"کار کن [بر] زمینی که خدا به تو داده و زیبایش کن [مزینش کن]. و چنین و چنان کن به چنین روشی." — نه برای تکرار تمام چیزهای زشت و قبیحی که او کرد.
[به دیگران میگوید فلان کن، مثلا 4 زن بگیر، ولی کارهای قبیح خود او را تکرار نکنند.]
سپس کتاب شتر خدا وجود دارد. درباره این شتر میگوید که شتری از طرف خدا وجود داشت و اینکه او کل رودخانه را نوشید و نتوانست از میان دو کوه عبور کند. زیرا جای کافی وجود نداشت. او میگوید، مردمی در آن مکان وجود داشتند، و آنها عادت داشتند یک روز [آنها] از اب بنوشند 👇
درحالیکه روز بعدی شتر از آن اب مینوشید. به علاوه، [این شتر] با نوشیدن آب، برای آنها، خوراک فراهم میکرد، زیرا به جای اب، با شیر، تامینشان میکرد.
👇
سپس، او میگوید، از آنجا که انها مردمانی شرور بودند، طغیان کردند و شتر را کشتند. اما، او [این شتر] یک بچه داشت، یک توله شتر، که، او میگوید، وقتی که مادرش مرد، خدا را به یادآورد [خطاب کرد]، و خدا او را پیش خودش برد.
👇
پس ما به آنها میگوییم: که شتر از کجا آمد؟ و آنها میگویند که از جانب خدا. سپس ما میگوییم: ایا شتر دیگری وجود داشته که با این شتر جفت شود؟ و آنها میگویند: نه، ما میگوییم پس چگونه [این شتر] زاده شد؟
👇
زیرا ما میبینیم که شتر شما بدون پدر و بدون مادر و بدون اصل و نسب است، و آن کسیکه او را بوجود آورده، تن به شرارت داده است. همچنین قابل درک نیست که این توله شتر را چه کسی پذیرفته و پرورش داده است.
👇
پس چرا پیامبرتان، کسی که، بر طبق چیزی که شما میگویید، با خدا صحبت کرده، درباره شتر [چیزی] نمیداند—که کجا میچرید، و چه کسی با دوشیدن ان شیر بدست آورده؟ یا شاید او [بچه شتر]، مانند مادرش، با مردم شرور برخورد داشت و از بین رفت؟ یا قبل از شما وارد بهشت شد، 👇
طوریکه ممکن است رودخانه ای از شیر، که شما اینچنین احمقانه درموردش حرف میزنید، داشته باشید؟
👇👇
زیرا شما میگویید که سه رودخانه در بهشت جاری است— یکی از آب، یکی از شراب، و یکی از شیر. اگر این شتر پیشگام شما، خارج از بهشت است، آشکار است که او از گرسنگی و تشنگی، خشکیده،
👇
یا اینکه دیگران از شیر او بهره میبرند—و اینگونه پیامبرتان لاف بیهوده درباره صحبت داشتن با خدا میزند، زیرا خدا راز این شتر را برای او فاش [یا وحی] نمیکند.
👇👇
اما اگر او در بهشت است، او هنوز در حال نوشیدن اب است،
و شما بخاطر فقدانِ اب، درمیان بهشت شادی افرین، خشک خواهید شد. و اگر هیچ ابی نباشد، چون این شتر تمام آنرا نوشیده، شما تشنه شراب از رودخانه شرابی که انجا جاریست، از نوشیدن شراب ناب مست خواهید شد، و تحت تاثیر نوشیدنی قوی از حال رفته و به خواب میروی.
پس، از سرسنگینی بعد از خواب رنج میبری، از شراب، ناخوش احوال و بیمار میشوی، و لذت و خوشگذرانی بهشت را از دست خواهی داد.
👇
پس، چطور به عقل پیامبرتان نرسید، که این ممکن است برای شما در بهشت شادی افرین رخ دهد؟ او هرگز نمیدانست که [قصه بافی در مورد] این شتر، اینک چه نتیجه ای میدهد، با این اوصاف، شما حتی [چیزی] از او نپرسیدید، وقتی که او به شما رویاهایش در مورد [این] سه رودخانه را موعظه میکرد.
