, 11 tweets, 4 min read
My Authors
Read all threads
#روایت_آزار ناشناس در مورد @HoseinVahdani

ماجرا برمی‌گردد به چندین سال پیش و رفاقت مجازی من با #حسین_وحدانی نویسنده و مثلا صاحب سبک و نظر در حوزه رابطه!! آدمی که تنها وقتی از نزدیک ببینیدش خواهید فهمید از ابتدایی‌ترین اصول روابط انسانی هم اطلاعی ندارد./
بعد از چند تماس تلفنی و چتی که هیچ سروتهی هم نداشت، قرار شد همدیگر را ببینیم. هدف من یک گفتگوی دوستانه با کسی بود که نوشته‌هاش رو دوست می‌داشتم و هدف او چیزی که در ادامه توضیح می‌دهم.
قرار جای مشخصی نبود؛ بدون توضیح سوار ماشینش شدم تا جایی را پیدا کنیم برای نشستن./
توی ماشین مشروب داشت و می‌خواست مزه کنم. پرو و وقیح بود و در رفتارش بسیار با اعتمادبه‌نفس. لحن، تحقیرها و شوخی‌ها و نوع تسلطش به فضا باعث می‌شد نتوانم خیلی خودم باشم، مسخ رفتار او شده بودم. بدون توضیح و با شوخی و مسخره‌بازی کم‌کم رفت به سمت خارج تهران./
کمی نگران شدم‌؛ سعی می‌کردم به هر روشی بپرسم که کجا می‌‌رویم، می‌گفت می‌رویم جایی که راحت بنشینیم و حرف بزنیم‌! تمام تلاشم این بود که کول و راحت باشم، و از اینکه من را بی‌جنبه بیابد و بشناسد ابا داشتم./
چند قلپ از مشروب که فکر کنم کنیاک یا ودکایی چیزی بود را نوشیده بودم تا رسیدیم به یک خانه‌باغ. باغی حوالی فشم یا همچو جایی. درست نمی‌دانم. قرار بر معاشرت بود، معاشرتی نکردیم ولی، یک‌راست من را برد توی اتاق خواب و انداخت روی تخت. نه گفتن های ممتد من برایش شوکه کننده بود./
به ممانعت من توجهی نمی‌کرد. لباسهایم رو درآورد. وقتی بی‌تابی من را دید گفت که باشد کاری نمی‌کنم، فقط بگذار لختت رو ببینم. در نهایت با این‌که سرم از مشروب سنگین بود و حالم اصلا خوب نبود، اصرارش منجر به رابطه‌ای نشد. بلند شد، ناراحت و عصبانی از باغ آمدیم بیرون و رفتیم سمت تهران./
توی ماشین و بعدش و حتی بعدها تا آنجا که توان داشت و بلد بود تحقیرم کرد و آزارم داد.
می‌گویم بعدها چون متاسفانه رابطه ما آنجا تمام نشد. تمامش نکردم. چرا تمامش نکردم؟ پرسشی که برای یافتن پاسخ آن چهار سال تمام تراپی شدم. لاجرم پاسخش هر چه بوده و باشد حماقت من از خباثت او هیچ کم/
نمی‌کند. قصد نداشتم این اتفاق را بازگو کنم چرا که یادآوری جزئیات اتفاقی که سالها زیادی تلاش کرده‌ای فراموشش کنی خوشایند نیست و جز دمدستی کردن و در معرض قضاوت قراردادن رنجی که برده‌ای ماحصلی ندارد. گم شدن رنجی که بردی هم لابه‌لای رنج های دیگران، رنج مضاعفی‌ست./
با این‌حال وقتی به گوشم رسید که فلانی پشیمان است و عذرخواه دیدم که نه نمی‌شود، نمی‌تواند و نباید از نمد دردی که کشیده‌ام برای خودش کلاه بی‌گناهی ببافد. واقعیت این است که او هرگز عذرخواهی نکرد، هرگز به اندازه یک "متاسفم" بی‌ارزش هم غرامت نداد./
در آخرین دیدار به صراحت گفت که عذاب وجدانی ندارد و توصیه کرد که "زود خوب شوم". جمله‌ای که هنوز از یاداوری‌اش مغز استخوانم تیر می‌کشد. خوب شدم اما هرگز نبخشیدمش. دیگران را نمی‌دانم.
این هم همین #روایت_آزار #حسین_وحدانی به شکل اسکرین‌شات.
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Keep Current with Guy

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!