١/١٩ کتاب به این مسأله میپردازد که چگونه برخی کشورها در طول تاریخ به آزادی دستیافتند، اما سرنوشت برخی دیگر اما آشوب و استبداد و فرسایش تدریجی است. ایده اصلی کتاب این است که آزادی، خروجی و نتیجه روند طبیعی امور نیست.
٢/١٩ آزادی، صلح، و رفاه یک کشور حاصل یک تعادل حساس و ظریف بین جامعه و state است، که هر دو باید مسیری مشخص را طی کنند تا به این نقطه برسند. بسیاری از کشورها در حفظ تعادل ناکام مانده و در رسیدن به آزادی ناتواناند. نمودار زیر ایده کتاب را نشان میدهد.
٣/١٩ گاهی state آنقدر ضعیف است که نمیتواند آزادی شهروندان را تضمین کند، گاهی آنقدر قدرتمند که خود عامل خفقان است. تنها حکومتی قدرتمند و در عین حال زنجیر شده shackled Leviathan میتواند هنجارهای فلجکننده را از بین ببرد و جامعه را به سمت تعالی هدایت کند.
١٩/۴این غل و رنجیر به یک حکومت فقط متن قانون و یا تعهد نیست، جامعه/society هم باید به رشد و بستری رسیده باشد که توانایی محدود کردن حکومت و زنجیر بستن به آن را داشته باشد.
به فلسفه هابز و لزوم وجود حکومت/state/لوایاتان میپردازد و اینکه آدمی همیشه در وضعیت ترس و یا نزاع قرار دارد
١٩/۵ در نبود حکومت، مالکیت خصوصی و همچنین امکان وضع قوانین، تنظیم روابط بازار، و حکمیت در اختلافها وجود ندارد. از طرفی سنت و هنجارهای جامعه هم در بسیاری موارد همچون قفسی cages of norms جلوی پیشرفت جامعه و تعالی آن را میگیرد. حذف این و سنت و هنجارها نیز تنها از حکومت برمیآید.
١٩/۶ اما سپس کتاب با فاصله گرفتن از هابز وجود state را شرط کافی برای شکوفایی نمیداند و با مثالهای متعدد نشان میدهد که خود state نیز گاهی میتواند عامل اصلی در سرکوب و فرسایش جامعه باشد و مثالهایی از اینگونه دولتها از جمله دولت سوریه را نام میبرد.
٧/١٩ یک حکومت استبدادی، مشروعیت مردمی و الزامی برای پاسخگویی به آنها ندارد. از دید نویسنده این چنین حکومتی ناگزیر به سمت تمرکز قدرت، تضعیف و یا حذف مالکیت خصوصی، افزایش مالیات، و به دست گرفتن منابع ثروت کشور پیش میرود که سرانجام آن، نابودی حکومت و جامعه با هم است.
٨/١٩ کتاب به این امر اشاره میکند که لازمه پیشرفت، خلاقیت و نوآوری است. فرایندی که نمیتواند متمرکز در دایره حکومت باشد و آزادی شرط لازمه خلاقیت و نوآوری است. به عبارتی حکومت اقلیت، منجر به سلب فرصت برای اکثریت جامعه در نوآوری و امتحان کردن ایده و شانس خود میشود.
٩/١٩ کتاب به فلسفه سیاسی ابن خلدون هم در توضیح سقوط حکومتهای عباسی و اموی اشاره میکند. این حکومتهای استبدادی نظیر حکومتهای مشابه، ابتدا دوران شکوه را تجربه کردند اما به تدریج با انحصار قدرت و منابع
١٠/١٩ و در نتیجه از بین رفتن تدریجی ثروت و سپس افزایش مالیات، موجب نارضایتی مردم و در نهایت فروپاشی شد. از دید نویسنده، ابنخلدون به ایده Laffer curve اشاره کرده که از نقطهای به بعد افزایش مالیات موجب کاهش درآمد میشود.
