپ”. و در این مسیر از همه امکان‌ها و ابزارهای موجود استفاده کنیم.
۲- آنهایی که از توییت #اعدام_نکنید ترامپ عصبانی‌اند، وارثان انقلابیونی‌اند که مبارزه با “جنایات امپریالیسم آمریکا” مهمترین اولویت‌شان بود. انقلابیونی که شاه را به سبب دوستی با رهبران آمریکا و استفاده از متخصصان و مستشاران آمریکایی در مسیر توسعه ایران، سزاوار مرگ می‌دانستند.
۳- واقعیت این است که آمریکا آنقدر سیاستمدار و فعال‌مدنی دارد که چاره‌ای معقول برای حل مشکلاتش بیابند. دویست سال است که دارند آن مملکت را جلو می‌برند. شما فکری به حال ایران کنید که صحنه سیاستش چون برهوت است، و به عدد انگشتان یک دست هم آدم ندارد که به دردهای مردمانش بیاندیشد.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with بامداد اعتماد

بامداد اعتماد Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @BamdadEtemad

Dec 22, 2023
۱- این را به عنوان کسی می‌نویسم که نزدیکترین اعضای خانواده‌اش هم قبل از انقلاب ‌و هم بعد از انقلاب در زندان بودند. تفاوت‌های بنیادینی میان این دو دوره وجود دارد. از جمله اینکه ساختار قضایی در این دو حکومت اساسا متفاوت بودند. اما تفاوتهای دیگری هم در رویکرد این دو حکومت وجود داشت.
۲- در فضای جنگ سرد برخورد با گروه‌های چپ و مجاهدین اجتناب‌ناپذیر بود. تفاوت اساسی اما این بود که نظام پهلوی سراغ رهبران این گروه‌ها می‌رفت، و با آن نوجوانان کم سن و سالی که خواندن چند اعلامیه و نفس کشیدن در فضای آن دوره، آنها را به سمپات این گروه‌ها بدل کرده بود کار خاصی نداشت.
۳- همین هم در نهایت به ضرر این بچه‌ها تمام شد. این بچه‌ها تصور می‌کردند که اوج زندان و شکنجه همان برخورد سفت و سختی است که مثلا ماموران شهربانی یا ساواک با آنها انجام داده‌اند. آن چند کشیده‌ای که در بازداشتگاه خورده‌اند اوج شدت عملی‌ست که یک حکومت در خاورمیانه می‌تواند اعمال کند.
Read 13 tweets
Dec 7, 2023
۱- میان امنیت و آزادی تضادی بنیادین وجود دارد. نادیده انگاشتن هر کدام از این دو هم نمی‌تواند دوام بیاورد. در نتیجه برای اینکه یک جامعه حیات سالمی داشته باشد نیاز دارد که یک نقطه توازن پیدا کند. جایی که سطح قابل قبولی از امنیت، در مقابل سطح قابل قبولی از آزادی قابل تامین باشد.
۲- در هر کشوری نهادهایی وجود دارند که مسئول تامین امنیت‌اند. طبیعی‌ست که این نهادها تلاش کنند تا کنترل بیشتری را اعمال کنند. در یک ساختار سالم اما نهادهای دیگری هم وجود دارند که بنا بر ماهیت‌ خویش بدنبال آزادی بیشترند. این نهادها هم در نقطه مقابل فشار می‌آورند تا فضا بازتر گردد.
۳- یکی از مسئولیت‌های رهبر یک کشور این است که آن نقطه توازن را پیدا کند. طبیعی‌ست که نهادهای امنیتی در مواردی که امکان کنترل بیشتر به آنها داده نشده است شکایت داشته باشند. و از آنسو هم کسانی که به دنبال آزادی بیشترند از اینکه در فلان مورد خاص آزادی آنها محدود گردیده ناراضی باشند.
Read 21 tweets
Oct 25, 2023
۱- شاه پیام نوروزی خویش در سال ۱۳۲۲ را اینگونه آغاز کرد: «سال گذشته که برای ملت ایران سال دشواری بود خوشبختانه به پایان رسید. ملت ایران از این سال‌های سخت و روزگاران تیره بسیار دیده، ولی در تمام مواقع به مدد روحِ قوی ملی و پایداری جبلی خود، در برابر همه مشکلات پیروز گردیده است.»
۲- پایان شاه بی‌هیچ تردیدی تراژدیک بود. اما مهمترین بخش زندگی شاه، نه آن دو سال آخر، که فاصله سالهای ۴۱ تا ۵۶ بود. اینکه ایرانی که در اضمحلال خویش فرو رفته بود و به آن اضمحلال خو کرده بود را تکان داد و در فاصله ۱۵سال به کشوری قدرتمند، به مثالی برای کشورهای در حال توسعه تبدیل کرد.
