از ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تاریخ جمهوری اسلامی چه میدانید؟! #رشته_توییت
دولت اول هاشمی رفسنجانی با تاکید روی بازسازی خرابی های ناشی از جنگ هشت ساله، کار خود را به پایان رساند در شرایطی که به هاشمی رفسنجانی لقب سردار سازندگی داده بودند!
البته سیاست های اقتصادی هاشمی در این دوره منتقدین جدی داشت که همین منتقدین رقبای جدی او در انتخابات شدند.
۲/
برای دوره ششم انتخابات ریاست جمهوری، ۱۲۸ نفر در انتخابات نام نویسی کردند و شورای نگهبان صلاحیت ۱۲۴ نفر را رد کرد. در این دوره ازانتخابات چهار نامزد ریاست جمهوری با هم رقابت داشتند.
نکته مهم این دوره، پر رنگ شدن رقابت بین دو کاندیدا با نگاه های کاملا متضاد بود.
ضمنا این دوره را میتوان شروع بعضی بی اخلاقی ها در فضای انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد.
بی اخلاقی هایی مثل ایجاد مشکل برای تبلیغات توکلی توسط صداوسیما، که ریاستش بر عهده برادر هاشمی بود!
۳/
کاندیدای پر فالوئر این دوره هاشمی رفسنجانی بود.
کسی که دوره قبل ۹۴ درصد آرا را کسب کرده بود اما این دوره با چالش های جدی و مهمی از طرف رقیبش مداجه بود.
البته خود هاشمی به گفته علی لاریجانی، بیشتر از ۳۰۰هزار رای برای رقیب قائل نبود.
۴/
رقیب اصلی هاشمی در این انتخابات، احمد توکلی بود.
توکلی که انتقادات بسیار جدی به سیاست های اقتصادی هاشنی داشت در نطق هایش بر بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمدی سیاست ها و مدیریت ها، امتیازطلبی و تجمل گرایی مقامات دولت، و کم اعتنایی آنان به مشارکت سیاسی مردم تاکید میکرد.
۵/
کاندیدای سوم، عبدالله جاسبی بود.
جاسبی که رئیس دانشگاه آزاد و منصوب هاشمی بود نگاه هایی کاملا شبیه به هاشمی داشت و میتوان او را به نحوی اولین نامزد پوششی انتخابات های ریاست جمهوری معرفی کرد، هر چند که تا پایان در رقابت ماند.
۶/
نفر آخر هم رجبعلی طاهری بود که سابقه نماینده ای مردم کازرون در دوره اول مجلس شورای اسلامی را داشت.
البته او هم سیاست هایی شبیه به هاشمی رفسنجانی را در تبلیغاتش مطرح میکرد.
۷/
در این انتخابات اکثریت تشکل ها مثل جامعه روحانیت و موتلفه و ... از هاشمی حمایت کردند و تنها مجمع روحانیون بود که در این انتخابات سکوت کرد.
۸/
سرانجام انتخابات با مشارکت کم و بی سابقه ۵۰.۵ درصدی برگزار شد و هاشمی با کسب ۶۳ درصد آرا (کاهش ۳۰ درصدی نسبت به دوره قبل) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
۹/
نکته عجیب دیگر در مورد این انتخابات این بود که هاشمی پس از پایان انتخابات در خطبه های نمازجمعه ، کسانی که به او رای ندادند را به کودکان بی عقل تشبیه کرد.
( در مورد این مطلب در پستی جدا توضیح میدم)
۱۰/
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
حسن نصرالله متولد محلهای فقیرنشین در شرق بیروت، تو یه خانوادهی کارگری بزرگ شد. باباش سبزیفروش بود و اصالتشون برمیگرده به روستای البازوریه در جنوب لبنان ولی جنگ داخلی باعث شد کوچ کنند. 1/
از بچگی عاشق مطالعه بود ولی نه فقط کتابهای معمولی. علاقهش به سیاست باعث شد مقالات، تحلیلها و حتی روزنامههای اسرائیلی رو بخونه تا ذهنیت اون سمت رو درک کنه. این شناخت عمیق از اسرائیل، بعضی رهبران اسرائیلی رو نگران کرده بود. 2/
تو سال ۱۹۹۷، پسرش محمد هادی که فقط ۱۸ سالش بود، توی کمین نیروهای اسرائیلی کشته شد. اسرائیلیها جسدش رو بردند و یه سال بعد توی یه تبادل، پیکرش همراه ۴۰ رزمنده دیگه به لبنان برگشت. 3/
سال ۱۹۱۷، ایران یه کشور بیطرف تو جنگ جهانی اول بود. اما بیطرفیمون برامون نون که نشد هیچ بلکه قحطی و مرگ رو هم با خودش آورد. کشوری که وسط بازی قدرتهای بزرگ گیر کرده بود و نهایتاً یکی از بزرگترین قربونیهای جنگ شد.