١١/از لبنان به عنوان کشوری مثال میزند که جامعه و بافت مردمی آن اجازه شکلگیری state قدرتمند را نداده. بعد از استقلال و بر اساس سرشماری، قدرت بین پیروان ادیان عمده تقسیم شد. در نتیجه محدودیتهای جامعه، جلوی رشد state را گرفته که به دلیل ناکارآمدی توانایی بهبود اوضاع کشور را ندارد
١٢/١٩هند نیز، برخلاف اینکه بعد از استقلال حکومتی دموکراتیک بود، اما هنجارهای اجتماعی، نظام طبقاتی cast، مجادله گروههای مختلف اجتماعی با یکدیگر، و حتی تبدیل شدن خود حکومت به عنوان ابزاری برای تقویت تنازع و شکافهای اجتماعی، مانع پیشروی این کشور و شکلگیری جامعه و حکومت قدرتمند شده
١٣/١٩ از چین به عنوان کشوری مثال میزند که قدرتگیری state جلوی رشد و تحرک جامعه را گرفته و در طول تاریخ حکومتهای استبدادی/despotic کمتر زمانی به مردم پاسخگو/accountable بودند که تا به امروز نیز ادامه دارد. کنترل شدید حکومت بر جزییترین جنبههای زندگی باعث خفقان مردم میشود.
١۴/ از طرفی هم فساد فراگیر و سیستماتیک تمام ساختار حکومت را فرامیگیرد. برای مثال ثبتنام در مدرسه و دانشگاه خوب جز با پرداخت پول و یا ارتباط نزدیک با حزب ممکن نیست. همچنین عضویت در حزب که یک جایگاه پرمنفعت است، جز با ثروت و یا رانت ممکن نیست.
١۵/ در چین از ١٠٠٠ ثروتمند اول، ١۶٠ نفر عضو کنگره حزب کمونیست چین هستند که مجموع ثروت آنها ٢٢٠ میلیارد دلار است که ٢٠ برابر ۶٠٠ نفر اول دولت فدرال آمریکا است. این در حالی است که درآمد سرانه در آمریکا ٧ برابر چین است.
١٩ /١۶ از آمریکا به عنوان کشوری مثال میزند که رشد جامعه مدنی و مردم و همینطور state در کنار هم شکل گرفته و جامعه موفق شده stateی پاسخگو و قدرتمند را شکل دهد و به پای او زنجیر ببندد. در تشکیل USA ابتدا بندها/articleهای مربوط به state تصویب شد.
١٧/١٩ دستهای از بنیانگذاران آمریکا مثل همیلتون و آدامز که به federalist شناخته شدند، معتقد به دولت مقتدر بودند اما آنها نیز سرانجام به رسمیت دادن به حق مردم با تصویب Bill of Rights رضایت دادند که در آن حق آزادی بیان، حمل اسلحه، مالکیت خصوصی، دادگاه و مجازات منصفانه،
١٨/١٩روند عادلانه محاکمه، و ... به عنوان ملزومات State مقرر شد. چرا جامعه آمریکا موفق بود؟ قبل از State متحد، گروههای سازمان یافته، جامعه پویا، ساختار و هنجارهای ضد استبدادی، و ترس از قدرت گرفتن دولت مرکزی وجود داشت. در واقع ١٣کلونی قبل از اتحاد، هر کدام دارای دولت و شاکله متمرکز
١٩/١٩ سیاسی بودند که در هنگام اتحاد توانایی چانهزنی و بستن زنجیر به پای حکومت را داشتند.
پن١: نویسندگان پیشتر کتاب معروف "چرا ملتها سقوط میکنند" را منتشر کردند
پن٢: این متن خلاصهی نیمی از کتاب بود. شاید ادامه پیدا کرد
پن٣: کتاب ترجمه شده اما با حذف بعضی مطالب.
آقای خیرخواهان مترجم این کتاب از انتشارات روزنه اشاره کردند که در ترجمه فقط کلماتی حذف شده. گفته من در مورد کیفیت ترجمه چندان مستند نیست. به هر تقدیر، حتی با کمی تغییر، از دید من کتاب خواندنی است و توصیه میشه.
۵/١ گالیله در مدت حبس خانگی کتابی نوشت که یکی از پایهایترین نوشتههای تاریخ علم شد، کتابی که خلاصهای از تفکرات او طی ۴٠ سال گذشته در مورد چگونگی عملکرد دنیای پیرامونش بود. کتاب شرح گفتگوی سه نفر از مشاهداتشان و سعی در توضیح آن است. یکی از آن سه نفر، سالویاته، فردی دانا است که پاسخ سوالات را شرح میدهد. در یکی از گفتگوها در مورد محدودیت اندازه و استحکام بنا اینگونه توضیح میدهد: "افزایش اندازه بناها و استحکامات از مقداری بیشتر غیرممکن است، از جایی به بعد ساختمان زیر بار خود فرو میپاشد. همانگونه که طبیعت درخت بینهایت بلند نساخته، و یا اسب و یا انسان از اندازهای بزرگتر ممکن نیست." توضیح مسأله ساده است، وزن یک بنا یا موجود زنده با توان سوم ابعاد آن متناسب است، اما استقامت آن با سطح مقطع یا توان دوم ابعاد آن متناسب است. در نتیجه با افزایش ابعاد، استقامت به اندازه وزن زیاد نمیشود و از نقطهای امکان بزرگ شدن وجود ندارد. در نتیجه موجودات با وزن کمتر، توان نسبی بیشتری دارند. یعنی مثلا مورچه چند ده برابر، سگ تا دو سه برابر، و انسان یا اسب به اندازه وزن خود را میتواند تحمل کنند.
