«آرزوم بود وقتی یه دختربچه بودی بهت تجاوز میکردم»، «دوستات، خواهرت یا دوستهای خواهرت و یا حتی آدمهای غریبه رو از سایتهای دوستیابی برام بیار»، «خودت نمیدونی ولی تو داری از درد لذت میبری»./
الگوی آزارهای کلامی و رفتاری و جنسی در تمامی این قربانیان مشترک بوده است.در چندین مورد از این خشونتها افراد توسط آمبولانس به بیمارستان منتقل شدهاند.روند اتفاقات ذکرشده برای غالب افراد به شکل مشابهی رخ داده و/
جملات عنوان شده از جانب #بهمن_ایرانپور نیز در اکثر موارد کاملا شبیه بودهاند.
هدف از نوشتن این رشته توییت روشنگری به منظور پیشگیری از آسیبهای احتمالی به قربانیان آینده این فرد است و تلاش برای اینکه جسارتی به دیگر آزاردیدگان این فرد داده شود، تا سکوت خود را بشکنند./
نقل قولهایی از قربانیان: زندگی #بهمن_ایرانپور در ظاهر کاملا معقول و موجه بنظر میآید، هنرمندی روشنفکر، اهل مطالعه و کتاب.در نگاه اول شخصیتی جذاب داشت و پیگیریها و ابراز علاقههای مکرر و متنوعش آغاز رابطه ما با این فرد بود.به خصوص که چند نفر از ما در اوایل بیست سالگی/
و بدون هیچ تجربهای از رابطه عاطفی جدی و جنسی بودیم.در اوایل آشنایی #بهمن_ایرانپور یک رفیق تمام عیار ظاهر میشد و در همهی روزمرگی هایت حضور پررنگی داشت، از تو حمایت میکرد، تشویقت میکرد و همیشه و همه جا کنارت بود و کم کم یک رابطهی عاشقانه تمام عیار برایت میساخت/
که یک انتهای مشترک داشت: پیشنهاد جدی اما غیر واقعی ازدواج برای جلب اعتماد و ارتباط گرفتن با والدین فرد.در قدم بعدی دوستان و اطرافیانت را از دور و برت حذف میکرد.تو هم در این رابطه دیگر نیازی به آنها حس نمیکردی تا به خودت میآمدی میدیدی دریک جهان دو نفره گیر افتادهای./
سالها گذشت تا ابعادی از ماجرا به مرور زمان برای ما روشن شد.#بهمن_ایرانپور هر کدام از ما را نشان کرده بود و برای همه ما سناریوی ثابتی داشت، گویی ما بازیگران این صحنه بودهایم و تنها جایگزین شده باشیم.وقتی ما به لحاظ عاطفی درگیر و وابسته میشدیم و اعتمادمان جلب میشد،/
رفتارهای عجیب #بهمن_ایرانپور در راستای رسیدن به خواستههای آزاردهندهاش شروع میشد.او در طول زمان،با حوصله و ادعای مطالعه سعی میکرد به ما القا کند که پدوفیلی (تمایل جنسی به کودکان) یک نوع گرایش است و میگفت:«بچه هم از رابطه لذت میبره و رابطهی جنسی با بچه ها هیچ اشکالی نداره»/
به همین دلیل اکثر قربانیان این آزارگر دخترانی ریز نقش بودند تا او بتواند به آنها به چشم یک کودک نگاه کند.القای اینکه «تو مازوخیستی و خودت آگاه نیستی و از درد لذت میبری».القای سلیقه جنسی خودش به طرف مقابل /
که عمدتا شامل «انواع خشونت جنسی، رابطه چند نفره، رابطه ارباب و برده (که #بهمن_ایرانپور از آن به عنوان رابطه ارباب و بچه نام میبرد) و تمایل به رابطه با دخترهای زیر سن قانونی و اجرای نمایشی و واقعی تجاوز» جزو برنامه هایش بود./
نکته کلیدی مشترک در همهی این رابطه ها این بود که برای #بهمن_ایرانپور جذابتر بود با کسی این کارها را بکند که خودش علاقه یا تمایلی در این زمینهها ندارد و اینجا بود که لذت #بهمن_ایرانپور تازه شروع میشد و گریه و اعتراض طرف مقابل هدف اصلیش بود./
این اصلا به معنای بازیهای جنسی بر مبنای توافق دو طرف نبود.#بهمن_ایرانپور در بسیاری از این آزارها برای منزوی کردن هرچه بیشتر این دختران، مجاب کردنشان به تن دادن به خواستههایش و برگرداندن آنها به این رابطه آزارگرایانه بعد از هر بار جدایی، از همخانهایش کمک میگرفت/