👇
ما اشکارا به شما اطمینان میدهیم که این شتر شگفت انگیز شما؛ مقدم بر شما، در جهت ارواح الاغ ها [رفته]، به جایی که شما، نیز، مانند چهارپایان مقدر شده [به آنجا] بروید. و تاریکی ظاهری و عذاب [=مجازات] ابدی، آتش خروشان، کرمهای بی خواب، و شیطان جهنمی وجود دارد.
👇
ضمنا، در کتاب سفره [مائده]، محمد میگوید، که مسیح از خداوند سفره ای درخواست کرد، و این [سفره] به او داده شد، زیرا خداوند، به او گفت: من به تو و از آنِ تو خوانی [=سفره ای] فسادناپذیر دادم.
و همچنین، در کتاب گاو ماده [بقره] یک سری چیزهای احمقانه و مضحک دیگر میگوید،
👇
که، بخاطر کثرتشان [اشاره به بزرگی سوره بقره]، به نظر من، باید از ان عبور کنیم.
او ختنه کردن را برای آنها و همچنین [برای] زنان قانونی کرد و به آنها دستور داد، نه سبّت [منظور روز تعطیل یهودیان -شنبه- و مسیحیان -یکشنبه- که برای نیایش میروند] را نگهدارند و نه غسل تعمید شوند.
👇
درحالیکه، به آنها دستور داد تا یک سری چیزهای حرام [اعلام] شده در شریعت را بخورند، و دستور داد به آنها، تا از [برخی] چیزهای دیگر پرهیز کنند. او همچنین نوشیدن شراب را مطلقا حرام [اعلام] کرد.
پایان بخش بیستُ چهارم
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ببینید رفقا من قبلا هم اینا رو به زبون کانت یا عامیانه نوشتم اینا رو
ولی باز چون دوستی پرسش کرده
اگر میخواید بدونید کانت چطور برهانای خداباوری رو عقیم میکنه، و اصلا کانت کلا تو نقد عقل محض چی میگه که کتابش رو انقدر مهم کرده
خلاصه ای از حرفاشو اینجا با با زبون ساده توضیح دادم
اول اینکه اصلا ببینیم برهان وجودی آنسلم قدیس، کلا چی میگه:
برهان میگه کاملترین وجود ممکن (=خدا) رو تصور کنید (فرض)
این موجود باید وجود داشته باشه
پس خدا وجود داره...
به همین سادگی.
تو نگاه اول میگیم عه! چی شد؟
انگار معلومه یه مغالطهای این وسط هست ولی گاها آدم گیج میشه
خصوصا وقتی میفهمی بزرگای دیگهای مثل دکارت هم برهان رو قبول دارن
نگاه کنید استدلال انسلم اینه:
کاملترین وجود ممکن(خدا) رو تصور کنید
اگر وجود داره که هیچ، برهان اثبات شد
اگر وجود نداره، تناقض میخوری! چرا؟
چون من ازت خواستم کاملترین وجود ممکن رو تصور کن
ایجاب و یک سلب نیست
برای مثال حزبی قدرت رو بدست میاره، حزب دیگه لزوما قدرت رو از دست میده، یک نفر پولدار میشه، خود بخود یک نفر دیگه فقیر میشه و...
