۱.من در مورد «سربازی» قبلاً زیاد نوشتم، ولی چون این منشن احتمالاً سوال خیلیاست، گفتم یکم توضیح بدم،هرچند درک اون شرایط و حس کردنش برای کسانی که هیچوقت در محیط پادگانی خدمت قرار نگرفتن، خیلی مشکله، ولی زورمو میزنم، چون تو محل خدمت ما هم خودکشی خیلی بیشتر از چیزی بود که فکرشو بکنین 
۲.دوران خدمت شما وارد محیطی میشی که خشونت جسمی و روانی دائماً بازسازی و تکرار میشه (به گفته میشل فوکو محیطهای بازداشتگاهی،شما رو به مرور شبیه خودشون میکنه)
تو خدمت شما هر روز کاملاً «بی‌دلیل» هم از نظر جسمی هم روانی تحقیر و سرکوب میشی،هم از جانب سربازای پایه بالا هم کارکنان رسمی
تو خدمت شما هر روز کاملاً «بی‌دلیل» هم از نظر جسمی هم روانی تحقیر و سرکوب میشی،هم از جانب سربازای پایه بالا هم کارکنان رسمی
۳.شما یا باید شبیه محیط بشی و به شکل سادیسمی دیگران رو عذاب بدی،یا سازگاری با محیطش با منطق ذهنت سازگار نیست،پس نبرد و مرگ فرسایشی درونی مغزت شروع میشه و هر روز خودخوری میکنی، هیچ کس هم جلوی ظلمی که به شما میشه رو نمیگیره، چون یک چیز بدیهیه و وجود این ظلم برای همه پذیرفته شده‌ست!
۴.مدت زمان ۲ ساله یا دوری از خانواده،قسمت کم اهمیت و کمرنگ خدمته (چیزی که کسانی که بیرون گودن فقط همینشو میبینن)
یک نمونه از آزارهای بی‌دلیل این بود که به ما میگفتن برید با دست خالی علفای محوطه رو بکنین،همراه با فحش وتوهین.
در حالی که اصلاً نیازی به کندن اونا نبود و چمن‌زن هم بود
یک نمونه از آزارهای بی‌دلیل این بود که به ما میگفتن برید با دست خالی علفای محوطه رو بکنین،همراه با فحش وتوهین.
در حالی که اصلاً نیازی به کندن اونا نبود و چمن‌زن هم بود
۵.تو هوای سرد، کاملاً بی‌دلیل و بدون اینکه اشتباهی کرده باشی، تمام گروهان رو میبرن توی فضای باز و مانورت میکنن (مانور کردن یعنی بهت میگن بری بدویی، بشین پاشو بری، یا پامرغی و سینه خیز و ازین کثافت کاریا)
۶.یه روز یکی از سرباز صفرا چند دقیقه دیرتر بیدار شده بود، کادریه تو هوای یخ بندون، صورتشو گرفت زیر شیر آب سرد!
اگه با مدرک دانشگاهی بری خدمت، بهت درجه میدن،این قضیه باعث میشه کادریا بیشتر نسبت بهت عقده کنن چون درجه‌ت از بعضیاشون بیشتره و براشون کسر شانه
اگه با مدرک دانشگاهی بری خدمت، بهت درجه میدن،این قضیه باعث میشه کادریا بیشتر نسبت بهت عقده کنن چون درجه‌ت از بعضیاشون بیشتره و براشون کسر شانه
۷.کسانی که با مدرک دانشگاهی میرن خدمت،آمار خودکشی بالاتری دارن،چون سطح توقعاتشون بالاتره و منطقشون ساختاریافته‌تره و «آزار بی‌دلیل» بیشتر عذابشون میده، چون با منطقشون سازگار نیست، همچنین دچار «محرومیت نسبی» بیشتری میشن، چون تلف شدن عمر و تحصیلاتشون براشون محسوس‌تره
۸.شما در دوران خدمت به معنی واقعی کلمه، هر روز بیشتر یاد میگیری که «هیچ ارزشی» نداری، هر روز با تحقیر و سرکوب بهت میفهمونن که «هیچی نیستی و قرار نیست چیزی بشی» هرکسی در هر جایگاهی میتونه بی دلیل خردت کنه و به هیچ جا هم پاسخگو نباشه و تو فقط حق داری «تحمل کنی»
۹.در دوران خدمت هر روز بیشتر یاد میگیری که هرچی تا الان در مورد «عدالت» یاد گرفتی، دروغی بیش نیست.