و در عوض به او شریک شدن در رابطههای جنسی چند نفره و رابطه با دختران را جایزه میداد.یکی از راههای مرسوم فریب دختران در جامعه ما و در این نوع روابط در صورت عدم پذیرش خواستههای متجاوز، القای متحجر بودن قربانیان است، همانطور که در روایات #کیوان_امام و #کامیل_احمدی نیز شنیدیم./
#بهمن_ایرانپور هم نه تنها این حس را با الفاظی مثل اُمّل القا میکرد بلکه با کمک اطرافیانش (اکثرا مذکر مانند همان همخانهای) جامعهای خیالی میساخت که در آن همه نوع آزار جنسی مجاز و نماد رونشفکری و شجاعت بود.تعداد هفتاد و اندی شریک جنسیاش را در بیست و چند سالگی افتخار میدانست./
انواع ابزار جنسی خطرناک برنده و آسیب زننده را در خانهاش داشت و استفاده از آنها غالبا بدون رضایت طرف مقابل بود.به قول خودش سورپرایز بود و اصولا وقتی این کار را میکرد که قربانی از نظر فیزیکی قادر به جلوگیری و دفاع از خودش نبود (مثلا در میانه رابطه یا با بستن دست و پا و دهان فرد)
تو اگر در برابر این نقش مقاومت میکردی باز هم اجبار به رابطه سه یا چند نفره صورت میگرفت مثلا با دخترهایی که قبلا خودش بهعنوان دوست با تو آشنا کرده بود و تو را در عمل انجام شده قرار میداد.بعد از اولین مواجهه افراد با این مسائل، یا قطع رابطه رخ میداد یا اعتراض شدید،/
اما القای طولانی مدت به طرف مقابل که «این کار باب سلیقه خود تو بوده»، قول عدم تکرار این امر، ابراز عدم آگاهی از آزار دیدن فرد، تاکید بر اتفاقی بودن ماجرا، محبت و ابراز عشق و خدمات رسانیهای نامتعارف، جلب حس ترحم و احساس گناه دادن به فرد مقابل با گریه و زاری، پیگیریهای مکرر و/
وقفه انداختن بین اعمال و رفتارهای جنسی آسیبزننده، باعث میشد که رابطه دوباره شکل بگیرد.از اینجا به بعد قربانی از یک طرف گروگان عاطفی #بهمن_ایرانپور بود و از طرف دیگر مدام از طریق تحقیر و تهدید تحت فشار گذاشته میشد./
گروگانگیری عاطفی از طریق این جملات اعمال میشد که «تو اولین کسی هستی که من عشق رو باهاش تجربه کردم»، «برای اولین بار دلم میخواد همه جا داد بزنم که تو رابطهام» و از طریق القای حس خاص بودن به قربانی بابت انتخاب شدنش توسط #بهمن_ایرانپور یا تشویق به متفاوت بودن؛ /
«تو شجاع و خاصی که با من اینهارو تجربه میکنی» یا برعکس«تو مثل بقیه و مثل دخترهای قبلی که من باهاشون بودم اصلا منعطف نیستی».تهدید با جملاتی مثل «خانوادت دیگه تو رو قبول نمیکنه»، «تو کسی به جز من نداری» اعمال میشد وکم کم شروع به تحقیر و تخریب /
و پایین آوردن اعتماد به نفس فرد مقابل میکرد .چند نمونه از اتفاقات مشترکی که قربانیان ب را وادار به شکستن سکوت کرد: #بهمن_ایرانپور متصور میشد تو در آینده فرزند دختری خواهی داشت و برایت تصویر میکرد که حتما در چهار پنج سالگی به او تجاوز خواهد کرد.در زمانهایی که قربانی بیمار بود/
بهخصوص بیماریای که رابطه جنسی را برایش دردناک میکرد، با توسل به زور وارد رابطه میشد و از درد کشیدن فرد لذت میبرد.زخمها و کبودیهای حاصل از استفاده از ابزار جنسی مثل شلاق تیغدار در حالی که رضایت و توان دفاع از خودت را هم نداری (با بستن دست و پا) و یا سوزانده شدن با سیگار /
و تجربه ضرب و شتم با مشت و لگد در میانه رابطه جنسی تجربه مشترک این افراد بوده که در بعضی از موارد منجر به انتقال آن فرد با آمبولانس به بیمارستان شده است.جواب رد دادن به #بهمن_ایرانپور منجر به تنبیهات فیزیکی و روانی میشد، مثل حبس کردن فرد با دست و پای بسته در گنجه قدیمی /
و ترک خانه برای ساعتها یا مواردی که با ضربات شلاق منجر به کبودی های شدید و زخم و خونریزی میشد، یا طرد موقت فرد که قبلتر منزویش کرده بود و در موقعیت ضعف و بی پناهی بود. مراجعه به روانپزشک برای فشار عصبی ناشی از بازیهای روانیاش و یا ابتلا به بیماریهای آمیزشی در افرادی /