۳-ً شما می‌توانید پادشاهی‌خواه باشید یا جمهوری‌خواه، اما اگر مساله‌تان ایران است باید از شاه بیاموزید. باید در آنچه او انجام داده دقیق شوید. باید از خود بپرسید که ایران در آن سال‌ها چه مسیری را طی کرد که ۳۰ سال بعد، در نوروز ۱۳۵۲، همان شاه پیام نوروزی خویش را اینگونه آغاز می‌کند:
Read 5 tweets
Oct 10, 2023
۱- جامعه ایران در خلال شکل‌گیری صهیونیسم با آن مخالفتی نکرد. ظهور صهیونیسم اتفاقا مصادف بود با عصر بیداری ایرانیان در پیش از انقلاب مشروطه. نه تنها روشنفکران با آن مخالفت نکردند که روحانیت هم مخالفتی نداشت. دلیل اصلی هم این بود که اماکن مذهبی در بیت‌المقدس برای شیعیان مهم نبودند.
۲- این قبه‌الصخره‌ای که تصویرش روی اسکناس‌های جمهوری‌اسلامی هم هست، توسط عبدالملک مروان ساخته شد. این عبدالملک همان خلیفه اموی‌ست که شیعیان فراوانی را کشت. او در دوره‌ای که امویان مکه را از دست داده بودند این مسجد را روی صخره مقدس یهودیان ساخت، تا برای مردم شام جانشین کعبه باشد.
۳- فلسطین، خیلی دیرتر، زمانیکه مساله به میدان درگیری شرق و غرب در جنگ سرد بدل گردید وارد فضای سیاسی ایران شد. آنجا بود که چپ‌ها آرمان فلسطین را وارد ادبیات سیاسی ایران کردند. اسرائیل در ادبیات آنها به نماد سرمایه‌داری بدل شد، و فلسطینیان مثالی برای پرولتاریای مظلوم و البته مبارز.
Read 6 tweets
Aug 17, 2023
۱- این مطلب را برای کسانی می‌نویسم که به هیچکدام از گروه‌های سیاسی وابستگی ندارند، گوش‌های‌شان هنوز می‌شنود، و البته به هر دلیلی فکر می‌کنند که بدون رضا پهلوی آینده بهتری در انتظار اپوزوسیون جمهوری‌اسلامی است. جایگاه رضا پهلوی در این ۴۳ سال همواره این جایگاه فعلی نبوده است.
۲- در تمام دهه۶۰، او در چشم وفاداران به نظام پادشاهی امتداد پدرش بود. رجال سیاسی عصر پهلوی هنوز زنده بودند، هواداران پدرش بخش بزرگی از ایرانیان مهاجر را تشکیل می‌دادند. در نتیجه برای آنها که تنها با امید برانداختن جمهوری‌اسلامی می‌توانستند غربت را تحمل کنند او «شاه در تبعید» بود.
۳- اصلاحات اما مرکز ثقل فضای سیاسی را تغییر داد. توجه‌ها بجای دیگری معطوف شد. روندی آغاز شد که در آن بشکلی واضح جایگاه رضاپهلوی تنزل پیدا کرد. آنهاییکه آن سالها را به یاد دارند فراموش نکرده‌اند که او گاهی حتی مانند یک کارشناس سیاسی در برنامه‌های تلویزیونی صدای آمریکا شرکت می‌کرد.
Read 12 tweets
May 31, 2023
۱- فردا مراسم ازدواج ولیعهد اردن است. می‌شود این مراسم را هم به دستمایه‌ای برای تمسخر نظام پادشاهی بدل کرد. اما درست که نگاه کنید می‌بینید که این طنز چندان بامزه نیست! اردن، تنها کشوری‌‌ در آن قسمت از منطقه است که در یک قرن اخیر، بطور مداوم سطحی از ثبات و امنیت را تجربه کرده است.
۲- همسایگان اردن هم می‌توانستند سرنوشت مشابهی داشته باشند. پس از جنگ جهانی اول، پسران شریف حسین، حاکم مکه، به سلطنت کشورهایی رسیدند که از دل فروپاشی امپراتوری عثمانی سربلند کرده بودند. علی، شاه حجاز شد و عبدالله، پادشاه اردن. فیصل هم مدتی شاه سوریه بود و بعد به پادشاهی عراق رسید.
۳- از این بین، علی خیلی زود شکست خورد و حجاز بدست آل سعود افتاد. اما برای بیش از سه دهه، خاندان هاشمی بر هر دو کشور عراق و اردن حکومت کردند. بعد از عبدالله و فیصل، اول پسران آنها، و بعد نوه‌های آنها به سلطنت رسیدند. آنچه سرنوشت عراق و اردن را از هم جدا کرد کودتای۱۹۵۸ در عراق بود.
Read 13 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us!

:(