آداب بحث و مباحثه :
قبل از گوش دادن کامل به مطلب و کسب اطمینان از فهم آن ، شروع به پاسخ گویی نکنید . تا زمانی که کاملا قانع نشده‌اید که حرف طرف مقابل را کامل فهمیده اید ، در بیان نظرات خود نباید احساس آزادی کنید . قبل از اینکه یکی از سه عبارت ، « موافقم » ، « مخالفم » یا « قضاوت
قبل از گوش دادن کامل به مطلب و کسب اطمینان از فهم آن ، شروع به پاسخ گویی نکنید . تا زمانی که کاملا قانع نشده‌اید که حرف طرف مقابل را کامل فهمیده اید ، در بیان نظرات خود نباید احساس آزادی کنید . قبل از اینکه یکی از سه عبارت ، « موافقم » ، « مخالفم » یا « قضاوت
مشروط می‌کنم » را اظهار کنید باید با اطمینان منطقی بتوانید بگویید « آن را فهمیده‌ام » . وقتی مطلبی فهمیده نشود تایید یا تکذیب آن به یک اندازه بی‌معنی و غیرقابل درک است .
نباید فکر کنید انتقادکردن همیشه به معنی مخالفت‌کردن است . موافقت کردن نیز دقیقا به اندازه مخالفت ،
نباید فکر کنید انتقادکردن همیشه به معنی مخالفت‌کردن است . موافقت کردن نیز دقیقا به اندازه مخالفت ،
قضاوتی انتقادی محسوب می‌شود . قضاوت مشروط هم عملی انتقادی محسوب می‌شود و آن حالتی است که چیزی ثابت نشده‌است ؛ یعنی می‌گویید که به این دلیل یا آن دلیل قانع یامتقاعد نشده‌اید .
وقتی مخالفت می‌کنید این کار را با منطق انجام دهید و از ستیزه‌جویی و پرخاشگری احتراز کنید . پیروز شدن و
وقتی مخالفت می‌کنید این کار را با منطق انجام دهید و از ستیزه‌جویی و پرخاشگری احتراز کنید . پیروز شدن و
حرف خود را به کرسی نشاندن درحالی که مطمئن هستید در اشتباهید یا در محق بودن خود شک دارید در واقع پیروزی به شمار نمی‌آید . اکثر افراد تصور می‌کنند که پیروزی در بحث مهم است نه فهمیدن حقیقت . کسی که گفت و گو را مانند صحنه نبرد می‌پندارد ، فقط با تعارض و مخالفت می‌تواند پیروز شود ،
چه حق با او باشد چه نباشد . باید بفهمیم که پیروزی فقط در کسب دانش است نه در بی اعتبار کردن دیگران ، انگیزه موافقت و مخالفت باید یک چیز باشد که همان توجه به حقایق و واقعیات مطلب مورد بحث است .
« به خاطر حفظ حقیقت ، این وظیفه را به گ دن بگیریم که حتی از چیزی که بسیار دوست داریم
« به خاطر حفظ حقیقت ، این وظیفه را به گ دن بگیریم که حتی از چیزی که بسیار دوست داریم
چشم بپوشیم ، به خصوص ما که دوستدار فلسفه و عقل و خرد هستیم باید که به حقیقت بیش از دوستان خود احترام بگذاریم »
حل اختلاف ها :
باید توجه داشته باشیم که تمام افراد خردمند می‌توانند به توافق برسند و هرگز نباید از سودمند بودن بحث ناامید شد . میگوییم « می‌توانند به توافق برسند » و
حل اختلاف ها :
باید توجه داشته باشیم که تمام افراد خردمند می‌توانند به توافق برسند و هرگز نباید از سودمند بودن بحث ناامید شد . میگوییم « می‌توانند به توافق برسند » و
نمی‌گوییم که تمام افراد خردمند حتما به توافق می‌رسند . محالفت کار بیهوده ایست ، مگر به امید حل مسئله‌ای مطرح شده باشد .
خوی حیوانی و نواقصی که در خرد انسان نهفته است علت اکثر مخالفت هایی است که دیده می‌شود . انسان موجودی عاطفی و متعصب است . زبانی هم که باید برای ارتباط به کار
خوی حیوانی و نواقصی که در خرد انسان نهفته است علت اکثر مخالفت هایی است که دیده می‌شود . انسان موجودی عاطفی و متعصب است . زبانی هم که باید برای ارتباط به کار
گیرد ، وسیله ناقصی است که با عواطف مکدر شده و از علایق تاثیر پذیرفته است . به علاوه زبان ، بیان نارسایی از افکار ارائه می‌دهد . با این حال ، تا جایی که خرد انسان اجازه می‌دهد ، می‌توان این موانع را از سر راه فهم او برداشت . مخالفتی که فقط جنبه ظاهری دارد و مخالفتی که در نتیجه
سوتفاهم پیش آمده ، بی تردید حل شدنی است .