که جز با #بهمن_ایرانپور ارتباط دیگری نداشته از دیگر نتایجی بود که رابطه با #بهمن_ایرانپور به بار آورد و در این موقعیتها نه تنها کوچکترین حمایتی از فرد نکرده بلکه بابت پیگیری بیماری، او را تمسخر و تحقیر میکرده است.به جز مسائل جنسی، هر عملی که احساس رنج کشیدن فرد/
یا سلطه بر قربانی را بهش میداد برایش لذت بخش بود و همهی تلاشش را میکرد که محدودیت ایجاد کند (برای مثال از چند نفر از قربانیان بارها خواست تا در زمستان تا زمانی که او میگوید در یک مکان عمومی بنشینند، بعد تماسها را بیپاسخ میگذاشت و بعد از ساعتها انتظار در سرما،/
تب کردن و بستری شدن در بيمارستان جوابش این بود: داشتم نگات میکردم، چرا قبل از اینکه بهت بگم پا شدی؟ یا در موارد دیگری افراد را مجبور میکرد تا برای او بنویسند و توصیف کنند که دلشان میخواده چطور به دست او تحقیر و شکنجه بشوند./
اجبار به تغییرات ظاهری مثل کوتاه کردن موهای افراد، یا تمایل به داشتن امضای مشترک روی بدن هر قربانی به شکل خالکوبی، اجرای هرکار عجیب و غریب که با هر سناریویی رابطه ارباب و بردگی درش برقرار باشد.مجبور کردن افراد به کوتاه نکردن موهای زائد بدن و تنبیه کردنشان در صورت اصلاح کردن /
به روشهای خشن و غیر عادی ای که ذکر شد، یکی از این دست رفتارها بود.در حین رابطه جنسی فرد را مجبور میکرد تا جزییات روابط جنسی گذشتهاش را بیان کند و از جزئیات رابطه جنسی خودش با دیگران هم صحبت میکرد و یا پیامهای عاشقانه دختران دیگر که آنها هم قربانیانش بودند را به فرد /
نشان میداد و این کار برای رسیدن به این نتیجه بود که فرد منتخب من تو هستی و در حقیقت شیوهی نگه داشتن افراد در روابط متعددش بود.قطع و وصل کردن رابطه یا رها کردن فرد در موقعیتهایی که در آن آسیبپذیر بوده مثل فوت یکی از والدین یا بیماری یکی از اعضای خانوادهی فرد./
عدم اجازه تصمیم گیری شخصی به طرف مقابل با استدلال اینکه «تو دوست داری من برات تصمیم بگیرم» و پیشنهاد جدی ازدواج و خواستگاری از قربانیها از دیگر اتفاقات تکرار شونده در رابطه با بهمن بوده است.او فریب میداد، وابسته میکرد، از نقاط ضعف افراد استفاده میکرد و در همان حین /
از این جایگاه «موجه» اجتماعی به چند دختر ریزنقش دیگر که یک دختر بچه را برایش تداعی میکردند، یا به چند دختر قوی و مستقل دیگر که «دوست داشته بشکندشان»، آسیب رسانده است.اگر بیرون آمدن ازیک رابطه آزاردهنده ساده بود و اگر افرادی مانند #بهمن_ایرانپور کارشان را بلد نبودند/
هیچ رابطه ای به این شکل و هیچ قربانیای در دنیا وجود نداشت.همگی این افراد یک روز شکسته و تحقیر شده از این رابطه بیرون آمدهاند، اما ترس از بیان آنچه بر سرشان آمده و ترس از قضاوت، ترس از متهم شدن، ترس از انتقام، باعث شده سالها این زخم باز را بر تن خود داشته باشند و سکوت کنند.
هدف ما ارجاع به افکار عمومیست، چون جایی برای ثبت روایت خود نداریم، هدف ما جلوگیری از تکرار این روند برای افراد دیگر است، هدف ما شناساندن این الگوهای مخرب رفتاری است تا حتی یک دختر دیگر به شکل عدد، به افتخارات #بهمن_ایرانپور و امثالش اضافه نشود.
There are three main elements in what @nytimes reporter @farnazfassihi does which infuriates Iranian people.
1. She consistently spreads misinformation regarding Iran. All this misinfo is in one direction: whitewashing the IR regime's actions against its people. Examples follow.
