🔻🍉⌨️🇮🇷 Profile picture
Sep 27, 2020 19 tweets 4 min read Read on X
۱.
بعد از پایان جنگ، رییس وقت صدا و سیما ممنوع کرده بود تصویری از جنگ یا متنی در مورد جنگ از صدا و سیما پخش شود.
استدلال؟ مردم نیاز به شادی دارند، جنگ آن‌ها را به افسردگی بازمی‌گرداند.
برای همین مرتضی آوینی کار در گروه جهاد تلویزیون را رها کرده بود و رفته بود حوزه‌ی هنری.
۲.
حوزه‌ی هنری هم که اول در باغ سبز به او نشان می‌داد، و گمان کرده بود مرغ تخم طلا را برده، بعدها سر خنجر و شقایق نشان داد که مشکلش دقیقاً «روایت اکنون» است، چه جنگ ایران و عراق، چه بوسنی. آن‌ها روایت نمی‌خواستند، کار کارمندی و شیک و پیک می‌خواستند. از مرتضی ساخته نبود خب.
۳.
مداخله‌ی شخص رهبر نهایتا باعث شد «شهری در آسمان» آزاد شود و اجازه‌ی پخش در سیما بگیرد، اما سیاست همان بود که بود. یک باکس ناچار به روایت فتح داده بودند، اما جنگ همچنان بیرون از باکس ممنوع بود. روایت فتح گتوی بچه‌های جنگ بود.
۴.
من مرتضی را هرگز ندیدم. یک بار تلفنی حرف زدیم و من جوان بودم و هیجان‌زده و او سخت تحت فشار بود و من بی‌خبر. با هم دعوا کردیم و بی خداحافظی گوشی را گذاشت.
نه هیچ وقت با هم قهوه‌ای خوردیم که او حساب کند، نه هیچ وقت پس چک حقوق من را امضا کرد. آدمی بود برای خودش و من هم برای خودم.
۵.
سرهنگی، بهبودی، و کمری را هم تا روز تشییع مرتضی ندیده بودم. آنجا میان غوغای مو این مدلی و ریش اون مدلی و پیرهن فلان شکلی و شلوار بهمان شکلی‌های شاعر و هنرمند و فلان سه تا آدم ساده دیدم که بار روایت جنگ به دوش آن‌ها بود. فقط رویم شد به بهبودی سلام کردم، دستش را گرفتم.
۶.
بهش گفتم «دیگه به تلویزیون که امیدی نیست، کتاب‌ها رو زمین نگذارید تو رو خدا» که دستم را با مهر فشار داد و دشنامی به خودش داد.
۷.
این که چه طور پای من به روایت فتح بعد از مرتضی باز شد و چه طور انتشاراتی راه افتاد و چه طور ما شروع کردیم از جنگ نوشتن خودش داستانی است مجزا.
به خدا رویمان نمی‌شد برویم بگوییم آقای بهبودی یک خط قرمز توی کار ما بکش، معلمی کن.
نه. همه‌ی راه را خودمان رفتیم. ما بودیم و مصاحبه‌ها.
۸.
مصاحبه‌های بازمانده از زمان جنگ توی آرشیو، گاه بی نظم، گاه با تصویر مخدوش، گاه متن پیاده شده بود و فایل دیگر از میان رفته بود.
ما یک جنگ تقریبا بی فاصله پیش رو داشتیم و مدادهای تراشیده توی دستمان. همین. باید می‌نوشتیم و نوشتیم.
۹.
پیش از این هم بارها گفته‌ام. تقریبا تمام مخالفتی که با ما می‌کردند این بود که شما دارید از جنگ قداست‌زدایی می‌کنید. یعنی چه که شهید توی مدرسه دعوا کرده؟ یعنی چه که سنگ زده به شیشه‌ی همسایه؟ یعنی چه که توی وصیتش این جوری اون جوری نوشته، یعنی چه که همسرش را بوسیده؟
۱۰.
از یکی از شهیدان شاخص جنگ دست نوشته‌ای هست که خدایا من دارم می‌رم اما زن جوون و بچه‌هام رو به کی بسپرم؟ این اوج رنج و تعالی همزمان یک انسان است و از ما می‌خواستند آن رنج را سانسور کنیم. همه‌اش تعالی باشد، همه‌اش ملکوت باشد. ما اینکاره نبودیم. نیستیم. نخواهیم بود.