تو بخاطر خطای یکی دیگه مجازات میشی، یکی دیگه که خایه مال و آدم فروشه ترقی میکنه، تو آسایشگاه ورق بازی و پخش آهنگ و کلا تفریح ممنوعه، تنها تفریح، تجاوز به افراد ضعیف‌تر بود
تو بخاطر خطای یکی دیگه مجازات میشی، یکی دیگه که خایه مال و آدم فروشه ترقی میکنه، تو آسایشگاه ورق بازی و پخش آهنگ و کلا تفریح ممنوعه، تنها تفریح، تجاوز به افراد ضعیف‌تر بود
۱۰.بهداشت هیچ معنی‌ای نداره، فقط اگه شانس بیاری بدنت به باکتریا و کثافتای موجود، زودتر مقاوم بشه، شانس بقات میره بالا،مایع دستشویی، ظرفشویی و... شوخیه.
حقوقش در حد خرید دمپایی پلاستیکیه، کلی باید از جیب خودت هزینه کنی تا زنده بمونی
حقوقش در حد خرید دمپایی پلاستیکیه، کلی باید از جیب خودت هزینه کنی تا زنده بمونی
۱۱.تمام کارایی که ازت میکشن هیچ منطقی پشتش نیست،همه جا رو میشه دوربین نصب کرد،ولی سربازا رو تو سرما و گرما میفرستن ۲ ساعت بالای برجک، تک تک ثانیه‌های اون ۲ ساعتی که سرپستی، غیرممکنه به خودکشی فکر نکنی،چون به هر طرف نگاه میکنی، فقط داری بی‌ارزش بودن خودت و تلف شدن زندگیتو میبینی
۱۲.زورگویی‌هایی که بهت میشه،اگه از جانب کادریا باشه، اگه مقاومت کنی اضافه خدمت میخوری، اگه از طرف سربازا باشه و مقاومت کنی، ادامه خدمتت تبدیل به جهنم میشه،چون ممکنه توی خواب هم بیان سروقتت، خلاصه هیچ راهی نداری، یا باید تبدیل به حیوون بشی یا ذره ذره زیر دست و پا له بشی
۱۳.آخریشو با یه خاطره تموم میکنم:
یکی با ارشد برق تو بلوچستان خدمت میکرد،دو سه هفته به پایان خدمتش مونده بود که یکی از گروهبانایی که هر روز اذیتش میکرد رو به رگبار بسته بود و بعدم اعدام شد
شما وقتی زیر اون فشار قرار میگیری دیگه یه جایی ممکنه مغزت خاموش بشه وچشمتو روی همه چی ببندی
یکی با ارشد برق تو بلوچستان خدمت میکرد،دو سه هفته به پایان خدمتش مونده بود که یکی از گروهبانایی که هر روز اذیتش میکرد رو به رگبار بسته بود و بعدم اعدام شد
شما وقتی زیر اون فشار قرار میگیری دیگه یه جایی ممکنه مغزت خاموش بشه وچشمتو روی همه چی ببندی
خاطرات گهی که خودم دارم یکی دوتا نیست،حتی یه روز فرمانده‌مون بهم گفت امشب تو پادگان بازداشتی،گفتم:چرا؟!
گفت: واسه اینکه یاد بگیری به مافوقت نگی چرا.
دقیقاً به همین سادگی و مسخرگی.
چون مدرک تحصیلیم ازش بیشتر بود
خود آزارها شاید زیاد مهم نباشه، بی‌دلیل بودنشون پاره‌تون میکنه
#موقت
گفت: واسه اینکه یاد بگیری به مافوقت نگی چرا.
دقیقاً به همین سادگی و مسخرگی.
چون مدرک تحصیلیم ازش بیشتر بود
خود آزارها شاید زیاد مهم نباشه، بی‌دلیل بودنشون پاره‌تون میکنه
#موقت
یه بار فرمانده‌مون زنگ زد به فرمانده پایگاه: گفت من سرباز کم دارم برام یکی بفرستین.
فرمانده پایگاه گفت: واسه چی کم داری؟
این گفت: من الان مجبورم خودم واسه خودم چایی بریزم!!! دیگه سرباز نداریم برام چایی بیاره
فرمانده پایگاه گفت: واسه چی کم داری؟
این گفت: من الان مجبورم خودم واسه خودم چایی بریزم!!! دیگه سرباز نداریم برام چایی بیاره
خیلیا در مورد تجاوز کنجکاون بدونن،
خلاصه‌ش اینه که به قول یکی از هم خدمتیام: این دوتا درجه‌ای که سر شونه‌هامون چسبوندن، تنها عاملی بود که کون ما رو اون دو سال حفظ کرد.
تنها کاربردشون همین بود برای ما
خلاصه‌ش اینه که به قول یکی از هم خدمتیام: این دوتا درجه‌ای که سر شونه‌هامون چسبوندن، تنها عاملی بود که کون ما رو اون دو سال حفظ کرد.
تنها کاربردشون همین بود برای ما
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