به همین دلیل منشا بدبختی های ادم چیزی نیست جز خود ادم
و به همین دلیل انسان گرگ انسانه
این مساله فقط مربوط به ادم نیست
تو
دنیای حیوانات بریم، ارادهی حیات، مبتنی بر حذف دیگریه:
شاهین برای اینکه زنده بمونه گنجشک رو میخوره و گنجشک واسه زنده بودن کرم رو میخوره
حیات هر فرد انسانی یا حیوانی، مستلزم حذف حیات دیگریه و اصلا گزینه دیگهای جز این نداریم
یا مثلا تو ابعاد جهانی،
اندکی از هگل و «#پادشاهیمشروطه»:
چند وقت اخیر دیدم تیم علیجوانمردی و اطرافیانش میگن اصلا پادشاهی مشروطه، برخلاف دموکراسیه و عجیب اینکه برخی اظهار کرده بودن که هیچ فیلسوفی از پادشاهی مشروطه و خاصتا از #حق در پادشاهی مشروطه حرف نزده
و عجیب اینکه شاید بزرگترین فیلسوف تاریخ👇
۱/۲۵
نه تنها در «عناصر فلسفه حق» این امر رو تئوریزه کرده، بلکه خودش هوادار جدی این نظام سیاسیه
از اونجا که رشتو طولانی میشه اولا در ارائه رفرنسها عکس صفحات رو اوردم، ثانیا تو این رشتو فقط اندکی از نقش پادشاه و مردم در «دولت مدرن مشروطه» در آرای هگل اوردم
و بدیهیه که قرار نیست
۲/۲۵
با زبان دشوار هگل حرف بزنیم پس رشتو رو با زبون عامیانه و همه فهم نوشتم
با این مقدمه بریم سراغ بحث اصلی:
ماکیاولی از اولین افرادی بود که تحت تاثیر «قلمروی شهریاری» و «جمهوری ونیزی»، به دیدگاههای جدیدی رسید که شاید بشه گفت نقطه عطفی در درک بشر از دولت باستانی و مدرن باشه
چنانکه میدانیم مسلمانان معتقدند که کعبه امروزی توسط ابراهیم نبی ساخته شد، و بنا بر دستور محمد در قرن هفتم میلادی، قبله دوم (و همیشگی) مسلمانان شده است...
این روایت تا چه حد صحیح است؟
در سده گذشته برخی از اسلامشناسان از قبیل پاتریشیا کرون و کوک، به اصالت شهر مکه [امروزی] بعنوان خاستگاه اسلام تردیدهای جدی وارد ساختند...
این تردیدها صرفا از پس گزارشات «مورخان اسلامی» آشکار شده بود و مادامیکه آثار سریانی و اسناد عینی این زمان بررسی نشده بود، جدی گرفته نشدند
اما امروزه با ترجمه آثار سریانی این تردیدها رنگ و بوی علمیتر به خود گرفته است، زیرا مستندات قویتری در دست داریم که از آرای ایشان پشتیبانی میکند...
گفتنی است که دلایل گروه اخیر (کرون و کوک) وابسته به توصیفاتی بوده که خود راویان اولیه اسلامی از مکه داشتهاند،برای مثال گفتهاند:
تاریخ جمع شدن قرآن:
اول؛ فک کنم اینجا یه کژفهمی رخ داده
برخی فک کردن من مسیحیام که اینطور نیست
این مباحثی که میزارم صرفا بدین منظوره که اسلام، خوانشی از مسیحیته
بحث پژوهشیه و لاغیر
کتیبههای #قبهالصخره میگه:
الله واحد است یعنی یکیست (به این میگن وحدت عددی)
الله #صمد است یعنی
یعنی الله تفکیک ناپذیر است (به این میگن وحدت ماهوی)
عیسی رسول الله است
شرمی ندارد که عیسی عبدالله باشد (یعنی خدا نباشد)
دست بردارید از #سه و به #یک چنگ بزنید
عیسی پسرخدا نیست، رسول اوست که خداوند به مریم افکنده
(تصویر)
به خدا شریک نبندید و وحده لا شریک له (اشاره به سهگانهی پدر پسر روحالقدس)
حمد (یعنی اراده - و نه ستایش)از آن الله است
الله روابط نسبی و خویشاوند (یعنی پسر) ندارد
برگزیده [محمد] عبده و رسوله (بنده و رسول اوست)
چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد
آخرین حاکم بنیلخم فردی است به نام «#نعمانبنمنذر» که پدرانش خدمات شایان ذکری به حکومت مرکزی (ساسانیان) داشتند ولی در حدود سال ۶٠۲ م. (حداکثر تا این تاریخ، چون تاریخ آغاز جنگ ۶٠۳ م. است) خسرو نعمان را به دربار خوانده و وی را به قتل میرساند
دلایل زیادی برای اینکار گفته شده
حتی طبری یکی از دلایل را امور شهوانی دانسته ولی دو دلیل عمده منطقیتر به نظر میرسد:
اول اینکه ما نمیدانیم در کودتای بهرام چوبینه علیه هرمز (پدر خسرو) خود پرویز نیز در آن نقش داشته یا خیر...
ولی آنچه مسلم است وی بعد از بازپس گرفتن قدرت خاطیان را مجازات کرد و برخی گفتهاند که