تو این رشتو میخوام داستان این فاجعه رو براتون تعریف کنم.👇 1/
جنگ جهانی اول، ایران رو عملاً اشغال کرد. روسها از شمال، انگلیسیها از جنوب و عثمانیها از غرب ریختند سرمون. نه ارتشی داشتیم که جلوشون وایسته و بجنگه و نه دولت مرکزی قویای که بتونه کشور رو جمع کنه. نتیجه؟ هرج و مرج مطلق! 2/
کمکم آثار قحطی پیدا شد. اولش از کمبود غلات تو شهرهای بزرگ شروع شد. تو تهران، تبریز، شیراز، مردم تو صف نون وایمیستادند و با قیمتهای عجیبوغریب روبهرو میشدند. قیمت یه خروار گندم که قبلاً ۲۰ تومن بود حالا شده بود ۱۰۰ تومن. 3/
اسم امیرکبیر رو همتون شنیدید اما چرا این مرد اینقدر مهم شد؟
تو تاریخ سه سال و نیم خیلی کمه، ولی همین دوره کوتاه صدارت امیرکبیر، یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایرانه. از اصلاحات بزرگش تا مبارزه با فساد. امیر تو این دوره کوتاه تونست مسیر تاریخ رو تغییر بده. اما داستان فقط این نبود 1/
بعد از سقوط صفویه در سال ۱۱۴۸ قمری، اشرافیت و دیوانسالاری ایرانی دچار تزلزل شد. نادرشاه با تمام قدرتش نتونست این ساختار رو بازسازی کنه، کریمخان زند هم تو این زمینه موفق نبود. اما تو دوره ۴۰ ساله فتحعلیشاه قاجار، اشراف دوباره قدرت گرفتند. 2/
فتحعلیشاه این قدرت رو با محوریت خودش و فرزندانش بازسازی کرد. مثلاً شاهزاده عباسمیرزا تو تبریز یه سیستم قدرتمند ایجاد کرد که به «مکتب تبریز» معروف شد. همین مکتب بود که شخصیتهای برجستهای مثل قائممقام فراهانی و بعدها میرزا تقیخان امیرکبیر رو تربیت کرد. 3/
اگه اسم آقامحمدخان قاجار به گوشتون خورده، احتمالاً یاد کور کردن کرمانیها و خشونتهاش افتادید. مخصوصاً اگه کرمانی باشید و از بزرگترای شهرتون کلی قصه و داستان شنیده باشید.
ولی بیاید یه روی دیگه این مرد قدرتمند قاجاری رو ببینیم؛ مردی که ایران رو از تکهتکه شدن نجات داد.
1/
آقامحمدخان یه چهره خیلی عجیبیه! ظاهری لاغر و ساده داره اما روحیهاش آهنین و تو تصمیمگیری مصمم!
یه جوری بود که هر چی میگفت، حتماً انجامش میداد. بعد از بههمریختگی دوران زندیه، اومد تا یه ایران یکپارچه بسازه و خیلیا رو سر جاشون نشوند.
2/
یکی از شاهکارهاش فتح گرجستان بود.
سال ۱۲۱۰ قمری، با یه لشکر مجهز، به سمت گرجستان حمله کرد. شهرهای ایروان و شوش رو گرفت و هراکلیوس، والی گرجستان که با روسها بسته بود رو شکست داد و تفلیس هم مال ایران شد!
🔴 چادر شاه قاجار در آمریکا
⚠️ باز هم پای اسرائیلیها در میان است!
بعد دیدن این توییت کنجکاو شدم که ببینم چطوری شده که چادر شاه قاجار از هزار کیلومتر اونطرفتر (آمریکا) سر در آورده؟!
به نتایج و اسامی جالبی رسیدم که تو این رشته توئیت براتون توضیح میدم.
1/10
طبیعتا اولین مرحله به سایتهای موزههای ایرانی رفتم تا اطلاعات از این چادر بدست بیارم که به بن بست خوردم 😒 و رفتم تو سایت موزه کلیولند اوهایو که برعکس سایتهای داغون ایرانی اطلاعات خوبی داشت
اطلاعات کلی در مورد چادر رو که رد کردم رسیدم به بخش provenance یا همون منبعی که این اثر از طریق اون به موزه رسیده.
چند تا منبع آخری همه خارجی بودند و عموما هم private collection یا همون کلکسیون شخصی بودند که طبیعتا اینا نمیتونستند این چادر رو از ایران خارج کرده باشند.
عباس عطار، مرد محجوبِ محافظهکاری که عکسهایش حرفهای زیادی برای گفتن دارند. از ایران تا ایرلند شمالی، از اسرائیل تا ویتنام و از سارایوو تا آفریقای جنوبی، عباس عطار برای بیش از ۵۵ سال شاهد بزرگترین مهلکههای جهان بود و آنها را به تصویر کشید.
بمناسبت هشتادمین سالگرد تولدش ببینیم:
مدرسهای در دروازه غار
محمدرضا پهلوی، در جشن رژه نظامی در ۲۱ آذر، برای پیروزی بر جداییطلبان آذربایجان. تهران، ایران، ۱۳۵۶