۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ و بعد از ۲۸۸ روز، #تجربه_نوآفرین برای من تموم شد. شرکتی که همراه با همکارانم روی یک ورق کاغذ تحویل گرفتیم و حدود یک سال بعد صندوقی با ۴ سرمایهگذاری قطعی و با روالها و فرآیندهایی شکل گرفته و کاملاً دیجیتالی تحویل تیم بعدی دادیم.
از ۳۰ اسفند ۹۹ که با نظر هیأتمدیره همکاری تمام وقت من و تیم سرمایهگذاری با صندوق نوآفرین تموم شد (و البته دو ماه هم به شکل مشاور و برای اطمینان از صحت انتقال درست موضوعات به تیم بعدی افتخار همکاری با نوآفرین رو داشتم)، خیلی به فرآیندی که باعث این سرنوشت برای نوآفرین شد فکر کردم
اینکه علیرغم رسیدن به موفقیتهای قابل قبول در کوتاه مدت (با وجود محدودیتهای بعضاً غیرمعمول) چرا هیأتمدیره نوآفرین تصمیم به تغییر تقریباً تمام تیم اجرایی (از مدیرعامل و معاون گرفته تا مدیران و کارشناسان) گرفت، موضوعیه که حتماً خود دوستان پاسخهای مستدل و منطقی براش دارن.
من دربارهی فرآیندهایی که منجر به این اتفاق نسبتاً غیرمعمول شد نظرات و قضاوتهایی دارم که بعضاً اونها رو در جمعهای خصوصیتر مطرح کردم و بازخورد هم گرفتم.
اما اعتقاد دارم هنوز لزومی به ذکر عمومی این نظرات در محیط سوشیال مدیا نیست.
البته کسی از آینده و اتفاقات پیش رو هم خبر نداره.
در دو ماه «دوره انتقال» تمام خواست ما بعنوان تیم اجرایی صندوق این بود که با وجود برخوردها و رفتارهایی که بعضاً با سلیقهی حرفهای ما تناسب نداشت، تلاش کنیم به استارتاپهای پورتفو صدمهی خاصی نخوره و کارهای اجرایی مربوط به استارتاپهای جدید با سرعت قبل پیش بره.
دستاورد نوآفرین برای من علاوه بر پیدا کردن یک تیم خارقالعاده، پاک کردن خاطرهی نامناسب سیناتک بود: هستهی اصلی سرمایهگذاری نوآفرین (که منجر به ۴ سرمایهگذاری قطعی شد)، دقیقاً همون تیمی بود که نتونست بر اون جو صلب غلبه کنه و طعنههای زیادی رو هم تحمل کرد.
از نگاه من #نوآفرین (بعنوان بزرگترین صندوق تخصص IT کشور)، یک «اسب زین شده»ست که اغلب سوارکارها میتونن با اطمینان ازش سواری بگیرن.
امیدوارم تیم جدید با وجود محدودیتهای کمتری که دارن و اعتمادی که نوآفرین در اکوسیستم استارتاپی ایجاد کرده، بتونن حداقل ۲ برابر بهتر از ما عمل کنن.