۱/
نه جمهوری اسلامی از مغول بدتر است و نه من خودم را از خواجه نصیر عاقلتر و منزهتر میدانم. عالم سیاست، عالم واقع گرایی است. واقعگرایی یعنی اینکه جایگزین دمدستی برای ساختارهای اساسی و سازوکار انتخاباتیِ فعلی نداریم.
اینجا خاورمیانه است؛ نظام سیاسی ضعیف و شکننده به منزله
۲/
باز تولید چرخه جهنمی پسرفت و فقر و فساد و خشونت و ویرانی است. از آقای #خامنهای تا آقای #خاتمی دعوت به مشارکت کردهاند. پس تحریم انتخابات صرفا گزینه نیروهای بیرون نظام یعنی براندازان است؛ نه نیروهای داخل نظام از اصلاحطلب و اصولگرا و کارگزار گرفته تا #عدالتخواه و وطن پرستان.
۳/
جمهوری اسلامی همین است. خودش به نوعی مقصر انتخابات ۸۸ و دی ۹۶ و آبان ۹۸ است و خودش هم خونخواه آنهاست. خودش روزی فیلتر میکند و خودش روز دیگر #فلیترینگ را محکوم میکند. چطور؟ چون جمهوری اسلامی یک کل یکپارچه نیست.
امروز بیشتر از هر روز دیگر میبینیم و میفهمیم که کش مکش سیاسی
۴/
و امنیتی نقش مهمی در رقم خوردن تقدیر کشور داشته است. رد صلاحیت #هاشمی_رفسنجانی و #احمدینژاد و #لاریجانی این نوید را میدهد که دَر همیشه روی یک پاشنه نخواهد چرخید. روزی که هاشمی رفسنجانی، یک جریان عدالتخواه امنیتی (#طائب) را بخاطر پیگیری پرونده فساد مهدی هاشمی مورد پیگرد و
۵/
و اخراج از بدنه #واجا قرار داد، فکرش را هم نمیکرد که روزی بخاطر گزارش دو صفحهای یک جریان امنیتی صلاحیتش احراز نشود. پرانتز باز: جالب اینجاست که حالا همان جریان امنیتی امروز عدالتخواهان را موی دماغ خود حس میکند. «فاعتبروا...». پرانتز بسته.
بله واقعیت تلخ اینجاست که مرجعیت
۶/
نهادهای امنیتی در سیاست، فرهنگ، اقتصاد و... بیش از پیش و بیش از حد شده است.
عملکرد #شورای_نگهبان توجیه پذیر نیست؟ اگر حتی پاسخ آری باشد، باید گفت قانون چنین مقدر کرده است. روزی که این قانون تصویب میشد کسی فکرش را هم نمیکرد که این سازوکار یک روزی برای مردم توجیه ناپذیر باشد.
۷/ #خبرگان قانون اساسی صرفا بدنبال تضمین جمهوریت و اسلامیت نظام بودند. پس باید بفکر اصلاحات اساسی در قانون و نهادهای اساسی بود.
نه #نظارت_استصوابی مقدس است و نه اعضای شورای نگهبان. ولی بدون تجربه قبلی هم نمیتوان یک شبه مترقی ترین نظام سیاسی را طراحی و اجرا کرد.
۸/
روند #گذار_به_دموکراسی روندی تدریجی و تجربی است. البته جای نگرانی است که این سیستم اینقدر پیر و فرتوت شده باشد که تجربیات و چالشها را نتواند خوب فهم کند. البته شورای نگهبان در راستای عمل به تکالیف تعیین شده در سیاست های کلی انتخابات گزینشی و کاریکاتوری عمل کرد و چنین وضعیتی
۹/
را رقم زد. کاش بجای بند ۱۰-۵ از بند ۴ #سیاستهای_کلی_انتخابات یعنی #شفافیت مالی هزینههای انتخاباتی شروع میکرد.