۱۱.
شهیدان از چشم ما انسان‌هایی هستند مانند ما، با جسارت به‌جا. این جسارت که در عین درک کامل لذت‌بخش بودن زندگی، زندگی خود را فدای زندگی جامعه کنند. نه یک مشت فرشته ملائکه‌ی فرازمینی که آمده باشند یک مانوری اجرا کنند و ما را مبهوت کنند و بروند.
۱۲.
ما هنوز همین هستیم. به گمان من چهره‌ی جنگ یک سند است. اگر خطی یا خالی یا رد زخمی یا زگیلی یا لبخندی یا موی پریشُفته‌ای یا ریش تُنُکی یا یقه‌ی کیپی دارد این‌ها همه سند است و ما حق رتوش نداریم. حق نداریم گریم کنیم، رتوش کنیم، پروتز بگذاریم، عروسش کنیم، دامادش کنیم.
۱۳.
از آن طرف هم حق نداریم دست ببریم. حق نداریم عکس چهل و هفت سالگیش را جای ۱۸ سالگی جا بزنیم و دوربین را روی چروک‌هایی زوم کنیم که آن زمان اصلا نبوده.
حق نداریم وقت فیلم گرفتن کنتراست و بالانس نور و چیزهای دیگر را در دوربینمان دستکاری کنیم تا روضه خوانی یخش بگیرد.
۱۴.
خصوصا که آن روضه هم روضه‌ی ساده‌دلان نیست، روضه‌ای است که خواننده قبل آمدن به مجلس پاکت را گرفته و سه بار هم شمرده.
ما راوی جنگ هستیم. بر سر سانسور نکردن و بزک نکردن جنگ بارها جنگیده‌ایم و باز هم خواهیم جنگید به یاری خدا.
۱۵.
از آن طرف اگر کسی دنبال ساختن تصویری رعب‌آور از جنگ است که آخرش بگوید جنگ چی است؟ در برابر هر حمله باید دست تسلیم بالا برد، با نشان دادن پیروزی آن جنگ به جنگ با این خباثت هم خواهیم آمد.
این از مقدمه.
۱۶.
ذی‌المقدمه را باید زمانی دیگر و جایی دیگر و طولانی بنویسم. آنچه پیشتر هم گفته بودم را یادآوری می‌کنم که گفت‌وگوی خوبی تلویزیونی به سه اعتماد پیاپی نیاز دارد؛ اعتماد به خود، اعتماد به گفت‌وگو کننده و دستگاه پخش‌کننده، و نهایتا اعتماد به مخاطب.
۱۷.
آدم‌های زیادی به هم قول می‌دهند، با هم دست می‌دهند، تا یک برنامه‌ی تلویزیونی شکل بگیرد، و همه‌ی این‌ها بنا است خدمتگزار مهمان و مخاطب باشند.
من کارمند صدا و سیما نیستم. تعهدم به سیما حداقلی است و در راه تولید برنامه‌ی خوب. به تهیه‌کننده قول‌هایی داده‌ام، به مهمانان هم.
۱۸.
مراقب بوده‌ام که این قول‌ها یکدیگر را نقض نکنند. من قول داده‌ام که به محض یافتن اطلاع دقیق از دلیل جابه‌جایی برنامه‌ی دیشب خبر دقیق بدهم، خواهم داد، اما وقتی مطلع شوم، نه وقتی حدس بزنم.
دیگری اگر دوست دارد حدس بزند، من مخالفتی ندارم. حدس هم می‌تواند آغاز شناخت باشد.
۱۹.
اگر همان‌جا متوقف نماند و آدم بگردد و ببیند شواهد جدی را تایید می‌کند یا نه.