1.1. Last year, she posted this video calling it a "slice of life" in Iran: women dancing, no hijab.
Hijab is compulsory in Iran and dancing is not allowed. In fact, a few days later many people involved in the same video were arrested. #NYTimesPropaganda
«#مازیار_خسروی بهم توی تلگرام مسیج داد؛ گفت یه بولتن خبری میخواد دربیاره که توش پول هست؛ و ازم دعوت کرد به همکاری. یه خرده که چت کردیم گفت اینجوری نمیشه بهتره یه قراری بذاریم که درباره جزییات حرف بزنیم؛ گفتم باشه بریم فلان کافه. گفت چرا کافه؟/
بیا خونه من؛ چایی میخوریم؛ مجبور نیستی روسری سرت کنی؛ درباره کار هم حرف میزنیم؛ پسرمم هست و داره کارای مدرسهش رو انجام میده. به ما کاری نداره؛ ما هم حرفای خودمون رو میزنیم؛ توی بدترین شرایط هم فکر نمیکردم چه اتفاقی برام بیوفته./
بلاخره این آدم سالها به اصطلاح روزنامهنگار بوده. چند دقیقه که گذشت دیدم پسرش نیست؛ گفت رفته خونه خالهم برای درساش؛ هنوز نترسیده بودم تا اینکه وسط حرف زدن درباره کار بودیم و یهو برگشت گفت اگه الان چیزی بین ما اتفاق بیوفته چی تو این دنیا تغییر میکنه؟ گفتم منظورت چیه؟/
۵ روز به انتخابات، شانس پیروزی بایدن به بیشترین میزانش رسیده، ۸۹٪. در چنین زمانی شانس کلینتون ۶۵٪ بود (که دو روز آخر دوباره افزایش داشت).
در نظرسنجیهای کشوری فاصله باز هم کمتر شده ولی خیلی تغییرات کمه، به ۸.۸٪ رسیده. (کلینتون در چنین روزی ۲.۹٪ بالاتر بود).
برتری بایدن و کلینتون ۵ روز قبل انتخابات در ایالتهای کلیدی. تغییر نسبت به ۱۱ روز قبل از انتخابات، و تفاوتشون به خوبی گویاست که افتی که کلینتون تجربه کرد اصلاً برای بایدن رخ نداده. حتی در تگزاس که احتمالاً به ترامپ خواهد رسید، بایدن خیلی نزدیکتره از کلینتون.
با خطای مشابه ۲۰۱۶* بایدن تگزاس، اوهایو و کارولینای شمالی رو از دست میده. پنسیلوانیا، جورجیا و فلوریدا ولی با کمی خطای بیشتر میتونه به ترامپ برسه (وضعیتی که ممکنه مساوی بشن).
ولی در ۲۰۱۶ ترامپ در حال نزدیک شدن بود و الان نیست.
هدف از این توییت این نیست که بارداری رو رسماً تحت عنوان بیماری دستهبندی کنیم. جدا از این که تعریف بیماری سرراست نیست، در شرایطی که آدمها حتی به خاطر داشتن یک بیماری که اپیدمی هم هست سرزنش میشن، ایدهی خوبی به نظر نمیرسه./
این نگاه کمک میکنه به فهم این که تصمیمات مربوط به بارداری فقط و فقط توسط فردی که باردار میشه باید گرفته بشه.
اگر کسی میخواد با دیگری (که اون باید باردار شه بچهدار شه)، باید بدونه که درخواستش عملاً مثل اینه که طرف ۹ ماه بیماری سختی رو متحمل شه و ریسک عوارضی بلند مدت هم بپذیره/
نه تنها در حین این فرآیند باید امکانات و توجه پزشکی لازم حق فرد بارداره، کاملاً طبیعیه که کسی نخواد چنین فرآیندی رو بگذرونه (مشابه بیمار شدن). یا اگر در این فرآیند بود بخواد بهش خاتمه بده (درمان بشه) و اگه خواست بهش خاتمه بده (سقط یا زایمان) تصمیم نهایی فقط با خودشه./
ماجرا برمیگردد به چندین سال پیش و رفاقت مجازی من با #حسین_وحدانی نویسنده و مثلا صاحب سبک و نظر در حوزه رابطه!! آدمی که تنها وقتی از نزدیک ببینیدش خواهید فهمید از ابتداییترین اصول روابط انسانی هم اطلاعی ندارد./
بعد از چند تماس تلفنی و چتی که هیچ سروتهی هم نداشت، قرار شد همدیگر را ببینیم. هدف من یک گفتگوی دوستانه با کسی بود که نوشتههاش رو دوست میداشتم و هدف او چیزی که در ادامه توضیح میدهم.
قرار جای مشخصی نبود؛ بدون توضیح سوار ماشینش شدم تا جایی را پیدا کنیم برای نشستن./
توی ماشین مشروب داشت و میخواست مزه کنم. پرو و وقیح بود و در رفتارش بسیار با اعتمادبهنفس. لحن، تحقیرها و شوخیها و نوع تسلطش به فضا باعث میشد نتوانم خیلی خودم باشم، مسخ رفتار او شده بودم. بدون توضیح و با شوخی و مسخرهبازی کمکم رفت به سمت خارج تهران./