مبارزه با نهادها و سازوکارهای اساسی توجیه ناپذیرِ فعلی نباید به معنی انفعال یا قهر با صندوق انتخابات و در نتیجه قربانی کردن نزدیکترین گزینه با معیارهایمان شود.
۱۰/
واقع گرایی مبتنی به رژیم سیاسی فعلی و قانون اساسی ایجاب میکند که نسبت به روحانیون عالی رتبه و طراز یک کشوری مراقب و ناظر باشیم.
سوال اینجاست چند نفر روحانی با سابقه تصدی عالیترین نهادهای حاکمیتی در کشور را داریم که بتوانیم برخی از خصوصیات #رئیسی را در آنان احراز کنیم؟
۱۱/
خصوصیاتی مانند ضد فساد بودن، قاطعیت، عمل گرایی، عدالتخواه بودن ولو در حد شعار. در زمانه ای که حتی واژه #عدالت توسط بسیاری از همصنفان ایشان سانسور و سرکوب میشود. لذا بر اساس یک رویکرد آینده نگرانه جناب رئیسی و برخی انگشت شمار مثل ایشان باید در کانون توجهات کنشگران سیاسی و
۱۲/
اجتماعی و #عدالتخواه باشند.
البته رئیسی یک جمهوری اسلامی کوچک است. یعنی همه انتقاد ها و ایرادات و کاستیهایی که نظام جمهوری اسلامی تا کنون داشته است را ممکن است داشته باشد. رئیسی مطلق نیست. در شعار نشان داده است که میخواهد دولتی روی کار آورد بدون نگاه قبیلگی. این شعار فعلا
۱۳/
باورپذیر است چون خودش اهل هیچ قبلیهای نیست. اگر نتواند این آرمانها را محقق کند از رئیسی هم عبور خواهیم کرد. اگرچه باید نگران بود تا قبیلهها، آرمان و شعار رئیسی را گروگان نگیرند. فعلا که خودش تصریح کرده است: ستاد انتخاباتی من، دولت من نیست.
همچنین میشود حدس زد
۱۴/
رئیسی قوه مجریه به مراتب پاسخگوتر و نظارتپذیرتر از رئیسی قوه قضاییه خواهد بود؛ و این همان خصلت اعجابآور انتخابات و رأی گرفتن از مردم است.
اگر از رئیسی عدول کنیم، کدام شخصیت روحانی طراز اولِ دیگری هست که بیشترین نزدیکی را به آرمان طرفداری از #محرومان و #مستضعفان و مبارزه
۱۵/
بیامان با مفسدین فارغ از جناح بندیها و وابستگی به جریانهای گردن کلفت سیاسی یا امنیتی را داشته باشد؟! مگر چند تا گزینه داریم؟!!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱/
حاجی بازاریها دست شیطان را هم از پشت بسته اند!
چند روز پیش معاملهای در #بازار_تهران انجام دادم. برای پرداخت کارت بانکی دادم تا حاجی پوز بکشد. دیدم خبری از دستگاه نیست. حاجی شاگرد را فرستاد گفت برو صندوق بکش. منم کنجکاو شدم صندوق کجاست؟ کوچه پس کوچههای بازار را گذراندیم...
۲/
رسیدیم به موسسه قرض الحسنهای بنام #امداد_اسلامی. یک تابلوی کوچک قدیمی دم در زده بودند که اگر تازه وارد باشی بعید است آن را پیدا کنی. روی آن زده بود زیر نظر #سازمان_اقتصاد_اسلامی. شاگرد کارت را به متصدی داد و شناسه حساب حاجی را گفت و پول معامله رفت به حساب باقیات و الصالحات!
۳/
مامور مالیاتی که هیچ... عقل #جن هم نمیرسد که در بازار تهران، حاجی بازاریها معاملههای رقم بالا را به حساب شخصی خود در موسسه قرض الحسنه واریز میکنند!
البته خوشخیالی است اگر فکر کنیم کسی خبر ندارد...