در مورد ارتباط این برنامه‌ها با مستند حسین باستانی کافی است بدانید من هر روز با تی‌شرت سیاه وارد استودیو شده‌ام و آنجا پیراهن عوض کرده‌ام، ضبطها پیش از عاشورا انجام شدند.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with 🔻🍉⌨️🇮🇷

🔻🍉⌨️🇮🇷 Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @caf_e_ein

Jan 21, 2023
۱
یک بار دقت کنید چی شد. وقتی حدود ۶۰۰ هزار اکانت بیش از ۱۰۰ میلیون هشتگ مهسا امینی زدند، خیلی از دوستان گوش ندادند که آقا/خانم این حاصل تلاش مردم معترض نیست، یک کار سازمان‌یافته است از سازمان‌هایی که اهداف مثبتی ندارند. نهایتاً یا گفتند نفهم، یا گفتند ماله‌کش یا بلاک کردند.
۲
بعد از اون، وقتی گفتیم یک حرکت چشمگیر وقتی تبدیل به گزارش بشه و وارد نهادهای تصمیم‌گیری در کشورهای دیگر بشه، شمای عامل و عاملیت شما ازش حذف می‌شید. شما به فلان ناکارآمدی یا فساد اعتراض دارید، حضور شما رو سند می‌کنند برای تحریم و حمله‌ی نظامی و فاکتور هم می‌کنند و پول می‌گیرند.
۳
گفتند نه. نهایتش سپاه تحریم می‌شه. چرا این رو باور داشتند و گفتند؟ چون حتی همون کتاب جنگ خزانه‌داری خوان زاراته رو که از طراحان تحریم‌ها است نخونده بودند. زاراته اونجا توضیح داده بارها که با تحریم‌های توجیه‌پذیر شروع می‌کنند، بعد دامنه‌ی عملیاتی تحریم رو گسترش می‌دن.
Read 8 tweets
Jan 8, 2022
۱.
ما در آنچه به عنوان مدیریت علمی به ما می‌فروشند با غیرعلمی‌ترین، ایدئولوژی‌زده‌ترین و مخرب‌ترین خرافاتی که می‌توان در قرن ۲۱م فروخت مواجه هستیم. چنان که در اواخر قرن نوزدهم خرافی‌ترین تصورات رویازده نسبت به دستگاه تصمیم‌سازی و احساسات بشر را به نام روان‌شناسی می‌فروختند.
۲.
برای فهمیدن این که چه سمی به معده‌ی شما سرازیر می‌شود نه خواندن تبلیغات روی بنرها و اطلاع‌رسانی فیلترشده‌ی روی بسته‌بندی دردی دوا می‌کند و نه خواندن تبلیغات و ضد تبلیغات رقبا و نه خواندن خرافات آنان که از هر چیز نوی تا حد مرگ می‌ترسند. برای فهم به بررسی نیاز داریم.
۳.
بسیاری از معاشران و مخاطبان من خیلی خوب بلد اند حین بحثی روشن‌فکرانه در حالی که دچار لکنت هیجانی تصنعی هستند از عبارت «اپوخه کردن» برای فضل‌فروشی و دوست‌یابی استفاده کنند.
من مشکلی با دوست شدن آدم‌ها ندارم، اما اپوخه کردن یش از دوست‌یابی به کار شناخت مفهوم‌های انتزاعی می‌آید.
Read 32 tweets
Jan 8, 2022
۱.
پسر کوچولو و دوست‌داشتنی هم‌سایه از این که ناظم مدرسه رفتار خشنی با او بکند می‌ترسد.
برایش تعریف کردم وقتی کلاس پنجم دبستان بودم (سال ۶۰) معلمم چه‌طور کف هر دو دستم چوب زد، آن قدر که کف دستم ورم کرده بود.
بعد بهش گفتم این روزها دیگر غیر ممکن است معلمی با او چنین کاری کند.
۲.
سوال کاملا طبیعی را پرسید؛ «چه‌طور آن وقت این کار را می‌کردند؟»
برایش گفتم آدم‌ها با گذشت زمان کم‌کم متوجه می‌شوند بعضی کارها که قبل از این می‌کرده‌اند اشتباه بوده، کارهای بدی بوده، بعد کم‌کم یاد می‌گیرند کلا آن کارها را در جامعه کنار بگذارند.
۳.
گفتم آن وقت نمی‌دانستند کتک زدن بچه‌ها چه کار بدی است و چه آثار بدی دارد، حالا دیگر می‌فهمند.