این قانون ساده و مشابه آن، تاثیر بزرگی بر دنیای امروزی و نحوه پیش رفتن تکامل داشته. جهش اگر چه تصادفی است/random mutation، اما تکامل محدود به قوانین فیزیکی طبیعت است. برای مثال تکامل نمیتواند به KingKong و یا حشرات غول پیکر برسد. میزان خنک شدن از طریق پوست به مساحت ارتباط دارد در حالیکه میزان مصرف انرژی و تولید حرارت با حجم. یکی از عوامل محدود شدن بیش از اندازه بزرگ شدن حیوانات، همین کاهش امکان خنک شدن است. گوشهای بزرگ فیل راهی برای رفع این مشکل بوده.
کتاب Scale به مسأله تغییر رفتار یک سیستم پیچیده (مانند موجودات زنده، شهر، کمپانی، ...) به تغییر اندازه، نحوه رشد، و قوانین اساسی فیزیکی و ساختاری در شکلگیری آنها پرداخته. نخست چند تعریف ساده از مفاهیم اصلی؛ سیستم پیچیده متشکل از اجزا بسیار زیادی است که رفتار نهایی سیستم بسیار با رفتار تک تک اجزا تفاوت دارد. و ممکن است رفتار و ویژگی داشته باشد که در هیچ کدام از اجزا وجود ندارد. ویژگی مهم دیگر امکان تطبیقپذیری و تکامل است، مانند انتخاب طبیعی داروین به عنوان عامل محرک تکامل موجودات زنده. به عبارتی اگر چه تکامل متابولیسم زیستی تصادفی است، اما ویژگیهای اساسی و قابل اندازهگیری با اندازه و مقیاس ارتباط دارد. پاسخ سیستمها به تغییر مقیاس همیشه خطی نیست و در نظر نگرفتن مقیاس میتواند به خطا منجر شود. این ارتباط میتواند فراخطی و زیرخطی superliner/sublinear باشد، و عموما با تابع نمایی بهتر بیان میشود.
١/٧ کتاب Unsettled به مسأله گرمایش زمین، دادههای علمی مرتبط با آن، و تاثیر آن بر اقلیم پرداخته. برخلاف آنچه که در رسانهها و دنیای سیاست تصویر میشود، تاثیر آدمی و دنیای مدرن صنعتی بر شرایط اقلیمی منجر به نابودی دنیا و پایان آن نیست. دانشمندان دنیا بر بالا… https://t.co/TGfn3ERVKftwitter.com/i/web/status/1…
اقلیم/climate برداشتی آماری و متوسط وضعیت آب و هوا طی حداقل چند دهه است و مشاهدات کوتاه مدت بیانگر تغییرات اقلیمی نیست. آب و هوا/Weather رفتاری دینامیک، غیرخطی، و آشوبی دارد و در کوتاه مدت تغییرات زیادی میتواند نشان دهد.
زمین ٧٠٪ نور خورشید را جذب میکند و حدود ٣٠٪ از نور خورشید بازتابانده میشود و در گرمایش زمین مشارکتی ندارد. ضریب انعکاس یا ضریب البیدو albedo زمین در سطوح مختلف و نقاط مختلف متفاوت است اما میزان متوسط آن، در حال حاضر ٣٠٪، اثر چشمگیری بر دمای زمین دارد. از طرفی هم اتمسفر، مثل… https://t.co/hrjsrwelJptwitter.com/i/web/status/1…
١/١٩ در تحلیل عوامل حمله به اوکراین دو عامل نقش اصلی داشتند: اول جهانبینی پوتین و حلقه اطرافیان، نگاه آنها غرب و تلقی آنها از جایگاه روسیه در دنیا و دوم ملاحظات ژیوپلتیک و جغرافیای این کشور و رابطه با کشورهای اطراف.