البته یک نوع مخالفت دیگر نیز وجود دارد که صرفابه سبب نابرابری دانش افراد پدید می‌آید . طبقه نسبتا بی‌سواد اغلب به ناحق بر سر موضوعاتی که فراتر از درک آنهاست با تحصیل کرده ها به مخالفت می‌پردازند ، ولی افرادی که تحصیلات بیشتری دارند
البته یک نوع مخالفت دیگر نیز وجود دارد که صرفابه سبب نابرابری دانش افراد پدید می‌آید . طبقه نسبتا بی‌سواد اغلب به ناحق بر سر موضوعاتی که فراتر از درک آنهاست با تحصیل کرده ها به مخالفت می‌پردازند ، ولی افرادی که تحصیلات بیشتری دارند
شایستگی نقد اشتباهات عوام را دارند . این نوع مخالفت نیز قابل حل است . نابرابری در دانش را پیوسته با آموزش می‌توان حل کرد .
پس فردی که در یکی از مراحل گفت و گو به مخالفت می‌پردازد ، دست کم باید این امید را داشته باشد که در پایان به توافق برسد . او به همان اندازه که در پی تغییر
پس فردی که در یکی از مراحل گفت و گو به مخالفت می‌پردازد ، دست کم باید این امید را داشته باشد که در پایان به توافق برسد . او به همان اندازه که در پی تغییر
عقیده دیگری است باید آماده تغییر عقیده خود نیز باشد و همیشه باید این احتمال را در نظر داشته باشد که مطلبی را اشتباه فهمیده است یا درمورد آن آگاهی ندارد . هرکسی که به مخالفت به عنوان فرصتی برای تعلیم دیگران می‌نگرد ، نباید فراموش کند که این فرصت برای تعلیم او نیز هست .
مسئله این
مسئله این
است که بیشتر مردم با نظر تعلیم یا تعلم مخالفت نمیکنند ، آنها فکر می‌کنند که هرچیز صرفا عقیدتی است . من دارای عقیده خودم هستم و شما نیز به عقیده خود پایبندید . آنها تصور می‌کنند که حق ما بر عقایدمان ، به همان اندازه حق ما بر اموال شخصی‌مان معتبر است . از چنان برداشتی سودی حاصل
نمی‌شود . این نوع گفت و گو مانند بازی تنیس روی میز است که در آن نظریات مخالف رد و بدل می‌شوند ، منتهی هیچ کس امتیازات را نمی‌شمارد ، هیچ کس برنده نمی‌شود و چون هسچ بازنده‌ای وجود ندارد ، همه راضی‌اند ، یه عبارت دیگر هرکس در پایان کار همان عقیده‌ای را دارد که در آغاز بر آن بوده
است .
ما باید بدانیم که دانش را می‌توان انتقال داد و بحث کردن می‌تواند به یادگیری منتج شود .
بنابراین یا مخالفت ها سطحی هستند که با به توافق رسیدن و تبادل افکار مرتفع می‌شوند یا عمیق هستند که در آن صورت ، مشائل اصلی آنرا با تکیه بر حقایق و دلایل در دراز مدت می‌توان حل کرد . اصل
ما باید بدانیم که دانش را می‌توان انتقال داد و بحث کردن می‌تواند به یادگیری منتج شود .
بنابراین یا مخالفت ها سطحی هستند که با به توافق رسیدن و تبادل افکار مرتفع می‌شوند یا عمیق هستند که در آن صورت ، مشائل اصلی آنرا با تکیه بر حقایق و دلایل در دراز مدت می‌توان حل کرد . اصل
معقول در مورد مخالفت ، صبر زیاد است .
پس به طور خلاصه میگوییم که مخالفت موضوعی قابل بحث است . اگر بحث براساس این تصور نباشد که از آن چیزی می‌توان فهمید ، بیهوده است و وقتی که با کمک دلایل و شواهد این مراد حاصل شود ، تمام مسائل اصلی حل خواهد شد .
از کتاب « چگونه کتاب بخوانیم «
پس به طور خلاصه میگوییم که مخالفت موضوعی قابل بحث است . اگر بحث براساس این تصور نباشد که از آن چیزی می‌توان فهمید ، بیهوده است و وقتی که با کمک دلایل و شواهد این مراد حاصل شود ، تمام مسائل اصلی حل خواهد شد .
از کتاب « چگونه کتاب بخوانیم «
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