شاید بزرگ‌تر که بشود برایش بگویم این امنیت را او در مدرسه‌ی خودش دارد، اما بسیاری از بچه‌ها در مدرسه‌های حاشیه‌ی شهر، شهرهای دیگر و روستاها ندارند.
Read 4 tweets
Jan 7, 2022
۱.
خمینی برای انقلابی‌ها هم گیج‌کننده بود. بی‌دینی که انقلابی شده بود نهایتا از علی شریعتی فریاد انقلابی-دینی شنیده بود نه از قم و نجف. متدینی هم که انقلابی شده بود مدام دنبال نشانه‌های دینی که از بچگی شناخته بود و برآمده از حجتیه‌ی فرهنگی بود می‌گشت و در خمینی و انقلاب نمی‌یافت.
۲.
وقتی که شرایط انقلاب داشت منجر به پدید آمدن نسلی از معمم‌های بی‌سواد می‌شد که سفره‌ی انقلاب را در آن سال‌های دور زود پیدا کرده بودند، منشور روحانیت آمد که عجیب‌ترین سند این انقلاب بود. با روی دست توی دهن حجتیه‌ی فرهنگی می‌کوبید و با پشت دست توی دهن بی‌سوادی رانت‌خوار سفره‌ای.
۳.
در نهایت هم امید داشت که با این تشر پدرانه طرفین به خود بیایند که امیدی بود که به ثمر ننشست.
نه بی‌سوادها دندان طمع را کشیدند، نه حجتیه‌ی فرهنگی از انحراف خود پشیمان شد.
Read 9 tweets
Dec 26, 2021
۱.
من سال‌ها پیش از پایان‌نامه‌ی ارشدم دفاع کردم. عنوانش بود «مقایسه‌ی روایت‌شناختی دو گزارش نمونه‌ای از ماجرای گالیله».
اون زمان من هنوز نتونسته بودم تعریف روشن خودم رو برای روایت به عنوان یک روند شناختی پیدا کنم و در همان چهارچوب‌های زبانی به روایت نگاه می‌کردم.
۲.
وقتی می‌گفتم «ماجرای گالیله» منظور تمام بحث‌های بین گالیله و کلیسا است که از جلسه‌ی تمشیت آغاز می‌شه که بحثی دوستانه (از سمت اسقف بلارمین) و خشن (از سمت گالیله) بوده و تا پایان دادگاه گالیله ادامه داره.
من دو گزارش نمونه‌ای (شماتیک؟) انتخاب کردم که از قبل مکتوب و در دسترس بود.
۳.
در یکی که یک نمونه از گزارش‌های حامیان علوم طبیعی بود گالیله قهرمان بود و در دیگری که گزارشی از جانب کلیسا بود گالیله آدم بده بود و کلیسا که در پاپ متجلی بود سمت خوب داستان بود.
من متن این دو گزارش رو به جمله‌های بنیادینی که قابل کوچک‌تر شدن نبودند شکستم.
Read 11 tweets
Dec 26, 2021
۱.
چند نکته‌ی پراکنده در مورد دیمونا و رزمایش شبیه‌سازی حمله به آن

- بارها گفته‌ام، وقتی صحبت از جنگ نامحدود (unrestricted warfare) است، تخیل این که بتوان به پیروزی از راه‌های صرفا نظامی دست یافت خامی خطرناکی است.
- این خامی برآمده از نشناختن فرق نیرو، قدرت، و اقتدار است.
۲.
- اگر بنا بود جنگ اسراییل علیه ایران و بشریت صرفا نظامی باشد، دی یا حداکثر بهمن ۱۳۶۰ کار جنگ یک‌سره شده بود.
- همان‌قدر که دل‌بستگی به ابزار و اقدام نظامی خامی است، غفلت از آن هم خامی است. ما برای دفاع به سلاح و نظامی‌گری نیاز داریم.
۳.
- اقتدار اسلحه‌ای است که در سکوت در دست دارید و بابتِ آن دستِ بالا از آن شما است. اگر فریاد زدید «نیا جلو! می‌زنم!» خودتان با دست و زبان خودتان اقتدار را از بین برده‌اید. بعد از آن اگر طرف جلو آمد و باز نزدید، قدرت را هم از میان برده‌اید. تنها چیزی که برایتان مانده نیرو است.
Read 5 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us!

:(