بیش از ٧۵٪ جمعیت روسیه در گوشه غربی این کشور ساکن هستند و هسته جمعیتی روسیه در مثلث بین سنتپترزبورگ، کازان و ولگوگراد قرار دارد، و بین این منطقه و اروپا و کشورهای ناتو، دشتی پهناور و بدون عوارض طبیعی قرار دارد که دفاع از آن در برابر حملات زمینی بسیار دشوار است.
اولین مانع طبیعی دریای بالتیک و رشته کوه Carpathian در اوکراین و مولداوی هستند. (در برخی نقشهها به نظر میرسید هدف فوری روسیه بعد از اوکراین مولداوی بود). از دید روسیه، بلاروس و اوکراین به عنوان دو متحد به عنوان یک بافر در برابر حمله احتمالی میتوانستند عمل کنند.
١/١٢ مهاجران اروپایی به قاره آمریکای شمالی، گروههایی با پیشزمینه سیاسی دینی اجتماعی و فرهنگی متفاوت بودند و هر کدام در یک منطقه پراکنده شدند. کتاب American Nations به شکلگیری کشور آمریکا، پیوند بین مهاجرها و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی آنها پرداخته.
این تفاوتها تاثیر بزرگی بر تحولات آمریکا داشته که گاهی هم به جدل و نزاع منجر شده. در نظر گرفتن این پیشینه تاریخی، به درک تفاوتهای اجتماعی و تاثیر آن بر هویت آمریکایی کمک میکند. این نقشه پراکندگی اولیه هر دسته تر مهاجران را نشان میدهد.
لردها و زمینداران انگلیسی و بردهداران Barbados به جنوب آمریکا مهاجرت کردند و در منطقه معروف به Deep South خواهان حفظ رسوم قدیم، در سرزمینی جدید بودند.
ملت Yankeedom شامل طبقه تحصیل کرده و فارغالتحصیلان کمبریج و آکسفورد و پیوریتنها بود
١/٩ کاسپارف از فعالان مخالف حکومت پوتین مقالهای منتشر کرده با هدف اطمینان دادن غرب به فردای بعد از سقوط پوتین که نکات جالبی داشت. از دید او ترس از عواقب شکست سخت روسیه در اوکراین و تبعات سقوط حکومت پوتین، مانع از اقدام غرب برای وارد کردن ضربه نهایی به روسیه شده.
پیشبینی کرده که شکست پوتین به تغییرات گسترده منجر شود و آنگونه که کاخ سفید گمان میکند به هرج و مرج و سیل مهاجرت، تجزیه، و قدرت گرفتن چین منجر نخواهد شد چرا که مردم روسیه آماده پذیرش دموکراسی و آشتی با غرب هستند. تاکید کرده که خطر ادامه حضور پوتین در قدرت بیشتر از سقوط آن است.
بعد از سقوط پوتین روسیه دو گزینه خواهد داشت، تحت نفوذ چین قرار گرفتن یا متحد غرب شدن. کاسپارف به همراه گروه Russian action committee برنامه بعد از سقوط پوتین را چنین ترسیم کردند: احیا حکومت قانون، فدرالیسم، ایجاد سیستم پارلمانی، اجتناب از مرکزگرایی، بازگشت به مرزهای ١٩٩١،
١/١٠ بیستمین کنگره حزب کمونیست چین با تضمین ریاست شی جینپینگ برای یک دوره دیگر به پایان رسید. افراد جدید منتصب در CCP همه مورد اعتماد شی و با سابقه امنیتی بودند تا اقتصادی. تمرکز سخنان شی هم بر مسایل امنیتی، مقطع حساس کنونی، و نگاه ژئوپلتیک و کمتر بر رشد اقتصادی بود.
طی دو دور اول شی جینپینگ، سرمایهگذاری بر بخش دولتی و خصوصی پربازده در محوریت برنامهها قرار داشت. پتانسیل اقتصادی چین در نیروی کار ارزان و جابجایی نیروی جوان از حاشیه به شهرها بود. تا سال ٢٠٢٠ چین به مدت ۴دهه متوسط رشد اقتصادی سالانه ٩٪ را تجربه کرده، اما
اما پیشبینیها جدید حاکی از کاهش این عدد به ٣-۴٪ است. در دهه دوم قرن ٢١، پلتفرمهای اینترنتی بزرگی در چین پا گرفتند و به شرکتهای بزرگی تبدیل شدند، اما در سال ٢٠٢٠ تمامی این شرکتها مورد حمله دولت قرار گرفتند، و با تغییر قوانین و به بهانههای مختلف به جریمههای سنگین محکوم شدند.